حصر آب پشت سدهای بلوچستان در نبود شبکه انتقال
31دی تا 5 بهمن سیل بلوچستان را فرا گرفت. این گزاره فارغ از تبعات و خساراتی که برای مردم در پی داشت از منظری به معنای افزایش منابع آب برای کشاورزان منطقه بود.
اما کشاورزان امید چندانی به این اتفاق ندارند. آنها باغهای موز باهوکلات را به یادآورده و با تصویر خشکیزده این روزها مقایسه میکنند و میدانند این سیلاب نیز مثل سالهای قبل دردی از آنها دوا نمیکند. اگر برای شما هم جای سوال است که چرا در منطقهیی که این روزها اخبار سیلابش به گوش میرسد، همیشه خشکسالی وجود دارد، این گزارش بخشی از این پرسش را در گفتوگو با اتابک جعفریلور مدیرعامل آب منطقهیی استان سیستان و بلوچستان، خلیل درخشان رییس خانه کشاورز چابهار و نرگسخاتون برآهویی پژوهشگر مسائل سیستان و بلوچستان بررسی کرده است. کوتاهترین پاسخ اما در «نبود شبکه انتقال آب از سد به بهرهبرداران» نهفته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، بلوچستان هر 2 الی 3 سال یک بار، سیلابی عظیم را به خود میبیند. منطقهیی با اقلیمی متفاوت در ایران که این روزها که سیل بلای جانش شده است کشاورزانش همزمان با خسارتهای ناشی از خشک شدن باغات موز نیز دست و پنجه نرم میکنند. این تصویر سرشار از تناقض، خود به خوبی نشان میدهد جایی از کار در وسیعترین استان ایران میلنگد. منابع آبی حاصل از سیلابهایی در عظمت سیل که از 31دی بلوچستان را فرا گرفت قاعدتا باید بتواند نیاز منطقه را برای مدتی قابل توجه تامین کند، واقعیت اما چیز دیگری است.
اردیبهشت ماه امسال علیاوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان در پی سیلاب فروردین ماه منطقه در مراسم بازدید در حضور مدیرعامل آب منطقهیی سیستان و بلوچستان عنوان کرد:«باید آمادگی کامل برای سیلابهای بزرگتر را داشته باشیم تا غافلگیر نشویم و از خسارات جلوگیری کنیم» وقوع سیلاب 31دی ماه که حتی رکورد 164میلیمتر را نیز در شهرستان نیکشهر در جنوب استان به ثبت رساند، این پرسش را به وجود آورد که آیا شرکت آب منطقهیی در حدود یک سال اخیر اقداماتی برای کاهش خسارات انجام داده است؟ برای پیگیری این پرسش به سراغ اتابک جعفریلور، مدیرعامل شرکت آب منطقهیی استان رفتیم.
جعفری که چند ماهی است، سکان این شرکت را در دست گرفته است عنوان کرد که در حوزه آب منطقهیی پیشبینیهای لازم در زمینه ورودی به سدها صورت گرفته شده بود و به همین واسطه سدهای منطقه پس از سیلاب 85 میلیون متر مکعب آب گرفتند» او در ادامه به تاثیر پیشرفت فیزیکی 30 الی 40درصدی سد کهیر از ابتدای سال تاکنون اشاره و عنوان کرد که اگر کهیر به این میزان از پیشرفت نرسیده بود، پایین و بالا دست سد در پی این سیلاب با آسیبهای فراوانی روبهرو میشدند.
مدیرعامل آب منطقهیی سیستان در ادامه عنوان کرد هر چیزی که امکان و شرایط آن وجود داشته است از سوی این شرکت برای سیلاب اخیر پیشبینی شده بود. او تنها به این نکته اشاره کرد که اگر کهیر پیش از وقوع سیلاب آبگیری شده بود حدود 140میلیون متر مکعب آب پشت آن باقی میماند که اکنون از دست رفته است. جعفری در نهایت عنوان کرد که سد کهیر تا پایان سال آبگیری میشود و فقط اگر 2 یا 3ماه زودتر این اتفاق میافتاد، فوایدی به همراه داشت.
تا به این جای کار بحث فقط بر سر از دست رفتن 140میلیون متر مکعب به دلیل عدم آبگیری سد کهیر بود. سدی که تاخیر در اجرای آن نیز به واسطه تامین مالی از طریق بانک توسعه اسلامی، ریشه در تحریمها داشته و چندان نمیتوان شخص خاصی را در سطوح تخصصی حوزه آب به عنوان مقصر در آن معرفی کرد.
خلیل درخشان، رییس خانه کشاورز چابهار اما نظراتی متفاوت از آقای جعفری داشت. نخستین واکنش او به اظهارات مقامات استان درباره ذخیره شدن آب پشت سدها در پی سیلاب 31دی اشاره به «تبخیر شدن» این منابع آبی بود.
جمع شدن آب پشت سد در نبود شبکه انتقال عملا فایدهیی برای مصرفکنندگان آب شرب و کشاورزی ندارد. در اقلیمی که زمینه تبخیر آب زیاد است، زمانی طول نمیکشد که آب پشت این سدها بخار شده و باز هم داغ خشکسالی بر پیشانی منطقه ماندگار میشود.
رییس خانه کشاورز چابهار میگوید:« سد پیشین که حالا از سوی مقامات به جمع شدن آب پشت آن اشاره میشود 12سال است که بهرهبرداری شده و شبکه انتقال ندارد. سد زیردان نیز درحالی که برنامه احداث خط انتقال آن از 12سال پیش آغاز شده و صرفا هم برای 50 کیلومتر برنامهریزی شده همچنان به نتیجه نرسیده است». اظهارات رییس خانه کشاورز چابهار را احمدعلی موهبتی، فرماندار چابهار نیز بهمن ماه سال 1393 عنوان کرده و گفته بود:«پروژه خط انتقال آب از سد زیردان به دشت پیرسهراب با پیشرفت فیزیکی حدود 60 درصد به علت تامین نشدن اعتبار متوقف شده و این درحالی است که عملیات اجرایی ادامه خط انتقال آب از دشت پیرسهراب به تصفیهخانه آب چابهار برای تامین آب آشامیدنی شهروندان نیز اساسا مغفول مانده است».
خلیل درخشان همچنین جانمایی سدهای احداث شده در منطقه را نیز از دیگر عوامل موثر بر خشکسالیهای استان عنوان کرده و اظهار میکند: «در حوزه مکران و مناطق ساحلی که در جریان سیلاب اخیر بیشترین آسیب را دیدند از شروع خط ساحلی تا 100کیلومتری آن هیچ سدی وجود ندارد. سدها همه در بالا دست و منطقه کوهستانی بوده که سبب میشود آب در دشتی به وسعت 100کیلومتر مهار نشود» او ادامه میدهد:«سد کهیر هم فاصلهیی بین 70تا 80کیلومتر با ساحل داشته و از منظر جانمایی با آسیب دیگر سدها مواجه است».
درحالی که مقامات استان سیستان و بلوچستان و مدیرعامل آب منطقهیی این استان تاکید فراوانی بر جمع شدن آب پشت سدها در پی سیل داشته و این را یک «موهبت» توصیف کردند، رییس خانه کشاورز چابهار میگوید:«همین حالا هم منابع چند ده میلیون متر مکعبی آب پشت سد زیردان وجود دارد اما وقتی سازوکاری برای انتقال این آب به شهروندان و کشاورزان در کار نیست، چندان اهمیتی ندارد که با چه میزان آب پشت این سدها مواجهیم».
رییس خانه کشاورز چابهار در ادامه اظهار میکند: «قبلا مردم حاشیه ساحل خود چاههایی را برای استفاده از منابع حاصل از بارندگی احداث کرده بودند اما با احداث سد، این چاهها نیز از سیمان پر شد و مردم بدون امکان دسترسی به منابع آب سدها از روش پیشین نیز محروم شدند. حالا بخشی از منابع آب سد پیشین در نبود شبکه انتقال، راهی خاک پاکستان میشود».
اما چرا وضع به این شکل درآمده است؟ این پرسش دیگری است که با خلیل درخشان، بومی منطقه که سالها در زمینه منابع آبی استان تحقیق کرده است، مطرح میکنیم. او در اینجا به برگی از تاریخ اشاره کرده و عنوان میکند که بین سالهای 46و 47 نمایندگان زابل و زاهدان در مجلس 24و 25و 26 بطور مکرر درخواست احداث سدهای «کوچک» را در منطقه مطرح میکردند. واقعیتی که از قدمت 60 ساله مغفول ماندن این خواسته در سیستان و بلوچستان حکایت میکند.
تصمیمگیرندگان اما به ویژه در 3دهه اخیر اقلیم متفاوت سیستان و بلوچستان را چندان وارد معادلات خود نکردند. مسالهیی که غیربومی بودن مدیران نیز قطعا در آن بیتقصیر نیست. خلیل درخشان در این باره همچنین در مورد اینکه عدم آشنایی مدیران آب با اقلیم منطقه چه تبعاتی به همراه دارد، عنوان میکند:«مدیرانی وارد استان میشوند که حتی قبل از آن یک بار به منطقه سفر هم نکردهاند. استانی که جغرافیایی بسیار متفاوت داشته و از منظر اقلیم به هند نزدیک است، نیاز به مدیرانی آشنا با این ویژگیها دارد.» گفتنی است مدیرعامل فعلی آب منطقهیی سیستان و بلوچستان اهل ارومیه است. رییس خانه کشاورز چابهار در نهایت میگوید: «وزارت نیرو سد را ساخته و آن را به حال خود رها میکند؛ حال آنکه شبکه انتقال است که باعث بهرهمند شدن مردم از موهبت وجود سد میشود».
چالش آب در جنوب شرق ایران
اگر بخواهیم از چند روز و چند سال اخیر فراتر برویم و کلیتر به موضوع نگاه کنیم، منطقه سیستان و بلوچستان همواره با چالش آب مواجه بوده است، چالشی که حداقل در چند دهه اخیر مسوولان توفیق چندانی در مدیریت آن نداشتهاند. نرگسخاتون براهویی، پژوهشگر مسائل سیستان و بلوچستان در این باره میگوید:
« اقلیم منطقه همواره ویژگیهایی ثابت را داشته اما برنامههای مدیریت منابع آب در سیستان و بلوچستان به ویژه در 3دهه بعد از انقلاب اسلامی مناسب نبودهاند. در این سالها سرمایهگذاری روی طرحهای نامناسب صورت گرفته است و دولتها هرگز براساس مطالعات جامع، برنامه توسعه سدها را پیش نبردند».
این پژوهشگر در ادامه عنوان میکند:«بعد از پایان یافتن جنگ ایران و عراق و در دوران ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی، ارادهیی برای حل ریشهیی معضل آب سیستان و بلوچستان ایجاد شد اما باز هم با برنامهریزی مناسب همراه نبود. نمونهیی از آن احداث فاز دوم چاهنیمهها در سیستان بود که نه تنها کمکی به حل معضل نکرد بلکه در نبود شبکه انتقال باعث تبخیر منابع آب و خراب شدن زمینهای کشاورزی در اثر رطوبت شد» چنین مشکلی در بلوچستان هم وجود دارد و برخی سدها شبکه انتقال آب ندارند.
برآهویی به از بین رفتن چاهها و قناتها در پی اتخاذ سیاستهای غلط مدیریت منابع آب در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرده و این مسائل را نتیجه عدم توجه به مطالعات جامع مبتنی بر آمایش سرزمینی میداند.