x
۲۴ / بهمن / ۱۳۹۵ ۰۹:۴۷

جست‌وجوی همراه در آگهی‌های اینترنتی

جست‌وجوی همراه در آگهی‌های اینترنتی

«به پارتنر شاعر یا شعرخوان نیازمندیم» آگهی را در یکی از سایت‌های معتبر گذاشته و دو هفته‌ای می‌شود که منتظر است تا با شماره‌اش تماس بگیرند.

کد خبر: ۱۷۶۲۵۶
آرین موتور

 چند نفری هم تماس گرفته‌اند. دو خانم و یک آقا که هنوز قرار ملاقاتی تعیین نشده. پارسا که ٣٢سالگی را پر کرده، می‌گوید با آن سه نفر به توافق نرسیده. دلیل به توافق نرسیدن هم‌زمان و هم مکان ملاقات است. در سایت محل قرار زعفرانیه است «الکی نوشتم زعفرانیه. من قبلا هم جلسات شعرخوانی تو پارک رفتم و اینبار هم می‌خواستم جلسه در پارک یا محیط باز برگزار بشه.» پارسا یک هفته بعد از گذاشتن آگهی‌اش در سایت به کرمانشاه کوچ کرده، چون دانشجوی آن‌جاست. می‌گوید در دانشگاه کرمانشاه دکترای مشاوره می‌خواند و برای همین هم مجبور شده به این شهر برود. برای شعرخوانی همراه می‌خواهد تا انگیزه پیدا کند و نخستین‌بار است در سایت‌های آگهی به دنبال پارتنر است.

  شعر اتفاقی درونی است، چطور برای چنین موردی به همراه نیاز دارید؟

قبول دارم که شعر خیلی درونی است اما پارتنر مثل آفتابه که هرچند آن را ندیده‌ایم اما اثر و حضورش مهمه. تمام زندگی من شعره. پارتنر انگیزه میده. جنسیتش هم اصلا مهم نیست، فقط مهم اینه که همراه باشه.

نخستین‌بار است که در سایت آگهی داده و می‌گوید در میان اطرافیانش کسی نیست که شعر را بفهمد و برای همین هم می‌خواهد آدم‌هایی را پیدا کند که مثل او شعر را بفهمند. اما چرا به انجمن‌های شعر نمی‌رود تا این آدم‌ها را از نزدیک ببیند و با اهالی شعر معاشرت کند، می‌گوید: «نه. این‌طوری جذابیت بیشتری داره. من سه مجموعه آماده چاپ دارم، ولی دلم می‌خواد با آدم‌هایی که تا حالا ندیدم، معاشرت کنم.»

شکسپیرخوانی دو نفره

«فرید، ٣٧ساله. مرکز شهر» آدرس تلگرامش را هم گذاشته و نوشته: «به پارتنری برای خواندن آثار شکسپیر نیازمندم.» پایین آگهی هم متنی است که می‌گوید خواندن نمایشنامه‌های شکسپیر به‌طور جدی و منظم طاقت‌فرساست و برای همین هم به یک پارتنر جدی که خودش هم در کار فیلمنامه، نمایشنامه و داستان باشه و به خواندن آثار این استاد درام دنیا علاقه‌مند باشه نیاز دارم.  فرید هم مثل پارسا چند تماس داشته اما به نتیجه نرسیده‌اند و کار به ملاقات نرسیده. محل ملاقات دفتر فنی- مهندسی یکی از دوستانش است.

  چطور باید اعتماد کنم و بیام دفترتون؟

نمی‌دونم هرطور مایلید. من شغلم نوشتنه خانم.

  خب چرا تو دفتر فنی- مهندسی قرار گذاشتید؟ دفتر برای کیه؟

دوستام.

خودش هم از جلسه شکسپیرخوانی دو نفره یا گروهی تصوری ندارد و از آثار شکسپیر، اتلو و مکبث را خوانده و ترجیح می‌دهد منتظر بماند تا همراهی پیدا کند که در تحلیل و یادگیری تکنیک خواندن شکسپیر کمکش کند. «رویکردم فنیه. می‌خوام تکنیک‌های درام رو یاد بگیرم. این کار نظم می‌خواد. انضباط شخصی و گپ‌زدن و در طول جلسه  باید به همچین موردی رسید.» از نظر فرید پیداکردن پارتنر برای کتاب‌خوانی کار سختی است، چون کم‌اند آدم‌هایی که علاقه‌ای به خواندن کتاب آن هم آثار شکسپیر داشته باشند و می‌گوید اگر پارتنری برای یادگیری موسیقی یا حرف‌زدن می‌خواست با سرعت بیشتری جور می‌شد. «دوستام تو این زمینه‌ها خیلی راحت پارتنر پیداکردن و چون ترجیحم اینه که کار گروهی باشه، پیدا کردن آدم هم سخت‌تره.»

  بهتر نیست به کلاس‌های تخصصی مراجعه کنید، این‌طوری نتیجه بهتری می‌گیرید؟

نه خانم. اون کلاس‌ها جای خودش، این جای خودش.

خطاطی در مغازه

بار دومی است که آگهی می‌زند و همراه می‌خواهد. بار نخست برای یادگیری زبان بوده. طرف مقابل را حتی یک بار هم ندیده اما در تلگرام از همدیگر لغات زبان می‌پرسیدند و یاد می‌گرفتند. سعید حالا همراه خوشنویسی می‌خواهد. ٣١سالش تمام شده و فروشنده لباس‌های ورزشی است.

  انجمن خوشنویسان کار کردید؟

نه. خودم به تنهایی. می‌نشستم پیش آدم‌هایی که کار کردند و از دستشون نگاه می‌کردم. امتحان هم ندادم که مدرک بگیرم.

  این کار خیلی انفرادیه. فقط به استاد نیازه چرا کلاس نمی‌رید؟

نه خانم کلاس فایده نداره. من وقتشو ندارم. می‌خوام یکی بیاد تو مغازه و با هم تمرین کنیم. شما میاید؟

می‌گوید فروشگاه لوازم ورزشی‌اش خلوت است و برای همین هم فرصت تمرین زیاد. وقتی می‌گویم می‌توانی به آدمی که می‌آید اعتماد کنی، می‌گوید: «طرف میاد خط بنویسیم. قرار نیست که چک بده یا اتفاق خاصی بیفته. شما هم دارید سخت می‌گیرید»

رفیق اجاره‌ای، رفیق دم‌دست

 «مشتریان متفاوتند؛ بیوه‌ها، افراد تنها و خجالتی و افرادی که فقط دوستی می‌خواهند تا زحمت بکشد هفت ساعت بیرون فروشگاه نایک منتظر بماند تا وقتی کفش‌های جدید برای فروش قرار گرفتند، یک جفت برای‌شان بخرد.» در توکیو هرکس می‌تواند همراه اجاره کند. پول بدهد و آدمی را چند ساعتی همراه خودش کند تا رفاقت با مزد و منتی کند و برای کسی‌ که اجاره‌اش کرده، کفشی را از فروشگاه نایک بخرد. کسی ‌که تنهاست یا یاری و همراهی ندارد. مشتریان این آژانس‌ها هم همان‌طور که کریس کالین، نویسنده آمریکایی مدتی در این آژانس‌ها وقت گذرانده و در گاردین می‌نویسد، افراد متفاوتی هستند. از بیوه‌ها تا افراد تنها و خجالتی. مردم در این آژانس‌ها به‌دنبال کسی هستند که با آنها به مغازه لباس فروشی بیاید و درباره لباس‌ها نظر بدهد یا در کافه‌ای بنشیند و با او وقت بگذراند، قهوه بخورد و گپ بزند. آژانس‌های اجاره دوست حالا در ژاپن کار و بارشان خوب است و بزرگترین آژانس اجاره دوست به نام کلاینت پارتنرز فقط در توکیو هشت شعبه دارد. برای همین هم «کافه‌های آغوش» مشتری دارند و دوستان موقت اجاره‌ای طرفدار. در ایران برای پارتنرها هنوز پولی داده نمی‌شود و دوست‌یابی فرمی تجاری ندارد. هرچند آگهی‌های درخواست‌شان در سایت‌ها هر روز بیشتر می‌شود و خیلی از آنها هم درنهایت می‌توانند پارتنری برای خودشان پیدا کنند. پارتنرهایی که در چند‌سال بعد ممکن است پولی شوند و حتی قیمت‌شان با توجه به کاری که می‌کنند بالا و پایین رود. مجید صفاری‌نیا، روانشناس اجتماعی اما پارتنریابی در فضای مجازی را به خاطر ضعف مهارت‌های ارتباطی می‌داند، ضعفی که باعث می‌شود افراد برای پیداکردن دوست به راحت‌ترین فضا وصل شوند. حالا این فضا آگهی است، آن هم در فضای مجازی. صفاری‌نیا می‌گوید: «دوستی‌های فضای مجازی واقعا مجازی است و پایان خوشی ندارد، چون افراد مجازی خودشان را نشان نمی‌دهند. در دنیای واقعی وقتی با آدم‌ها تعامل می‌کنیم، خیلی‌وقت‌ها متوجه مشکلات‌شان نمی‌شویم، حتی ما که متخصص هستیم. حالا وای به حال مردم عادی آن هم با این نحو از ارتباط.»

صفاری‌نیا می‌گوید: در این ‌آگهی‌ها اصل فریب یا بازار گرمی خیلی زیاد است. فردی که خودش شاعر است، نیازی ندارد که از ابتدایی‌ و سطحی‌ترین مدل دوستی استفاده کند اما استفاده می‌کند و این خیلی بد است. «این‌جا شرکت‌های مشخصی هم برای رصد وجود ندارد و آدم‌ها خودشان مجبورند با روش آزمون و خطا کار کنند و این وضع را  بدتر می‌کند.»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x