۶ برای شروع کسب و کار گروهی
کسب و کارهای فوقالعاده، بر مبنای شراکتهای فوقالعاده بنیانگذاری شدهاند. با وجود این، کسب و کارهای عالی ممکن است به واسطه مشارکتهای بد هم به ورطۀ نابودی کشانده شوند.
این کارآفرینان و اعضای اراکلز (Oracles) خرد جمعی خود را در مورد مواردی که لازم است پیش از پیوستن به مشارکتی مدنظر قرار دهید را بیان نمودهاند.
۱- به شهامت خود اعتماد کنید و همه چیز را روی کاغذ بیاورید.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، تمام موفقیت من از مشارکتهای موفق ناشی شده است: همکاری مشترک در تالیف مجموعه داستانهای سوپ جوجه برای روح با مارک ویکتور هنسن؛ اصول موفقیت با جانت سوییتزر و مدیریت شرکتهایم با پتی آوبری و راس کاملاسکی نمونهای از این مورد است. دو معیار اصلی من برای مشارکت عبارتند از: اول، باید آنها را دوست داشته باشم و به شخصیت آنها اعتماد کنم. دوم، آنها ایدههایی با خود به روی میز میآورند که من نمیتوانم. دوست داشتن آنها و اعتماد به آنها، در واقع ذهنی است اما یاد گرفتم که به شهامت خود اطمینان کنم. اگر احساس خوبی نسبت به چیزی ندارید، اصلا ادامه ندهید.
یکی از بزرگترین اشتباهات من در هنگام مشارکت، عدم شفافسازی کامل وظایف هریک از طرفین، مرزها، جبران خسارتت و راهبردهای موجود و در نتیجه مستندسازی آنها به صورت کاغذی بود. اگرچه اعتماد متقابل اهمیت دارد، اما اطمینان از اینکه همه چیز پیش از شروع به وضوح بر روی کاغذ آمده نیز اهمیت دارد. هنگامی که کاری تدوین نشود، افراد اغلب برداشتها و تفاسیر مختلفی از آن خواهند داشت ـ
جک کنفیلد، مشارکت کننده در خلق اثر سوپ جوجه برای رو، مولف کتاب پرفروش اصول موفقیت و مدیرعامل گروه آموزشی کنفیلد (Canfield).
۲- شناخت دست کم یک ساله از شریک خود داشته باشید.
پیش از ورود به هر مشارکت کسب و کار، معیار اصلی من شناخت فرد حداقل به مدت یک سال است (برخی مطالعات روانشناسی و علمی میگویند که معمولاً افراد خود واقعی خود را در طول یک سال نشان میدهند).
این مانند قرار گذاشتن پیش از ازدواج است، شما حتماً پیش از ازدواج با طرفتان قرار خواهید گذاشت. مشارکت کسب و کار هم مانند ازدواج است. بنابراین، باید «پروژههای دوستیابی» کوتاه مدت در کسب و کار داشته باشید. اگر پروژه سه ماهه جواب ندهد، لزومی به ایجاد تعهد بلندمدت نخواهید داشت.
بزرگترین اشتباهی که ممکن است در مشارکت مرتکب شوید آن است که به یکباره و به سرعت مشارکتی را بپذیرید. اطمینان حاصل کنید که مسئولیتهای هریک از طرفین مشخص شده است. در غیر این صورت، مطمئن باشید که جایی گیر خواهید کرد.
در توافقهای عملیاتی، مسئولیتهای شریک و حقوق و راهبرد خروج درج میشود. هرچه موارد شفافتر باشند احتمال ناکامی شما کمتر خواهد بود ـ
تای لوپز، سرمایهگذار و مشاور کسب و کارهای چندمیلیونی که هشت رقم آنلاینی را ایجاد کرد و با تای در فیسبوک یا اسنپچت مرتبط شد.
۳- حساب و کتاب خوب است، اما سرگرمی را هم از یاد نبرید.
اگرچه مشارکتها میتوانند فوقالعاده باشند، اما گاهی هم میتوانند بدترین کابوسهای شبانه باشند. از ریاضی برای تصمیمگیری در مشارکتهای صحیح استفاده کنید. حساب و کتاب خوب است. اگر یک به اضافه یک میشود دو، به معنای مشارکت مناسب برای شما نیست. یک به اضافه یک باید بشود سه! مشارکت باید بیش از جمع دو طرف باشد؛ در غیر این صورت، شما فقط برونسپاری خوبی از بخشهای مختلف کسب و کارتان دارید.
شما باید با کسی که در برخی موارد بهتر از شما است، شریک شوید. اغلب، غرور افراد مانع از ایجاد مشارکتهای فوقالعاده میشود. آنها نسبت به مشارکت با افراد کارآزموده احساس خطر میکنند و نمیتوانند به چشماندازی بزرگتر برسند. «پدر علم بازاریابی»، دیوید آگیلوی میگوید شما باید افرادی باهوشتر از خودتان استخدام کنید.
در نهایت، باید اطمینان حاصل کنید که سرگرمی و تفریح را نیز فراموش نکردهاید. علاوه بر همه اینها، شما وارد تعهدی بلندمدت کسب و کار میشوید. قرار است که این تعهد به جزئی از زندگی شما تبدیل شود. این راه فراز و نشیبهایی به همراه خواهد داشت. شما باید کارآزموده شوید. اما اگر در این مسیر هیچ تفریح و سرگرمی نباشد، چه اتفاقی میافتد؟ باید بتوانید در برابر فتنهانگیزی رزومۀ کاری شریک خود یا اعتبار آنها مقاومت کنید؛ اگر آنها تفریحی ندارند، پس مشارکت شما هم دوامی نخواهد داشت ـ
روبرتو اورسی، تولیدکننده و فیلمنامه نویس هالیوودی که فیلم ها و شوهای تلویزیونی او بیش از ۵ میلیارد دلار در جهان فروش داشته است.
۴- مغز طرفتان را با اشعۀ ایکس ببینید
نخستین چیزی که از شریک بالقوه خود به عنوان تستهای شخصیتی Hexaco و dark triad میپرسم این است که مغزشان زیر اشعۀ ایکس چگونه است. مهم است که نوع شخصیت فردی که قرار است در کسب و کار با او تبادل داشته باشید را بدانید.
دوم، من به دنبال فردی متفاوت هستم که مهارتهای او مکمل مهارتهای من باشد اما دیدگاه یکسانی را به اشتراک بگذارد. کافی نیست که فقط دو نفر فکری مشابه هم داشته باشند. اگر شما برونگرا هستید، به دنبال شریکی درونگرا باشید. اگر با یک شرکت مواجه هستید، ممکن است به شخصیت عملیاتی پشت صحنه نیاز داشته باشید. به همین ترتیب، اگر شما فردی عملیاتی هستید شاید به فردی با شخصیت برونگراتر نیاز داشته باشید.
بزرگترین اشتباهی که من در مشارکت انجام دادم، وارد شدن به مشارکتی با حضور سه شریک دیگر بود. واقعاً درست است که میگویند، «آشپز که دو تا شد، آش یا شور میشود یا بینمک.» من پیش خود فکر میکردم که تنوع شخصیت ها و نظرات خوب خواهد بود، اما موجب ایجاد تعارض، غرور و موانع خواهد شد و همه چیز به کندی پیش خواهد رفت. سناریوی کامل شراکت دو یا سه نفر است، اما چهار نفر دیگر واقعاً زیاد است ـ
جیمز سوانویک، مدیرعامل سوانویک اسلیپ و چالش سی روز بدون الکل.
۵- مشارکت بُرد ـ بُرد
من مشارکتهایی تشکیل دادهام که بر مبنای روابط طولانی مدت و برد ـ برد بودند. قرارداد ما صرفاً راهی برای مستندسازی درک خود و به نوعی تضمین در صورت تغییر رهبری بود. برای رسیدن به این مرحله، ما به اشتراک و تبیین دو مسئله پرداختیم:
مورد اول، ارزشهای اصلی. ما همراستایی و فراهم آوردن امکان ایجاد اعتماد طرفین را با درک از محرکهای اصلی یکدیگر ایجاد کردیم. این روند هنگامی که مسائل دشوار و روابط پرتنش میشود، میتواند تکیهگاه باشد.
دوم، چمدان کسب و کار. ما چمدان کسب و کار خود را برای اطمینان از شروعی درست به اشتراک گذاشتیم. این چمدان مشتمل بر ترسیم انتظارات و تعهدات همکاری بود، به گونهای که آنها آزادانه به اشتراک گذاشته شده و میتوانند مرتفع شوند. همچنین بیمها و خواستههای خود در امر مشارکت را به اشتراک گذاشتیم، به گونهای که بتوان در چارچوب مرحله برنامهریزی و نه نقطه تعارض بدان پرداخت.
در نتیجه، اینها امکان ایجاد مشارکت سودآور و سالم را فراهم آورد که تاب تحمل در برابر تنشهای کسب و کار را داشت ـ
کریس چلاو، مشاور کارآفرینی و کارآفرین سریالی.
۶- از دور شدن نهراسید
تست شخصیتی مانند شاخص مایرز ـ بریگز (Myers – Briggs Type Indicator) را در نظر بگیرید. این روند خودآگاهی از اولویتهای کاری را گسترش خواهد داد و درک بهتری از چگونگی عملکرد شریکتان فراهم خواهد آورد. با وجود این، دو گانگی وجود دارد ـ یعنی شما میخواهید که هریک از طرفین در تعادل باشند، اما نمیخواهید که تفاوت چندان فاحشی هم با یکدیگر داشته باشند. اگر این روند در شما طنینانداز شد، می توانید نگاهی به طالعبینی خود و شریکتان هم داشته باشید.
اطمینان حاصل کنید که اهدافتان همسو است. برای نمونه، آیا شما خواهان عملکرد کسب و کاری به شیوۀ منفعل هستید یا در فکر ایجاد کسب و کار برای فروش آن به ازای رقمهای چشمگیر هستید؟ چند ساعت در هفته را میخواهید به کسب و کارتان اختصاص دهید؟ استخدام چه کارکنانی مدنظر شما است؟ آیا پروژهها یا تعهدات دیگری دارید که با کسب و کارتان تعارض خواهد داشت یا توجه شما را بیشتر بدان معطوف خواهد نمود؟ آیا از اعضای خانواده شما در سرمایهگذاری کسب و کار مشارکت خواهند داشت؟
بزرگترین اشتباه من در هر مشارکتی از ترس ناشی شده است؛ من با مکالمات نفسگیر دست و پنجه نرم میکردم. همیشه با تاخیر به مشارکتها پایان میدادم، حتی اگر میدانستم که آن مشارکت مناسب من نیست. این روند آشفتگی درونی غیرضروری و هدر رفت انرژی را برایم به ثمر آورد، آن هم هنگامی که میتوانست چیزی مناسبتر برایم به ارمغان آورد ـ
فیل ساسلو، مالک Qoznium.