آیا ترامپ قهرمان تجزیه آمریکا خواهد بود؟
هنگامی که میخائیل گورباچف در رأس قدرت اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار گرفت، بر اسب «پروستریکا» سوار شد و توانست محبوبیت بینظیری را در داخل و خارج به دست آورد، اما پیامدهای این برنامه مصیبتی بود که منجر به تجزیه اتحاد جماهیر شوروی شد.
این روزها نیز دونالد ترامپ در حالی در آمریکا به قدرت رسیده که همان شعارها را میدهد، پس آیا نتیجه کار او نیز در آینده موجب ازهمگسیختگی ایالات متحده آمریکا خواهد شد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، اخیرا سروصدای ساکنان ایالت فلوریدا بلندتر شده و خواهان جدایی از آمریکا هستند. به نظر میرسد اقدامات قانونی نیز برای تحقق این امر در پیش است. البته چنین درخواستی در حیات سیاسی آمریکا بدون سابقه نیست. پیش از آن نیز تلاشهایی در شرایط مختلف صورت گرفته بود. آیا ریاستجمهوری ترامپ موجب تحریک بیشتر آمریکاییها برای تجزیه خواهد شد؟
با مطالعه سادهای در سلوک نفسی و سیاسی ترامپ شگفتیهایی دیده میشود که بهطورقطع کشورش را دچار بنبستهایی خواهد کرد. این بنبستها نهتنها در عرصه سیاست خارجی این کشور، بلکه در مجموعهای از مسائل داخلی نیز قابل پیشبینی است؛ ازجمله مسئله ائتلاف یا برانگیختن احساسات تجزیهطلبانه. بهخصوص بعد از موج مخالفتهای اخیر که محبوبیت دونالد ترامپ را نسبت به سایر رؤسایجمهوری آمریکا به پایینترین حد رساند. در مدت هشت روز از ریاستجمهوری، محبوبیت او به ٥١ درصد رسید که در گذشته سابقه نداشته است. دقت در همین امر بیانگر آن است که اگر ترامپ بخواهد به این شیوه خود ادامه دهد، همان کسی خواهد بود که آمریکا را به سمت تجزیه سوق میدهد.
درست است که درخواست برای تجزیه امری مکرر در حیات سیاسی آمریکا بوده، اما اینبار چهرهای جدید به خود گرفته و دلایل قومی و نژادی به آن اضافه شده است؛ موضوعی که برای مثال «پل کندی» در هنگام توضیح دیدگاه خود درباره امتداد امپراتوری مفرط آمریکا بیان کرد و گفت سیاستهایی از این قبیل فراخوانهای تجزیهطلبانه را تشدید میکند و موجب ازهمگسیختگی جامعه آمریکا خواهد شد. «گویل گارو» نیز در کتاب خود، «ملتهای ٩گانه در ایالتهای شمالی»، مبانی فروپاشی اخلاقی و ایدئولوژیک آمریکا را توضیح داده و میگوید مظاهر آشکاری از تجزیه و فروپاشی آمریکا بهلحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قابلرؤیت است. همین دیدگاه را «امانوئل تد»، جامعهشناس فرانسوی، نیز در کتاب خود، «بعد از امپراتوری»، آورده است.
آنچه ترامپ تا اینجا انجام داده، شعلهورترکردن انگیزههای قومی و نژادی حتی از طریق مقرراتی است که اساسا برای کشورهایی دیگر تعیین کرد، اما همانها موجب راندن بیشتر آمریکاییها به سمت خواستهای تجزیهطلبانه در داخل شد. مردم آمریکا از سیاستهای گذشته کشورشان خسته شدهاند و آنچه ترامپ انجام میدهد آنها را بیشتر دلزده میکند. ازاینرو مخالفان او هیچ راه دیگری پیدا نمیکنند جز اینکه به سمت جدایی از ایالات متحده و خارجشدن از سلطه فدرالیسم بروند. آنها احساس میکنند این تنها راهحلی است که میتواند به مشکلات هر ایالتی خاتمه دهد. درست است که بسیاری در داخل جامعه آمریکا سیاستهای داخلی و خارجی رئیسجمهور ترامپ را مورد نقد و انتقاد قرار میدهند؛ اما بعید است این انتقادها به این زودی نتیجه بدهد. این در حالی است که ایالت فلوریدا اقدامات قانونی خود برای برگزاری همهپرسی را شروع کرده. پیش از آن نیز ایالت آلاسکا در سال ٢٠١٤ دست به این کار زد. حرف آنها این است که اتحاد ایالتهای آمریکا از اساس بر مبنای کنفدراسیون بوده است، نه فدرال، اما بعدها این قدرت فدرالی بود که اساس و پایه محاسبه برای همه شهروندان شد. از اینها گذشته در سال ٢٠١٦ یک همهپرسی در آمریکا برگزار شد که نشان داد ٣٩,٣ درصد خواستار جدایی ایالتهایشان هستند.
آنچه هماکنون در آمریکا در جریان است، شباهت زیادی به تحولات اکثر امپراتوریها در تاریخ دارد که روزگاری بر جهان حاکم بوده و بعد از بین رفتند. کاری که دولت جدید آمریکا میکند، تسریع این هیجان اجتماعی است که منجر به ازهمگسیختگی و تجزیه بیشتری خواهد شد. آیا ترامپ قهرمان تجزیه آمریکا خواهد بود و همان کاری را خواهد کرد که گورباچف با اتحاد جماهیر شوروی کرد؟ این پرسش مهمی است که با توجه به تحولات کنونی ایالات نامتحد آمریکا قابلتأمل خواهد بود.