سرمایهگذاری روی کانونهای داخلی ریزگردها بیفایده است
زمانی هوای پاک غرب و جنوب غرب کشور مایه مباهات و افتخار ساکنان این نواحی بود؛ آسمان آبی و امواج خروشان رودخانههای حوضه بزرگ و پرباران خلیج فارس که پس از خطه گیلان و مازندران دومین رتبه پربارشی را داشت ؛
12 - 10 سالی هست که با پدیده منحوس طوفان های گرد و خاک مهاجر و خارجی که رسانههای کشور آن را «ریزگرد» نامیدهاند، شکل دیگری به خود گرفته و عملاً زندگی مردم و همه جانداران منطقه را در استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان، تلخ کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، گرد و خاک در این نواحی گاه چنان برای مدتی طولانی در هوا انباشته میشود که دید افقی به کمتر از 100 متر میرسد و از این سوی خیابان، پیادهرو آنسو را نمیشود دید. این نوع انباشتگی هوا از گرد و خاک، پیش از این سابقه نداشته و معمولاً اگر در مکان خشکی با وزش باد گرد و خاکی به هوا برمیخاست، دوامی نداشت و ایجاد مزاحمت نمیکرد. برخلاف نوع تازه گرد و خاک که از سطوح بالا و از آسمان به سطح زمین گسترش مییابد و تقریباً مانند پردهای جلو تابش خورشید را میگیرد.
با شروع پدیده طوفان های مهاجر، هزاران مطالعه پراکنده در این زمینه صورت گرفته است و پولهای زیادی هم توسط همه دولتهای قبلی و فعلی کشور خرج شده اما هنوز یک قدم اساسی برای مهار این بحران در غرب و جنوب غرب کشور برداشته نشده است. قطعاً از بین هزاران مطالعه پراکندهای که سعی در توضیح و پیمایش نظری این بحران داشته و دارد، بخشی به هدف نزدیک شده و به علتهای اصلی اشاره کردهاند.
با این همه از یک سو برخی از دستگاههای مربوطه با لحنی نامطمئن در پی آرام کردن معترضین و منتقدین عصبانی هستند، محافل دانشگاهی با ذره بین به دنبال ردگیری گرد و خاکی رفتهاند که از گستره چند میلیون کیلومترمربعی خاورمیانه برمیخیزد و تا دنیا دنیاست برخواهد خاست و از سوی دیگر برخی محافل سیاسی دنبال بازار و کاسبی خود هستند و گرد و غبار را نعمتی برای خود میدانند.
بحران طوفانهای گرد و خاک غرب و جنوب غرب کشور، مانند سایر بحرانهای ترکیبی طبیعت، بسیار خشن و خسارتزاست؛ وزش باد شدید و سردی هوا، وزش باد و بارش برف، بارش باران روی برف و به هم پیوستن آب باران و آب ناشی از ذوب برف. بحران طوفانهای گردوخاک مهاجم عراقی دارای دو فاز زمانی است؛ فاز زمستانه و فاز بهاره.
در فاز زمستانه معمولاً غبار غلیظ از غرب عراق و از استانهای الانبار، صلاحالدین و نینوای برخاسته و با عبور از آسمان عراق به مرز استان ایلام یا خوزستان رسیده و به آرامی در استان خوزستان پخش میشود. درفاز بهاره نیز کماکان منشأ غبار بحرانی برای ما غرب عراق و مقصد استانهای ایلام و خوزستان است اما به دلیل چرخش سمت باد، سلولهای طوفانی غبار به سمت استان کردستان و کرمانشاه متمایل شده و بر گلوی این دو استان چنگ میزند.
منابع داخلی ایجادکننده غبار در داخل کشور نیز بویژه در استان خوزستان هستند اما این منابع به بحران نمیانجامند و نکته مهمتر آن است که اگر با صرف منابع ارزشمند مالی کانونهای داخلی را هم ترمیم کنیم، باز بحران طوفانهای گرد و خاک بهبود چشمگیری نخواهد داشت. بنابراین دولت باید با عزم راسخ به جنگ این معضل مزمن برود اما حتماً باید با مردم صادق بود و صادقانه گفت که مشکل در کشور دیگری است و در شرایط پیچیده کنونی منطقه و وجود جنگ و ناامنی در سرچشمههای تشکیل غبار، هرگونه عملیات فیزیکی برای مهار دهها هزار کیلومتر مربع از گستره آسیب دیده آن کشور، نیازمند تعامل در سطوح سیاسی و دیپلماتیک است.
باید اذعان داشت که در حال حاضر، دولت عراق بر این نواحی حاکمیت ضعیفی دارد و مردم نگران این موضوع هستند که مبادا دولتمردان ما در این شرایط غیرعادی بروز دم به دم طوفانهای گرد و خاک، به فکر چارهای اساسی نباشند.
این درحالی است که کسی فکر نمیکرد اثرات ترکیبی گرد و خاک و رطوبت هوا بتواند شبکه برق استان مهمی مثل خوزستان را از کار بیندازد تا آنجایی که مسئولان وزارت نیرو ناچار به تمرکز همه مقرشوهای (شوینده مقر) کشور در خوزستان شدهاند.
سال گذشته نیز اثر ترکیبی رطوبت و گاز ناشناختهای در اهواز بسیاری را دچار تنگی نفس و روانه بیمارستانها کرد. حال آیا منطقی است به جای شناخت مسأله و حل ریشهای آن، برای هر شهروند یک کپسول هوای مورد نیاز تهیه کرد؟ حل مشکل به این شیوه، نه تنها خود موجب بحران شده بلکه همه منابع، بتدریج صرف معضلات جدید و گاهی ناشناخته تبعات بحران اصلی میشود.
بنابراین منطق حکم میکند که دولت کل معضل غبار غرب و جنوب غرب کشور را در یک برنامه و بسته واحد ببیند و برای حل آن بهطور جامع گام بردارد و البته به طورمرتب نیز در رسانهها برای مردم توضیح داده شود. مسلماً ظرفیت پذیرش مردم عزیز کشور و میزان مشارکت آنان برای حل چنین معضلاتی بسیار زیاد است.