x
۰۷ / اسفند / ۱۳۹۵ ۲۲:۱۷

آیا می‌شود مهریه را بدهیم، حق طلاق را بگیریم؟

آیا می‌شود مهریه را بدهیم، حق طلاق را بگیریم؟

تفویض حق طلاق از مرد به زن، به این معنا نیست که شوهر از اعمال این حق ممنوع می‌شود. در ادامه نظر چند وکیل دادگستری و کارشناس خانواده در پاسخ به این سوال رایج که آیا «زنان با گرفتن وکالت طلاق باید مهریه را ببخشند؟» را می‌خوانید؛

کد خبر: ۱۷۹۰۹۰
آرین موتور

پای حرف خیلی از آنها که در آستانه ازدواجند بنشینیم، این نگرانی را دارند که چطور باید با موضوعی مثل مهریه از یک طرف و شروط ضمن عقد مخصوصا وکالت زنان در طلاق از طرف دیگر مواجه شوند. آنها که طرفدار گرفتن مهریه زنان هستند، به این اشاره می‌کنند که این تنها سلاحی است که در شرایط فعلی زنان از آن برخوردارند و به عنوان پشتوانه‌ای مالی می‌توانند برای زندگی بعد از طلاق احتمالی روی آن حساب کنند.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، از طرف دیگر، طرفداران وکالت زنان در طلاق یا همان که در فرهنگ عموم به عنوان حق طلاق شناخته می‌شود، تاکید می‌کنند انتخاب افراد برای وارد و خارج شدن از یک زندگی، از هر چیزی مهمتر است و انتخاب مهریه به جای حق طلاق، می‌تواند مشکلات زیادی در رضایت از زندگی مشترک ایجاد کند.

عده دیگری هم هستند که معتقدند می‌توان بین این دو راه‌حل، تنها یکی را انتخاب نکرد و جمع مهریه و حق طلاق را داشت. اما در عین حال، این موضوعی است که نگرانی مردان را سبب می‌شود و می‌گویند اگر قرار باشد هم مهریه را به زنان اختصاص بدهیم و هم حق طلاق را، چه تضمینی هست که ازدواج‌ها با انگیزه مالی انجام نشود و زنانی نباشند که بلافاصله بعد از عقد ازدواج، برای جدایی و در عین حال گرفتن مهریه اقدام کنند؟

مهریه؛ ابزار دفاعی برای زنان

فریده غیرت، وکیل دادگستری در این زمینه با اشاره به این که «طبق مقررات قانونی که برگرفته از شرع مقدس اسلام است، برای ازدواج حتما باید مهریه‌ای که مالیت داشته باشد برای زن در نظر گرفته شود»، می‌گوید: این مهریه انواع مختلفی دارد و می‌تواند مبالغ گوناگونی را شامل شود. اما در شرایط فعلی آنچه می‌بینیم این است که شرایط موجود سبب شده به عنوان مهریه، مبالغ زیادی تعیین شود که به تبع آن مردان زیادی را در زندان‌ها ببینیم. درواقع آنچه به عنوان یک هدیه قرار بوده برای زن در نظر گرفته شود، به دلایل گوناگون به یک ابزار دفاعی برای زنان تبدیل شده که جای بحث و بررسی دارد.

او در این زمینه توضیح می‌دهد: یکی از دلایلی که باعث شده مهریه‌های گزاف در نظر گرفته شود، یکطرفه بودن حق طلاق برای مردان است. در برابر حق مطلقی که برای مردان در نظر گرفته شده، زن امروزی وقتی می‌بیند مجبور است قید زوجیت را حتی وقتی از زندگی‌اش رضایت ندارد تحمل کند و با اجبار در زندگی خانوادگی‌اش باقی بماند، تصمیم گرفته مهریه‌ سنگینی در نظر بگیرد که با استفاده از آن بتواند در صورت نیاز مرد را تحت فشار قرار دهد و از او جدا شود.

غیرت تاکید می‌کند: این در حالی است که ایجاد شرایط مساوی برای زنان و مردان می‌تواند تعادلی در میزان مهریه و ایجاد رضایت خانوادگی ایجاد کند بنابراین یکی از راهکارهایی که می‌تواند در این زمینه موثر باشد، وکالت زنان در طلاق است که از نظر قانون و شرع هم پذیرفته شده و مشکلی در اجرای آن نیست.

شرعی هست اما مفید نیست

اما حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی، نظر دیگری در این زمینه دارد. او دراین‌باره می‌گوید: بر اساس قواعد مختلفی مانند اراده طرفین در عقد قرارداد، شوهر می‌تواند به همسرش برای طلاق وکالت دهد و این کار غیرشرعی و غیرقانونی نیست، اما مساله‌ای که از آن غفلت می‌شود، آثار ضررباری است که چنین کاری به همراه دارد.

این مشاور ازدواج ادامه می‌دهد: چرا باید در کار خداوند دست ببریم؟ چرا دقت نمی‌کنیم که وقتی خداوند این حق را به مردان داده، حتما حکمتی در این کار وجود داشته؟ حکمت این که مردان حق طلاق دارند و زنان نه، این است که زنان احساساتی‌تر هستند و ممکن است با کوچکترین بحث و جدل، کار خانواده به طلاق کشیده شود، البته درست است که بعضی از مردان احساساتی هستند و برخی زنان عقلانی‌تر رفتار می‌کنند، اما باید نسبت را در نظر گرفت و همانطور که می‌بینیم، عموم زنان احساساتی‌تر هستند.

او در پاسخ به وضعیت فعلی زنان تحصیلکرده و شاغل معتقد است: این که زنان تحصیلکرده یا شاغل باشند دلیل نمی‌شود که احساساتی نباشند، این چیزی است که در نهاد آنهاست و قرار نیست با شاغل شدن از بین برود. من خودم مراجعانی دارم که دچار این شرایط شده‎‌اند یعنی وکالت طلاق به زن داده شده بوده، او احساساتی شده و طلاق گرفته و حالا نمی‌داند باید چه کار کند!

حجت‌الاسلام واعظ موسوی تاکید می‌کند: همانطور که اشاره کردم، اگرچه وکالت زنان در طلاق اشکالی ندارد اما من پیشنهاد می‌کنم همان مسیر دین را برویم و اجازه دهیم گره ازدواج به دست مردان باشد که دیرتر از هم باز شود. درواقع وکالت زنان در طلاق، اشکال فقهی و حقوقی ندارد اما اشکال حقیقی دارد و بر اساس تجاربی که دارم باید بگویم تبعاتی را به بار می‌آورد که برای جامعه زیانبار است.

او درباره کاهش مهریه در ازای وکالت زنان در طلاق هم می‌گوید: افزایش مهریه هم کار غلطی است. خداوند اینطور دستور داده که شرایط ازدواج آسان باشد و مهریه برای زنان ساده و قابل وصول باشد اما الان می‌بینیم که مهریه‌های بسیار زیادی تعیین می‌شود که به صلاح خانواده‌ها و جامعه نیست. البته این مساله را باید کمی عمیقتر دید و به شیوه‌های تربیتی در رشد و پرورش پسران مرتبط دانست. وقتی پسری برای خواستگاری می‌رود و خانواده دختر نسبت به آینده دخترشان با او اطمینان ندارند، ناچارا مهریه زیاد را تعیین می‌کنند که به نوعی تمهیدی داشته باشند. در حالی که اگر پسرانمان را مسئولیت‌پذیر تربیت کنیم، این نگرانی برای خانواده دکتر کمتر می‌شود و نیازی به مهریه سنگین وجود ندارد.

حق طلاق به شرط بذل مهریه

در عین حال، بهمن کشاورز، حقوقدان و وکیل دادگستری در پاسخ به این سوال که می‌توان مهریه و حق طلاق را در مقابل هم قرار داد، می‌گوید: مهریه و حق طلاق هیچ ارتباطی با همدیگر ندارند. مهریه در مبنای نظریات مختلف، هدیه‌ای است که مرد به همسرش در آغاز ازدواج می‌دهد و این تعبیر زیباتر و شاید درست‌تر قضیه است. تعبیر دیگری نیز وجود دارد که بهتر است درمورد آن زیاد بحث نکنیم و به هر حال نتیجه یکی است یعنی مهریه حق زن است و حتی می‌تواند تا زمانی که آن را نگرفته، از انجام وظایف زناشویی در قبال شوهر خودداری کند و در این حالت هم نفقه او به عهده شوهر خواهد بود.

او ادامه می‌دهد: حق طلاق، حقی است مقرر برای مرد که زن در موارد خاص از آن برخوردار است. مواردی که در قانون مدنی شمرده شده و در قانون حمایت از خانواده هم تصریح شده و در تعبیر نهایی به وجود عسروحرج برای زن تعبیر می‌شود. با این حال، ممکن است زنی از خواستگارش بخواهد که این حق خود را ضمن وکالتی خارج از عقدنامه به طور جداگانه به او منتقل کند. مرد می‌تواند این پیشنهاد را قبول کند یا نکند و زن هم می‌تواند همسر مردی که چنین پیشنهادی را قبول نمی‌کند بشود یا نشود. باید توجه کرد که واگذاری حق طلاق به این ترتیب به زنان فقط باعث ایجاد تعادل و تساوی بین طرفین می‌شود و درواقع دادن امتیازی به زوجه نیست.

کشاورز در پاسخ به کسانی که فکر می‌کنند «دادن حق وکالت به زنان برای طلاق، حق طلاق را از مردان سلب می‌کند»  می‌گوید: تفویض این وکالت، به این معنا نیست که شوهر از اعمال این حق ممنوع خواهد بود. او از خود سلب اختیار نمی‌کند بلکه این حق را به صورت نیابتی و البته غیرقابل بازگشت به همسرش نیز می‌دهد.

او درباره نگرانی بعضی مردان از داشتن مهریه و در عین حال حق طلاق برای زنان و امکان سوءاستفاده در چنین شرایطی هم پاسخ می‌دهد: یکی از راه‌هایی که برای برطرف شدن این نگرانی مطرح می‌شود این است که شرط شود زن در صورتی که از حق طلاق استفاده کند، از مهریه برخوردار نشود. به نظر من، درج این که زوجه می‌تواند فقط با بذل مهریه، خود را مطلقه کند، بلامانع است و این قید را می‌توان ضمن تفویض وکالت درج کرد.

این وکیل دادگستری در ادامه به این اشاره می‌کند که: به گمان من زنانی که هنر و تخصصی دارند و می‌توانند استقلال مالی داشته باشند، بهتر است به جای تعیین مهریه سنگین، حقوقی مثل حق طلاق، حق سفر مکرر به خارج از کشور، حق ادامه تحصیل تا هر سطحی که باشد و حق اشتغال به کار را در شروط ضمن عقد از همسرشان بگیرند و بدیهی است وقتی مردی در مقابل درج این شروط در عقد مقاومت می‌کند، باید گوش زنان بلافاصله زنگ بزند.

بهمن کشاورز همچنین تاکید می‌کند: هرچند گاهی تعارف و رودربایستی و گاه شدت عشق و علاقه مانع از طرح این مسائل می‌شود اما به نظر می‌رسد اگر واقعا عشق و علاقه‌ای وجود داشته باشد، احتمالا مرد منتظر پیشنهاد برای درج این شروط در عقد نخواهد شد بلکه خودش نسبت به درج آنها اقدام می‌کند. باید گفت وقتی بین زن و مردی در آغاز رابطه زناشویی، اینگونه مسائل باعث چانه‌زنی می‌شود، بهتر است از این ازدواج صرف‌نظر کنند و هریک به دنبال شخصی بگردند که در این موارد با او توافق داشته باشند.

حقوق مساوی، شرایط را بهتر می‌کند

علی نجفی‌توانا، وکیل دادگستری نیز درباره موضوع مهریه و حق طلاق می‌گوید: در کشور ما مهریه نوعی تعهد مالی است و پذیرش دین عندالمطالبه‌ای است که نه مشروط و معلق و نه موجل است. مهریه درواقع نوعی تضمین برای زنانی است که با ازدواج، در شرایطی قرار می‌گیرند که مرد هروقت بخواهد می‌تواند او را طلاق دهد. در چنین شرایطی، زن می‌ماند و مشکلات زیادی که در جامعه برای او وجود دارد. درواقع مهریه، سرمایه‌ای است که زوجه بتواند با آن یک زندگی متعارف داشته باشد و در شرایطی که فرصت‌های شغلی برای زنان کمتر است، این امکان را داشته باشد که نیازهای ضروری مادی زندگی‌اش را برطرف کند. هرچند در این زمینه متاسفانه افراط وجود دارد و زیاده‌روی‌هایی به چشم می‌خورد که باعث می‌شود به جای این که زنان مورد احترام قرار بگیرند، تعیین بالای مبلغ مهریه، شاخص ارزیابی ارزش اجتماعی و فردی آنها شود. درواقع باید این موضوع فرهنگ‌سازی شود که مبلغ مهریه، میزان علاقه و اعتباری نیست که یک مرد برای همسرش قائل است.

این مدرس دانشگاه تاکید می‌کند: در سال‌های اخیر، در مقابل دادخواست طلاق زنی که به دلایلی نمی‌تواند با شوهرش زندگی کند، به طور عرفی رویه‌ای حاکم شده مبنی بر این که زنان با بذل مهریه، موافقت مرد را برای طلاق جلب کنند، به نظر می‌رسد این نوعی اعمال تبعیض علیه زنان است که زن از تنها امتیاز ازدواج بگذرد و با دست خالی، خانه شوهر بی‌وفایش را ترک کند و به آینده‌ای مبهم قدم بگذارد.

رییس سابق کانون وکلای دادگستری مرکز همچنین می‌گوید: معتقدم اگر به گونه‌ای ساختار قوانین تغییر پیدا کند که حقوق مساوی برای زن و شوهر در نظر گرفته شود، مهریه به عنوان ابزار فشار مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. فقه پویا و اختیارات ثانویه‌ای که در فقه وجود دارد، این امکان را به وجود می‌آورد که حق طلاق برای زنان به رسمیت شناخته شود و در چنین شرایطی، تدابیر تقنینی هم در نظر گرفته شود که مهریه بالا موجب سوءاستفاده و مورد ظلم واقع شدن مردان نشود. در هر حال آنچه باید به آن بیندیشیم این است که اجازه ندهیم ازدواج وسیله‌ای برای کسب درآمد یا اعمال اجحاف شود.

نجفی‌توانا در پاسخ به این که عده‌ای معتقدند مهریه نباید حذف شود چون به نوعی جبران سهم‌الارث کمتر است و اگر زنی مهریه کافی نداشته باشد و همسرش فوت کند، دستش خالی می‌ماند، تاکید می‌کند: با توجه به این که ارث زن کمتر از مرد است و از آنجا که مهریه یک دین مسلم است که به گردن متوفی است و حتما باید از اموال او پرداخت شود، این موضوع می‌تواند نوعی حاشیه امنیت برای زنان به وجود بیاورد با این حال فکر می‌کنم هر مشکلی را باید در جای خودش حل کرد، با تسری دادن و جبران کردن بعضی مشکلات در بعضی موارد دیگر، نمی‌توان به نتیجه مطلوب رسید.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x