دو "خط قرمز" بزرگ در عربستان
اکران بیسابقه فیلم کمدی "مناحی" در سال 2008 در جده بسیاری را امیدوار کرد که شاید ممنوعیت 30 ساله سینما در عربستان سعودی برداشته شود؛ گرچه دیری نپایید که این امید از بین رفت.
به گزارش سی ان ان، این هفته قرار بود اتفاقی مهم در عربستان رخ دهد: امکان ادامه فعالیت سینمای عربستان سعودی پس از سه دهه ممنوعیت؛ اتفاقی که رخ نداد و ممنوعیت سینمای این کشور همچنان از دهه 80 میلادی به قوت خود باقی ماند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرادید، نخستین بار نیست که در این زمینه امیدم را از دست میدهم. قبلا صدها بار چنین حسی را تجربه کردهام. اما این بار به خاطر تاسیس "اداره کل سرگرمی" عربستان که بخشی از سند افق چشمانداز 2030 میلادی عربستان است، امیدوار شدم. بر اساس این چشمانداز باید شاهد موجی از اصلاحات فرهنگی برای ایجاد تنوع اقتصادی در پادشاهی نفت عربستان بود.
در مقام یک فیلم ساز، همیشه چشم انتظار این اتفاق هستم. روزی در سال 2012 را به خاطر میآورم که انجمن فرهنگ و هنر عربستان سعودی فیلم من "وجده" را در مکانی کوچک در ریاض اکران کرد تا امکان ارسال آن برای مراسم اسکار مهیا شود.
وجده نخستین فیلم بلندی بود که در خاک عربستان ساخته شده بود و از اینکه آن را با مخاطبان عربستانی به اشتراک میگذاشتم، به خودم میبالیدم.
اما در کمال تعجب ویدیوهایی را در اینستاگرام دیدم که مرا ناامید کرد: چند مرد ریش بلند به محل اکران فیلم وجده رفتند تا مانع این کار شوند. البته توانستیم در محل سفارتهای آمریکا و آلمان در عربستان سعودی این فیلم را پخش کنیم، اما برایم به سان رویایی معوقه بود.
این بار ولی انگار متمایز بود. انگار که تکانی خورده بودیم
آیا گشایش مجدد سینماها به عنوان یکی از ارکان طبیعی هرگونه برنامه اصلاح فرهنگی محسوب نمیشود؟ آن هم در کشوری که مردم بیشتر وقتشان را در خانه سپری میکنند؟ آیا کشور دیگری در جهان وجود دارد که مخاطب محدودتری را ترجیح دهد؟
گشایش مجدد سینماها پس از 30 سال نه تنها میتواند یک صنعت داخلی را رونق دهد، بلکه میتوان آن را به سادگی با چهارچوبهای فرهنگی خودمان [جامعه عربستان] وفق داد. پس چرا "سینما" باید یک مسئله باشد؟
تهدید غیراخلاقیِ ارزشهای سنتی
پس از چندین هفته امیدواری، مفتی اعظم عربستان شیخ عبدالعزیز الشیخ – بلندپایهترین و پرنفوذترین مقام مذهبی عربستان سعودی - در برنامه هفتگی خود در تلویزیون سعودی اعلام کرد که سینما (و کنسرتها) غیراخلاقی بوده و میتواند تهدیدی برای ارزشهای سنتی باشد که این مسئله واقعا قلبم را شکست.
اظهارات وی موجب شد تا سینما همچنان به عنوان یکی از دو "خط قرمز" گفتمان منطقی عربستان سعودی مطرح باشد. مسئله "رانندگی زنان" در کنار گشایش مجدد سینماها دو نماد "سیاست همه یا هیچ" عربستان هستند که نشان میدهد ما قادر به عبور از این مشکلات نیستیم.
علیرغم تغییرات متعدد و مثبتی که تاکنون در عربستان سعودی شاهدش بودهایم (برای مثال، زنان میتواند در هر زمینه از فروشگاهها گرفته تا انواع شوراها مشغول به کار شوند) و یا به رغم گامهای بزرگی که در جهت مدرنیته و ورود به عصر مدرن برداشتهایم، انگار که فقط با یک چیز در جامعه بینالملل شناخته میشویم: «کشوری که زنانش حق رانندگی ندارند و سینماها نیز همچنان غیرقانونی هستند.»
ممنوعیت رانندگی زنان
ممنوعیت رانندگی زنان مسئله کاملا مشخصی است. این مسئله در مقایسه با مشکلاتی چون سرپرستی مرد و یا نماینده قانونی زنان (انجام بسیاری از کارهای قانونی نیازمند موافقتِ سرپرست قانونی زن دارد که آن شخص حتما باید مذکر باشد)، برای زنان عربستان شاید مسئله چندان بغرنجی نباشد اما از نگاه جامعه جهانی آن را به عنوان یکی از نمادهای سرکوب زندگی زنان سعودی تلقی میکنند.
محافظه گرایان مبحث "رانندگی زنان" را به عنوان آخرین سد مقابل قدرتگیری زنان میدانند. کنترل امکان جابجایی فیزیکی ما میتواند سرچشمه انواع دیگر سرکوب باشد.
زنان عربستانی حق نشستن پشت فرمان را ندارند
پس چرا باید سینماها را ممنوع کرد؟ آیا سعودیها نمیتوانند در خانههایشان آزادانه هر آنچه را که میخواهند ببینند یا گوش دهند؟ مگر آنها یکی از جوامع فعال در فضای مجازی نیستند؟ مردم عربستان سعودی فقط یک کلیک با تمام محتویات جهان بدون هیچ سانسور و مشکل دیگری و از طریق یوتیوب فاصله دارند.
حتی فضای تئاترها را نیز میتوان همچون تمام مکانهای عمومی دیگر عربستان مردانه و زنانه کرد.
اما مشکل آنجا نیست. مشکل در نقشی است که هنر در جامعه عمومی عربستان سعودی ایفا میکند. در حال حاضر، اَشکال مختلف هنر به عنوان تهدیدی برای هویت فرهنگی عربستان معرفی میشود.
سعودیها "تروریست و افراطی" هستند
عواقب چنین دیدگاههایی این است که زمانی که به صفحه مانیتور نگاه میکنیم و در فضای مجازی چرخی میزنیم، متوجه نگاه خارجیها به مردم عربستان سعودی میشویم: تروریست، افراطی و مردم عقبافتاده به لحاظ فرهنگی که جایی در جامعه مدرن جهانی ندارند.اما کشور من این شکلی نیست و خب موضوع صحبت ما هم این نیست.
توییتر یکی از شبکههای اجتماعی بسیار محبوب در عربستان سعودی است
ما فرهنگی غنی و پر از عشق و علاقه و همچنین مردمی باهوش و شوخطبع داریم که اجازه نمیدهند روایتها یا برداشتهای اشتباه در موردشان رنگ واقعیت به خود گیرد.
ما نه قربانی هستیم و نه افراطی؛ و حتی نه سادهلوح!
در عربستان سعودی مردم از قومیتهای مختلف زندگی میکنند که هر کدام داستان، ایده و دیدگاه مهمی دارند. موسیقی و نثر ما ریتم خاص خودش را دارد؛ همچنین، پردههای منقوش و رنگی خاص خودمان را داریم.
این همان عربستان سعودی است که میخواهم به واسطه فیلم به دیگران نشان دهم. اما مادامی که بر روی زیرساختهای فیزیکی و علمی سرمایهگذاری نکردهایم، هیچگاه نخواهیم توانست که با غرور تمام آن را نمایش دهیم یا مخاطبان مشتاقی را برای تماشای آن به سالنها بکشانیم. البته خوشبختانه چند حامی قدرتمند داریم: شاهزاده ولید بن طلال که تصمیم گرفته حامی فیلمم باشد. اما به حضور افراد بیشتری نیازمندیم.
بدون سینما، سرمایهگذاری بر روی فیلمهای سعودی هرگز آنطور که باید شکوفا نمیشود؛ بدون فیلم عربستانی نیز روایت ما از جامعهمان، آنطور که باید منتقل نمیشود.