مؤسسههایی که یکشبه بانک شدند!
ولع سرمایهداران برای تأسیس بانکهای خصوصی در کشور که از دهه 80 به اوج خود رسید، حالا به مصیبت بزرگ نظام بانکداری تبدیل شده است.
بانکهایی که بدون برنامه و کفایت سرمایه تأسیس شدند، چند سالی است، روی دست بانک مرکزی ماندهاند. اوضاع زمانی بحرانیتر میشود که دولت بهعنوان تنها صاحب بانکهای خصوصی و دولتی باید با چنگ و دندان از ورشکستگی آنها جلوگیری کند اما این همه داستان نیست. سالهاست بانک مرکزی تلاش میکند تا بانکها را در مسیر درست خود که همان ارائه تسهیلات و خدمات به سپردهگذاران است، هدایت کند اما آشفتگی نظام بانکداری از یک سو و تأسیس بانک توسط افرادی که با هدف سودجویی به این سیستم وارد شدهاند از سوی دیگر، موجب شده است نهتنها بانکها به راه راست هدایت نشوند که در بسیاری از موارد، برخی مدیران دولتی را هم ذینفع قرار میدهند. به هر روی، بانکهای خصوصی در کشور سالهاست بنگاهداری را اولویت اصلی فعالیت خود قرار دادهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از وقایع اتفاقیه ، سالهاست همه بانکهای خصوصی، شرکتهایی را در زیرمجموعه خود تأسیس کردهاند که کار تجاری انجام میدهند. نمونه روشن این گفته، بنگاهداری بانک سامان است که با وجود هشدارهای بانک مرکزی، همچنان هشت شرکت فرعی در زیرمجموعه خود دارد. این شرکتها عبارت هستند از: پرداخت الکترونیک سامان، ارتباطات ماهوارهای سامان، صرافی سامان، بیمه سامان، کارگزاری بانک سامان، اطلاعرسانی اعتباری و اعتبارسنجی ایرانیان، پردازشگران سامان، آفتاب تجارت سامان. به نظر میرسد این بانک بهخوبی مفهوم «همه تخممرغهایت را در یک سبد نچین» را درک کرده، هرجا سودی در کار است، نام بانک سامان هم دیده میشود.
ساختوساز کجا و صرافی کجا
سود سرشار در بازار ساختوساز مسکن موجب شد بسیاری از بانکهای خصوصی که شرکتهایی برای سرمایهگذاری در ساختوساز مسکن تأسیس کرده بودند، از سال 91 که این بازار به خواب زمستانی رفت، کاسه چهکنم چهکنم به دست گرفته و دست به دامان بانک مرکزی شوند اما بانک سامان از قبل به روزهای رکود بازار ساختوساز فکر کرده و ترجیح داده در بازار پرسودتر دیگری هم وارد شود؛ بازار ارز. حالا این بانک با تأسیس سه شعبه صرافی در تهران، هم در بازار ارز دست دارد و هر زمان که بازار مسکن از رکود خارج شود میتواند به بازار ساختوساز هم ورود پیدا کند؛ کسی چه میداند. اگرچه این بانک در سالهای گذشته، در حوزه ساختوساز مسکن هم سرمایهگذاریهایی انجام داده اما به نظر میرسد بیشترین تمرکز خود را بر بازار ارز گذاشته است.
سامان چه بود و چه شد؟
بانک سامان بهعنوان سومین بانک خصوصی ایرانی از مرداد ۱۳۸۱، با پیشینه اولین مؤسسه مالی و اعتباری کشور و با سرمایه اولیه ۲۰۰ میلیارد ریال آغاز به کار کرد. این بانک درحالحاضر دارای ۱۵۹ شعبه (۸۱ شعبه در تهران و ۶۸ شعبه در شهرستانها) است اما نکته حائزاهمیت ترکیب هیأتمدیره بانک سامان است، هیأتمدیرهای متشکل از افرادی که نهتنها تجربه بانکداری نداشتند که تحصیلات آکادمیکی هم دراینزمینه ندارند. سیداحمد طاهریبهبهانی، مدیرعامل بانک سامان، لیسانس زبان و معاون اجرایی بانک سامان، لیسانس فلسفه و مدیر بازاریابی، لیسانس دبیری شیمی دارند. گفتوشنودها درباره عملکرد این بانک بسیار است؛ بانک سامان بزرگترین چالش خود را سالهای گذشته در جریان اختلاس سههزار میلیارد تومانی از سر گذراند. این بانک در تنزیل برخی از السیهای گروه آریا نقش داشت.
سود سپردههای سامان دستنخورده ماند
یک سال پیش که بانک مرکزی تصمیم گرفت نرخ سود سپردههای بانکی را به 15 درصد کاهش دهد، آنچه در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت، آن بود که بانکها برای ازدستندادن مشتریان خود در افزایش نرخ سود بانکی با یکدیگر رقابت میکنند. بانک سامان هم جزء همین گروه بود. با وجود اعلام این بانک درباره اطاعت از فرمان بانک مرکزی اما سودهای 21 تا 23 درصدی به برخی سپردهگذاران خود پرداخت کرد. اگرچه برخی از مشتریان این بانک میگویند: «سود برخی حسابها کاهش پیدا کرد و به 15 درصد هم رسید، بانک به ما دراینباره اطلاع نداده بود، وقتی موضوع را متوجه شدیم، پول خود را بیرون کشیدیم.» خانمی که حدودا سه سال است در این بانک حساب باز کرده، معتقد است: «ترجیح میدادم در بانک دیگری حساب داشته باشم اما کلا همه بانکهای ما در یک سطح هستند، دستشان در یک کاسه است.» وقتی از کارمندان درباره اوضاع سود سامان پرسیدم، گفتند: «هر زمان خواستی حسابی باز کنی، همان روز برایت توضیح میدهیم و با لبخندی من و یک مشتری دیگر را تا در خروجی بدرقه کردند.»
پاداش 2 میلیارد تومانی!
سال ۹۵ برای بانک سامان، پرحاشیهتر از سالهای قبل بود زیرا اوایل امسال خبر پرداخت پاداش 2 میلیارد تومانی به یکی از اعضای هیأتمدیره، برای این بانک دردسرساز شد. این داستان باز هم ادامه داشت؛ اوایل تابستان امسال بود که برندهشدن یک فرد در 6 قرعهکشی بانک سامان مثل بمب در فضای رسانهای پیچید.
به کدام سو میرویم؟
اقتصاد چند سالی است به جولانگاه افراد سودجو تبدیل شده است. در سالهای گذشته، بازارهایی ازجمله ارز، خودرو، طلا و مسکن هر کدام مورد هجوم دلالان قرار گرفتهاند. رشد قارچگونه شعب بانکهای خصوصی و دولتی در دهه 90، حالا به مصیبت نظام بانکداری تبدیل شده است. اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 بود که با تصویب مجوز تأسیس بانک خصوصی در قانون برنامه سوم توسعه و آغاز فعالیت بانکهای خصوصی در کشور مقارن شد. روند تأسیس بانکهای خصوصی اواخر دهه 80، پس از فراهمشدن الزامات قانونی در سالهای قبل، با ورود عملی سه بانک بزرگ دولتی به بورس (ملت، تجارت و صادرات) آغاز شد. سیاست خصوصیسازی و واگذاری تصدیگری بانکهای دولتی به بخش خصوصی هدف اصلی بود، اما در تمام این سالها نهتنها اموری به بخش خصوصی واگذار نشد که بانکهای خصوصی هم شبهدولتی شدند. کارشناسان اقتصادی دراینباره اظهارنظرهای متفاوتی دارند. بسیاری از آنها بر این باور هستند که دولتی یا خصوصی بودن ملاک نیست، آنچه باید مدنظر قرار گیرد، قانونی است که با اجرای آن، نظام بانکداری مسیر درست خود را پیدا کند. مهدی تقوی، یک تحلیلگر اقتصادی دراینباره میگوید: در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، بانکها کار تجاری هم انجام میدهند اما یک تفاوت بزرگ وجود دارد، اینکه آنها سپردهگذاران را هم در سود تجاری خود شریک میکنند اما در ایران بهدلیل نظام معیوب بانکداری، بانکهای خصوصی با زدوبندهای فراوان تأسیس میشوند، مدتی پول به جیب میزنند یا مدیران عامل تغییر میکند یا ورشکسته میشوند و روی دست دولت میمانند.
تقوی در ادامه گفتوگوی خود تأکید میکند: اینکه مدام بگوییم خصوصیشدن بهتر است یا دولتیبودن، کمکی به حل بحرانهای اقتصاد در کشور نمیکند. درست است که در همه دنیا، دولت یک تاجر ورشکسته است اما در ایران فرصتی برای چنین بحثهایی وجود ندارد، تا تصمیم گرفته شود که دولت بهتر است یا بخش خصوصی، اقتصاد سقوط خواهد کرد. این تحلیلگر اقتصادی بر این باور است: درحالحاضر، مهمترین چیزی که به آن نیاز داریم، جلوگیری از تأسیس بانک، شفافسازی عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری و به استقلال رساندن بانک مرکزی است. به اعتقاد او، تا زمانی که بانک مرکزی در ایران مستقل نشود، در روی همین پاشنه خواهد چرخید.