کرملین کم کم نگران ترامپ میشود
ولادیمیر پوتین و همراهانش از نتیجه انتخابات آمریکا بسیار خرسند بودند؛ تا اینکه فهمیدند با چه کسی طرفاند.
به گزارش فارین پالیسی، در سال 2016 یکی از مقامات ارشد روسیه برای گروهی از بازدیدکنندههای خارجی توضیح داد چرا دولت تصمیم گرفته صدمین سالگرد انقلاب "بلشویک" را جشن نگیرد. وی گفت میدانند این انقلاب نقطه عطفی در تاریخ روسیه بوده و ولادیمیر پوتین روسیهی امروزی را جانشین هم تزارها وهم بلشویکها میداند. اما جشن گرفتن برای این انقلاب پیام اشتباهی به جامعه میفرستد. به بازدیدکنندگان گفته شد امروزه کرملین شدیداً با "تغییر رژیم" مخالف است و بنابراین چندان تمایلی به ستایش انقلاب سال 1917 ندارد. در عوض سعی دارد از این یادبود صدساله برای برجسته کردن عواقب فاجعهبار پناه بردن به انقلاب برای حلِ مشکلات اجتماعی و سیاسی استفاده کند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرادید، دولت روسیه بههیچوجه انتظار نداشت در سال 2017 نه با انقلابی از گذشته، بلکه با انقلابی از زمان حال روبرو شود: پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و بر سرکار آمدن یک رژیم افراطگرا در آمریکا. انقلاب انتخاباتی ترامپ مقامات روسی را ترسانده و آنها را اسیر فکر و خیال کرده است.
سرچشمه جوشانِ سیاستهای نامنسجم و بغرنج ترامپ، معمولاً ناشی از شخصیت نگرانکننده، نامنظم، کینهجو، سادهلوح، خودشیفته، ناامن و متوهم او است. بسیاری از مقامات خیلی دیر فهمیدند که ترامپ در پشت ماسکی که بهعنوان یک نمایشگر و تبلیغاتچی بر صورت دارد، خود را یکشورشی انقلابی میداند که مأموریت از بین بردن "رژیم سابق" آمریکا را دارد.
تاکتیکهای ترامپ بدون شک برگی از کتاب راهکارهای انقلابی قدیم است. شیوه و استایل اقدامات اجرایی او برای این اهداف طراحیشده است: برهم زدن و ایجاد آشوب در کنگره، غافلگیر کردن رقیبان و تحریک برای آغاز جنگ علیه تشکلهای موجود.
دوقطبیتیِ شدیدی که در رفتار ترامپ وجود دارد، به او اجازه میدهد در دفاع از نظام مشروطه، میان سران جمهوریخواه و حزب دموکرات اتحاد ایجاد کند و مطمئن شود که اعتراضات تا حد زیادی بیاثر خواهند ماند. به گفتهی استراتژیست ارشد کاخ سفید "استیو بنن"، ترامپ دارد موقعیت خود را بهعنوان رهبر جهانی در جنبشی ضد سران، ضد جهانیسازی، ضد نظام، ضد لیبرال و ملیگرا تثبیت میکند. بنن در مصاحبه با واشنگتنپست گفت: "آنچه اکنون شاهد آن هستیم، تولد یک نظم سیاسی جدید است و هرچه تعداد سران و نخبگان رسانهای کمتر شوند، این نظم سیاسی جدید قویتر میشود."
سیاستگذاران روسی با ترس شدیدی که از "انقلابهای مخملی" دارند، بهتر از آمریکاییها و اروپاییها ماهیت تغییر رادیکالی که در واشنگتن رخ داده را درک میکنند. زمانی که بحثِ تصمیمات انقلابی و متداوم ترامپ مطرح باشد، سیاستمداران روسیه موضعی مشابه با سران سیاسی آلمان در یک قرن پیش دارند. در سال 1917، دولت آلمان به این نتیجه رسید که بهترین راه برای پیروزی آلمان در جنگ جهانی اول، فوران یک انقلاب ناگهانی در روسیه است. به همین دلیل به برخی از رهبران حزب بلشویک (ازجمله لنین) اجازه داد از آلمان عبور کرده و به روسیه بروند. امید داشتند بروز انقلاب در روسیه این کشور را از جنگ کنار بکشد؛ و نقشه آلمانها جواب داد. اما در آغاز سال 1918، دولت آلمان نگران بود که این ویروس انقلابی که خود در شیوع آن دست داشت، گریبان خودش را بگیرد.
از صحبتها و نظرات سیاستمداران روسیه به نظر میرسد اکنون آنها نیز همین نگرانیها را دارند.
هیچ راهی نیست که مشخص کند آیا دخالت روسیه در انتخابات آمریکا تأثیری قطعی بر پیروزی ترامپ داشت یا خیر. اما میتوان بدون تردید گفت که کرملین این نتیجه را یک هدیه الهی قلمداد میکرد. تقریباً از سالهای 2011 یا 2012 که روسیه شاهد تظاهرات مردمی گسترده بود و بهخصوص بعد از انقلاب 2014 اوکراین (که موردستایش و تشویق صمیمانهی وزیر امور خارجه وقت هیلاری کلینتون قرار گرفت)، روسیه متقاعد شد که ریاست جمهوریِ کلینتون برای روسیه فاجعهآمیز خواهد بود و حتی ممکن است منجر به جنگ شود. بنابراین روسها آنچه در توانشان بود را انجام دادند تا مانع ورود کلینتون به کاخ سفید شوند. اما همزمان که از شکست کلینتون استقبال میکردند، کاملاً از تبعات این تغییر رژیم در روسیه ناآگاه بودند.
اکنون ترامپ قدرت را در دست دارد و سران سیاسی روسیه دیگر شادی نمیکنند. فهمیدهاند که موقعیت روسیه به طرز خطرناک و رنجآوری پیچیده شده است.
البته روابط نزدیکتر با ترامپ امکان "عادیسازی" روابط روسیه با غرب را فراهم میکند؛ مثلاً گام اول میتواند کاهش یا لغو تحریمها علیه روسیه باشد. بعلاوه، بر بسیاری از انتقادهای ایدئولوژیک روسیه از نظم لیبرال مهر تأیید میزند و حتی ممکن است برخی سیاستها را تغییر دهد که مسکو سالها انتظارش را میکشید: از عدم دخالت واشنگتن در بحران اوکراین گرفته تا انحلال اتحاد جنگ سرد در غرب. مقامات روسی از انتقادات و گفتار فیلتر نشده ترامپ هم استقبال میکنند و آن را نشانهای از پایانِ ریاکاری آمریکا میدانند.
اما انقلاب ترامپ در دوران آشفتهای دارد اتفاق میافتد؛ دورهای که در آن احتمال شکست در جنگهای تجاری و ضربه به خود وجود دارد. رهبر کنونی روسیه که هنوز هم از یادآوری فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عصبی میشود، هیچ تمایلی به بیثباتیهای جهانی ندارد.
اما با حضور ترامپ در کاخ سفید، پوتین اِشراف خود بر مسائل ژئوپلیتیکِ غیرقابلپیشبینی را ازدستداده است. کرملین توانایی خود در شوکه کردن جهان با زیر پا گذاشتن قوانین جهانی را هم از دست داد. این کارها به سوریه اجازه داده بود پایش را فراتر از گلیمش دراز کند و مزایای زیادی به دست آورد. اما اکنون پوتین باید این ظرفیت را با رئیسجمهور جدید آمریکا تقسیم کند تا نظم و تعادل برهم نخورد. بیشتر رهبران جهان بهجای نگرانی درباره پوتین، نگرانِ حرکت بعدی ترامپ هستند. در همین بحبوحه، اکنونکه سیستم انتخاباتی آمریکا مردی را به قدرت رسانده که "عروسک خیمهشببازی پوتین" قلمداد میشود، مردم جهان نسبت به ایدئولوژی "آمریکاستیزی" بیشتر از گذشته مردد شدهاند.
کرملین از این هراس دارد که مبادا ترامپ برکنار یا حتی کشته شود. برکناری او کمپین ضد روسیه بدخیمی در واشنگتن ایجاد خواهد کرد که اعضای هردو حزب آمریکا در آن دخیل خواهند بود. بنابراین، پوتین به گروگان موفقیت یا شکست ترامپ تبدیلشده است. این موضوع گزینههای ژئوپلیتیک روسیه را شدیداً محدود کرده است. کرملین بهخوبی میداند که دموکراتها قصد دارند از روسیه برای بیاعتبار سازی و استیضاح ترامپ استفاده کنند؛ و همزمان سران جمهوریخواه میخواهند به بهانه روسیه نفوذ و اعتبار ترامپ را نابود کنند. دولت روسیه نهتنها از برکناری ترامپ، بلکه از تغییر مواضع او و پیش گرفتن رویکردی ضد-روسیه هراس دارند. ممکن است ترامپ برای برقراری صلح و روابط بهتر با رهبران جمهوریخواه در کنگره، مواضع خود را تغییر دهد.
احتمالاً پوتین در اولین تماس تلفنی با ترامپ، اشارهای به لغو تحریمها یا حمایت آمریکا برای مسائل "کیف" نکرده است. بعلاوه مسکو تصمیم گرفته اظهارات تند برخی اعضای دولت جدید درباره روسیه را نادیده بگیرد. ازسرگیری نبردها در شرق اوکراین میتواند یک مثال نقض باشد، اما کرملین قسم میخورد دولت "پترو پوروشنکو" در کیف در این درگیریها مقصر است و هدفِ جلبتوجه اعضای ضد روسیه در کنگره آمریکا را دارد تا بتواند توجیه و استدلال خوبی برای مخالفت با رابطهی پوتین و ترامپ داشته باشد. درهرصورت، روسیه به دنبال راههایی است که رئیسجمهور جدید آمریکا را در قدرت نگاه دارد. مثلاً با تکذیب مذاکرهی "سرگئی" و "مایکل فلن" بر سرِ لغو تحریمهای روسیه قبل از مراسم تحلیف ترامپ.
ریاست جمهوری ترامپ روابط روسیه با چین و ایران را هم پیچیده کرده است. مسکو میخواهد روابطش با غرب عادی شود، اما نه به قیمتِ پیوستن به ائتلاف ضد چین. بعلاوه، روسیه میزبان نزدیک به بیست میلیون مسلمان است و درنتیجه نمیتواند در حمایت از شعارهای رادیکال و ضد اسلامِ ترامپ، افراط کند.
موضوع دیگری که از دیدگاه کرملین خطرناک است، شکل گرفتن برخی محافل در روسیه میباشد که طرفدار رویکرد انقلابی ترامپ هستند. برای اولین بار از سال 2012 که پوتین به کرملین برگشت، بیشترین نام ذکرشده در رسانههای روسیه "پوتین" نبود، بلکه "ترامپ" بود. و بااینکه بسیاری از تحسینکنندگان ترامپ در روسیه (مانند الکساندر دوگین) به پوتین وفادارند، اما رویای برکناری بسیاری از سران و نخبگان را در سر دارند و با حضور ترامپ در واشنگتن، خود را یکقدم به این هدف نزدیکتر میبینند.
هر کس که حتی برای مدت کوتاهی به مسکو سر بزند، میفهمد مردم عادی روسیه (برخلاف اکثریت اروپاییها) نظر مثبتی نسبت به ترامپ دارند. یک دلیل این است که از جنگ روسیه با غرب خسته شدهاند. دلیل دیگر آن است که باسیاستهای بینالمللی ترامپ موافق هستند. درست همانند ترامپ، روسها نیز از اول به سیاست برد- برد اعتقاد نداشتند.
از همه جالبتر این است که مردم روسیه ترامپ را با "بوریس یلتسین" مقایسه میکنند: بیثبات، جذاب، اعتماد تنها به اعضای خانواده و آماده حمله به پارلمان کشور اگر بخواهند جلوی قدرتش را بگیرند. مشکل کرملین این است که یلتسین یک رهبر انقلابی بود و پوتین تصمیم گرفته در سال 2017 برای حرکات انقلابی اظهار تأسف کند، نه آنکه آنها را جشن بگیرد.