خاطره تصادف از ذهن جادهها پاک می شود
دکتر محمدباقر تاج الدین جامعه شناس: رانندگان در این سالها یاد گرفتهاند به شهروندانی قانون پذیر تبدیل شوند و برای احترام به زندگی خود و دیگران قوانین را رعایت کنند.
به گزاش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، کاهش ۱۱ هزار نفری جانباختگان ناشی از تصادفات در 10 سال اخیر هم خوب است و هم بد. خوب چون تعداد کشته شدهها پایین آمده و بد چون هنوز هم تعداد کشته شدهها بالاست. چندی پیش سردار تقی مهری رئیس پلیس ناجا گفت: «تا سال ۸۴ سالانه بیش از ۲۷ هزار نفر در تصادفات جانشان را از دست میدادند، اما در پایان سال ۹۴ این تعداد به ۱۶ هزار و ۶۰۰ مورد رسید. یعنی شاهد کاهش ۱۱ هزار نفری جانباختگان ناشی از تصادفات در طی این سالها بودیم.» آمار 9 ماهه نخست امسال نیز نشان میدهد با کاهش 350 مورد تصادف منجر به مرگ، کل کشتهها در 9 ماهه اول سال تا 11 هزار نفر کاهش داشته است. حال اگر با همین قاعده تعداد تقریبی کشتهها را تا پایان سال 95 محاسبه کنیم به رقم 14هزار و 600 مورد مرگ ناشی از تصادف خواهیم رسید که نسبت به سال 94، هزار و 400 مورد کاهش نشان میدهد.
آیا رانندهها قانون پذیرتر شدهاند یا مقررات راهنمایی و رانندگی سفت و سختتر؟ اگر ترافیک را بهعنوان بارزترین و اجتماعیترین رفتار جامعهشناختی یک کشور در نظر بگیریم، آیا کاهش تصادفات و رعایت قوانین، نشان میدهد جامعه ما از نظر نظمپذیری رو به بهبود است؟
سالهاست مردم ایران به خبر تصادفات جادهای بیحس شدهاند. البته تا روزی که این اتفاق برای یکی از نزدیکان آنها نیفتاده باشد. به جرأت میتوان گفت هیچ شخص ایرانی را نمیتوان یافت که یکی از دوستان و خویشاوندانش را در تصادفات جادهای از دست نداده باشد. حالا بعد از سالها آمارها و خبرها میگویند باید اندکی امیدوار بود. هرچند بدون توجه به اعداد و ارقام هم میشود تغییر رفتار مردم را در رانندگی دید؛ بستن کمربند ایمنی، پرت نکردن زباله از شیشه اتومبیل مثل سالهای گذشته و...
دکتر محمدباقر تاجالدین جامعهشناس، چند دلیل عمده را در کم شدن آمار کشته شدگان عنوان میکند و مانند همه جامعهشناسان تنها یک عامل را در این تغییر رفتار مؤثر نمیداند. او معتقد است مردم در این سالها قانونپذیرتر و نظم پذیرتر شدهاند: «رانندگان در این سالها یاد گرفتهاند به شهروندانی قانون پذیر تبدیل شوند و برای احترام به زندگی خود و دیگران قوانین را رعایت کنند. رانندگان فهمیدهاند برای تبدیل شدن به یک شهروند خوب، باید قانون را بپذیرند و آن را رعایت کنند.» تاجالدین از رفتارهای مثبت ترافیکی میگوید که در این سالها بیشتر از گذشته دیده میشود مانند بستن کمربند و ایستادن پشت چراغ قرمز. البته در رعایت این قوانین توسط رانندگان نمیتوان پیشرفت دستگاههای نظارتی پلیس را نادیده گرفت. دوربینهایی که در هر گوشه از خیابانها رفتار رانندگان را نظاره میکند و رانندگان هم سایه سنگین این نگاه را روی رانندگی خود حس میکنند. بالا رفتن جریمهها هم یکی دیگر از دلایل قانونپذیری میتواند باشد که البته موافقان و مخالفان زیادی دارد.
تاجالدین عمدهترین دلایل کاهش تصادفات منجر به فوت را به ترتیب اینطور عنوان میکند: «یکی از دلایل مهم این موضوع، بالا رفتن سطح سواد مردم در این سالهاست. وقتی مردم کشوری از سطح سواد بالایی برخودارند بهتر میتوانند خودشان را با قوانین و مفهوم شهروند خوب سازگار کنند. دلیل دیگر، تبلیغات آگاهی بخشی است که در این سالها از طریق رسانهها به مردم منتقل شده و آنها را با تبعاتی که رانندگی خطر آفرین روی زندگی خودشان و دیگران دارد بیشتر رو به رو کرده است. چه تبعات مالی و چه پیامدهای روحی.
در نهایت توجه به سلامت چه در حیطه سلامت فیزیکی و چه از لحاظ روانی در یک دهه اخیر به گفتمانی جدی تبدیل شده که این گفتمان با پیگیری وزراتخانهها و نهادهای مسئول بسیار دیده شده و روی مردم تأثیر گذاشته است.» شاید یکی از مهمترین تبعات تصادفات رانندگی تروما و رنج روحی و روانی است که در ذهن بازماندگان باقی میماند. تبعات روحی که شاید با هیچ دارو و درمانی تسکین پیدا نکند. تصور کنید پدر یا مادر خانوادهای که در تصادف کشته میشوند میتوانند چه تأثیر غمناکی روی زندگی فرزندان بگذارد.
همین چند سال پیش یکی از افتخارات رانندگان ایرانی این بود که میتوانستند در حال رانندگی با گوشی تلفن همراه خود پیامک بدهند و مسافران با چشمانی گرد شده این رفتار را مانند یکی از قابلیتهای بزرگ راننده به شمار میآوردند. اما حالا کافی است رانندهای فقط با گوشیاش حرف بزند تا چند نفر با گله و شکایت این رفتار را تقبیح کنند. هرچند هنوز هم کم نیستند رانندگانی که توجهی به قوانین نمیکنند و به هشدارهای پلیس نیشخند میزنند و خودشان را رویینتن میدانند.
اگر برای چند ساعت هیچ دوربین و پلیسی در سطح شهر نباشد چه اتفاقی میافتد؟ آیا عواملی که دکتر تاجالدین عنوان میکند، میتواند برای چند ساعت، شهر را از بینظمی نجات دهد؟ دکتر مازیار طلایی جامعه شناس به جای ما این کار را کرده و به نتایجی دقیقاً متضاد با نتایج محمدباقر تاجالدین رسیده. مازیار طلایی در گفتوگو با ما به صراحت میگوید: «ما هنوز هم به خاطر جریمه، کمربند میبندیم و قوانین را تا حدی رعایت میکنیم و افزایش آگاهی عمومی و تبدیل شدن به شهروندانی قانونمدار تنها یک خود فریبی است.»
طلایی معتقد است اگر برای دقیقهای شهر را بدون کنترلهای سفت و سخت راهنمایی رانندگی به حال خودش رها کنیم با یک فاجعه طرف خواهیم بود: «این آمار نباید ما را گول بزند و فکر کنیم در حال تبدیل شدن به یک جامعه قانونپذیر و منظم هستیم. هیچ وقت فرهنگسازی نمیتواند بسرعت یک دهه در جامعهای تأثیر بگذارد و هنوز راه زیادی برای رسیدن به یک جامعه قانونپذیر و شهروندانی خوب داریم. حداقل باید چند 10 سال بگذرد تا این فرهنگسازیها و تبلیغات روی ذهن مردم تأثیر بگذارد.
شاید اگر از امروز روی کودکانی که در دبستان هستند کار جدی انجام بشود بتوانیم در بزرگسالی آنها را قانونپذیر بنامیم» او برای ما از شهر لندن مثال میآورد که در آن 40 هزار دوربین راهنمایی رانندگی وجود دارد که رفتار ترافیکی مردم را زیر نظر دارند. طلایی میگوید: «حتی در کشورهای پیشرفته دنیا مانند آلمان که تعداد اتومبیلها در آن هم زیاد است اگر دوربینها را قطع کنند اتفاقات خوبی نخواهد افتاد.» او فرهنگسازی در کنار وضع قوانین سفت و سخت را دلیل ایجاد نظم در رانندگی کشورهای دیگر میداند و به نظر او هنوز زود است که بخواهیم در رابطه با تأثیر فرهنگسازی در این زمنیه حرف بزنیم.
هر دو سوی ماجرا را میتوان در نظر گرفت؛ چه اینکه مردم قانونمدارتر شدهاند و میتوان به رفتار ترافیکی آنها نیز امیدوار بود و چه آنکه قوانین و اهرمهای نظارتی مردم را مجبور به رعایت قوانین کردهاند و این موضوع هنوز به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشده. فرقی نمیکند؛ نتیجه هر دو تحلیل این است که تلفات جادهای با شیبی معنادار رو به کاهش است و شاید روزی برسد که بتوانیم جشنی بزرگ برای سالی که به سلامت پشت سر گذاشتهایم برگزار کنیم. آن روز نه تنها رفتار ترافیکی ما بهبود یافته بلکه همه رفتارهای اجتماعی ما بهبود معناداری را نشان خواهد داد. یادمان نرود؛ رانندگی ما شخصیت اجتماعی ما را نشان میدهد.