حادثه در کمین ما هم هست!
با گذشت یک هفته از وقوع آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو، کسبه خیابان منوچهری همچنان در شوک ناشی از این حادثه بسر میبرند و کسب و کارشان به حالت عادی برنگشته.
اینجا در چهارراه استانبول و خیابان منوچهری، طول و عرض خیابان پر شده از مأموران انتظامی. کمتر مغازهداری را در اینجا میتوانی ببینی که به امید مشتری لحظهای در مغازه به انتظار نشسته باشد. از هر کدامشان که درباره تأثیر حادثه آتشسوزی بر اوضاع کسب و کار میپرسی، بعد از کمتر از یک ثانیه به صورت خودکار میگویند:«فاجعه واقعاً بزرگی بود. ما هم داغدار هستیم ولی کسب و کارمان از روز حادثه نمیچرخد.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، اغلب مغازهها یکی در میان بستهاند یا به حال خود رها شده اند. دلیلش هم واضح است. خبری از مشتری نیست. اغلبشان یک مالباخته را دوره کردند تا گوشی شنوا برای درد دلهای آنها باشند. صاحب یکی از مغازههای لوازم آرایشی، اعتقاد دارد، اوضاع کسب و کار بسیار وخیم است. حتی در روز جمعه و شنبه هم به خیابان راهشان ندادهاند و آنها از طریق کوچههای کم رفت و آمد به مغازهشان رسیدهاند. اوضاع کسب و کارشان نیازی به پرسیدن ندارد، تنها 10 مشتری در خیابان وجود دارد که کسبه میگویند، آنها هم فقط قیمتها را میپرسند، وگرنه از خرید کردن خبری نیست.
این مغازه دار، عامل اصلی حادثه را تنها مسئولان نمیداند، بلکه اعتقاد دارد در این میان همه مقصر هستند. مهمترین دغدغهاش هم بازار فروش خودش است که دیگر رونقی ندارد. صاحب یکی از مغازههای صرافی، اعتقاد دارد حال و روز ایمنی ساختمان پلاسکو از خیلی وقت پیش وخیم بوده. او حتی چندین بار به یکی از دوستانش در آنجا گفته که شما چطور با دیدن این وضعیت سیم کشی ساختمان در اینجا رفت و آمد میکنید:«مالباختهها هم مانند ما کاسب بودند. برای آنها واقعاً ناراحتیم. خدا به خانوادههای آتشنشانهای به شهادت رسیده، صبر دهد. دیروز حتی برای آتشنشانهای حاضر در آنجا ناهار تهیه کردیم و فرستادیم تا کمکی هرچند کوچک کرده باشیم.»
چند متر آن طرفتر، یکی از مغازههایی که کارش فروش کیف و ابزار و یراق تولیدات چرمی است، اعتقاد دارد برای گرفتن بیمه آتشسوزی باید از هفت خوان رستم گذشت: «یک بار میخواستم برای این کار اقدام کنم که شریکم به من گفت برای بیمه آتشسوزی باید گزارشی از اجناس و فروشمان را ارائه دهیم. در آن صورت هم گزارش اجناس به دارایی تحویل داده میشود. به همین خاطر ما هم از بیمه کردن مغازه منصرف شدیم.»
در میان خیابان، یک پاساژ پوشاک به چشم میخورد که کرکرهاش بالاست اما چند متر آن طرفتر پاساژی در حوالی خیابان قرار دارد که هیچ مشتریای را در آنجا نمیتوانی پیدا کنی. خودشان هم اعتقاد دارند که بازار کسب و کارشان از پنجشنبه تعطیل شده. البته خیلیهایشان از ترس حادثه پلاسکو در تلاش هستند تا هیأت امنای پاساژ را راضی به بیمه کردن مغازهها کنند.
یکی از مغازه دارهای پاساژ میگوید چندین نفر از دوستانش در پلاسکو مغازه داشتند و حال خوبی ندارند. او اعتقاد دارد که عمق فاجعه پلاسکو بسیار عمیق است و باید فکری اساسی برای حال و روز مغازه دارها کرد:«اینجا چون تازه تأسیس شده است، آژیر و امکانات آتشنشانی دارد. به همین خاطر ما نگرانی کمتری درباره آتش گرفتن مغازهها داریم. تعدادی از مغازهدارها نگران هستند و به هیأت امنا برای بیمه کردن فشار وارد میکنند.» برخی موافق بیمه شدن هستند اما در این میان خیلیها هم مخالف این کار هستند.