x
۰۶ / بهمن / ۱۳۹۵ ۰۷:۲۹
مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم

اروپا در برجام، مسیر مستقل از امریکا را طی می‌کند

اروپا در برجام، مسیر مستقل از امریکا را طی می‌کند

شورای راهبردی روابط خارجی ایران روز گذشته، پذیرای دان اسمیت، مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (سیپری) که سابقه عضویت چهار ساله در کمیته صلح‌سازی سازمان ملل متحد و ریاست دو ساله آن را دارد، بود.

کد خبر: ۱۷۲۷۰۰
آرین موتور

 مهمانی سرشناس از اندیشکده‌ای معتبر که موضوع سخنرانی‌اش «آینده اروپا و روابط فراآتلانتیک» بود. با این وجود، اسمیت سخنرانی خود را معطوف به روی کار آمدن دونالد ترامپ، رییس‌جمهور جدید امریکا کرد و آینده اروپا را از زاویه روابط احتمالی اتحادیه اروپا و امریکا مورد بررسی قرار داد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، او در این باره، به مولفه‌های اثرگذار در این روابط همچون نحوه برخورد دولت ترامپ با توافق هسته‌ای، نزدیکی احتمالی مسکو و واشنگتن، آینده ناتو و روابط احتمالی امریکا و چین هم پرداخت. همچنین او گریزی هم به مساله برگزیت و روابط احتمالی لندن و واشنگتن زد و اثرات آن را در خصوص آینده حفظ یا فروپاشی اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار داد. مشروح این سخنرانی به شرح زیر است:

ترامپ خود را به چارچوب‌های سامان داده شده مقید‌نمی‌داند

موضوع این سخنرانی، آینده اروپا و روابط فراآتلانتیک است که تا حدود بسیار زیادی تحت‌تاثیر ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ است. این موضوع بسیار پیچیده‌ و جدی است که بسیاری از افراد درباره آن فکر می‌کنند. شاید بسیاری از حرف‌ها مبتنی بر تحلیل و گمانه‌زنی باشند و به معنای آن نیست که واقعا آن اتفاقات رخ بدهد و واقعیت باشد؛ مثلا اینکه ترامپ می‌گوید از ورود مسلمانان به امریکا جلوگیری می‌کند، به معنای آن نیست که آنها برای ورود به امریکا منع شوند یا حرف‌هایی که درباره توافقنامه تغییرات اقلیمی زده یا سخنانی که درخصوص چینی‌ها مطرح کرده است. ترامپ سخنانی را در کارزارهای انتخاباتی مطرح کرده است، برخی از آنها را رد کرده و گفته است که من آنها را نگفته‌ام و ما نمی‌دانیم او چه چیزهایی را می‌خواهد عملی کند. البته نکاتی درباره دولت ترامپ واضح و روشن است و مشخص است که او براساس آن چارچوب‌ها عمل خواهد کرد. با این وجود باید زمان بدهیم تا رویکردهای ترامپ واضح‌تر از گذشته بشوند. مثلا ترامپ توافق تجاری ترانس پاسفیک (تی.‌پی.‌پی) را روز دوشنبه لغو کرد و باید منتظر بود که این اقدام چه تبعاتی را برای امریکا به همراه خواهد داشت. رویکرد و تعامل ترامپ درخصوص موسسات و توافقنامه‌های سیاسی – تجاری قابل پیش‌بینی بود. او فرد اهل معامله و تجارتی است و خود را به چارچوب‌های سامان داده شده مقید نمی‌داند و سعی می‌کند آن چارچوب‌ها را نادیده بگیرد و از آنها عبور کند.

ترامپ تجارت را فرآیندی برد – برد نمی‌داند

اینکه ترامپ فرد تاجر و اهل معامله‌گری است تا آنکه به صورت نهادینه وارد سیاست شود، مساله قابل توجهی است. او از قراردادها و تعهداتی که براساس منافع امریکا نباشند، عبور خواهد کرد. به نظر می‌آید ترامپ تجارت را فرآیندی برد – برد نمی‌داند و به دنبال افزایش تجارت جهانی نیست بلکه بر افزایش صادرات کالاهای امریکایی و سود شرکت‌های امریکایی فراتر از تعاملاتی که با کشورها و بلوک‌های قدرت دارد عمل خواهد کرد و این یک رویکرد متفاوت است. بنابراین مشاهده می‌کنیم یکی از اقدامات مشخص او در دو، سه روز گذشته آن است که پس از به دست گرفتن رسمی قدرت، قرارداد تی‌.‌پی.‌پی را مسکوت گذاشته است.

ترامپ سیاست‌های کوتاه‌مدت با نتایج فوری را دنبال می‌کند

 قابل پیش‌بینی بود که سیاست‌های کوتاه‌مدت با نتایج فوری برای ترامپ قابل توجه و مهم باشد تا آنکه او به دنبال الگوها و استراتژی‌هایی قابل پیش‌بینی و بلندمدت برای حل مشکلات برود. من فکر می‌کنم ما باید از ترامپ اقداماتی تاکتیکی با نتایج کوتاه‌مدت را در مسائل سیاسی و اقتصادی انتظار داشته باشیم تا سیاست‌هایی راهبردی. او سیاست‌های کوتاه‌مدت که نتایج فوری داشته باشد را دنبال می‌کند. شخصیت سیاسی در این چارچوب مهم است.

سخنان اوباما فلسفی بود

تعهد ترامپ برای استفاده از توییتر برای صحبت با مردم بسیار قابل توجه است. استفاده ترامپ از توییتر و استفاده از حداکثر ١٨٠ کاراکتر برای ایجاد ارتباط مستقیم با مردم به نظر می‌آید به این دلیل باشد که ترامپ می‌خواهد این پیام را برساند که موضوعات سیاسی را می‌توان در همین حد حل‌و‌فصل کرد. او این پیام را می‌دهد که با نظرات کوتاه می‌توان موضوعات سیاسی را پوشش داده و باید در همین حد کوتاه به آن پرداخت؛ به عبارت دیگر، او حل مسائل سیاسی را در حد یک بله یا خیر می‌داند. این رویکرد ترامپ کاملا متفاوت از رویکرد اوباما است. شما باید سخنرانی باراک اوباما در دانشگاه قاهره در سال ٢٠٠٩ را به یاد داشته باشید یا سخنرانی‌ای که او در پراگ انجام داد یا در هنگام پذیرش جایزه صلح نوبل که وارد بحث‌های فلسفی می‌شد و از یک جنگ عادلانه و منصفانه صحبت می‌کرد که مبتنی بر یک دیدگاه فلسفی است. این چیزی است که در ترامپ کمتر آن را مشاهده می‌کنیم. از نظر ترامپ سخنرانی باید کوتاه و همراه با نتایج مشخص باشد. او در نظرات کوتاه و سخنرانی‌های خود سریعا به سراغ اصل مطلب می‌رود و جان کلام حرف‌هایش را بیان می‌کند.

ترامپ فشارها به چین را افزایش می‌دهد

به نظر می‌آید که او از قدرت چانه‌زنی امریکا استفاده خواهد کرد و این استفاده سخت‌گیرانه خواهد بود تا سیاست‌هایش را در چارچوبی که خود مدنظر دارد، پیگیری کند. در حوزه سیاست خارجی سه یا چهار مساله و حوزه مهم پیش ‌روی دولت امریکا است که من می‌خواهم به آنها بپردازم. نخستین مساله، چین است. به نظر می‌آید چین و تعامل با این کشور به لحاظ سیاسی و اقتصادی از مهم‌ترین آنها باشد. ترامپ گفته است که بر کالاهای چینی تعرفه‌های ٣٠ تا ٤٠ درصدی خواهد بست که البته اقتصاددانان می‌گویند این کار شدنی نیست و آثار زیان‌باری برای اقتصاد بین‌المللی خواهد داشت. با این حال، موضوع بازبینی در روابط تجاری با چین، اتفاقی است که خواهد افتاد و در موضوعاتی مانند وضعیت حقوق بشر و سیاست در دریای چین ادامه پیدا کند. درراستای تعامل با چین، همه منتظر هستند که ببینند سیاست‌های ترامپ در قبال روسیه چیست؟ برای من سخت است تا تفسیری دراین‌باره ارایه بدهم ولی انتظار حمایت‌های بیشتری را از رییس‌جمهور ترامپ نسبت به روسیه خواهیم داشت برخلاف آنچه از سوی اوباما نسبت به مواضع رییس‌جمهور پوتین شاهد بودیم. تعامل روسیه و امریکا درباره اوکراین آنقدر که روشن است، من مطمئن نیستم درباره سوریه هم این شفافیت وجود داشته باشد.

برجام به حمایت‌های زیادی نیاز دارد

مساله سوم، ایران و برجام خواهد بود. در رابطه با ایران و برجام احتمالا فشارهای ترامپ بیشتر خواهد شد اما اینکه فشارها و اقداماتی که در این چارچوب می‌خواهد صورت گیرد، چطور، از کجا و در چه حدی باشد، قابل پیش‌بینی نیست با این حال خردمندانه است که تمامی طرف‌های برجام به‌طور جدی از این توافق دفاع کنند. برجام، توافقی است که چه در داخل ایران و چه در پایتخت‌های کشورهای اروپایی، چین و روسیه و حتی امریکا به حمایت‌های زیادی نیاز دارد و البته از همه طرف هم به آن حمله می‌شود. حتی در ایران کسانی هستند که برجام را توافق خوبی نمی‌دانند و اگر امریکایی‌ها ببینند در ایران انتقادها به برجام زیاد است و صداهایی از ایران مبنی بر مخالفت با برجام وجود دارد، آنها هم پیش خود می‌گویند ما هم از این توافق خوش‌مان نمی‌آید و راحت می‌توانند آن را کنار بگذارند. سفر نخست‌وزیر بریتانیا به واشنگتن بسیار مهم است. این نخستین سفر یک مقام عالیرتبه به امریکا در دوران ترامپ است. بسیاری از حرف‌ها در این دیدار رد و بدل می‌شود و نشان می‌دهد که ترامپ به چه درکی در این خصوص رسیده است. فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مواضع مشخصی را درباره برجام داشته است و به صورت محکم و جدی از برجام و اجرای آن حمایت کرده است.

رویکرد عقبگرد از اروپا در دوران ترامپ دنبال می‌شود

مساله تغییرات آب و هوایی هم موضوعی است که به نسل ما و نسل بعد از ما مربوط می‌شود و ما باید به آن توجه داشته باشیم. ترامپ دراین‌باره رویکرد مفعولانه‌ای را اتخاذ کرده است و تصور می‌شود که امریکا در این باره دیگر پیشقدم نباشد بلکه انتظار داریم یک نوع ائتلاف از کشورهای ذی‌ربط در این باره از روسیه تا عربستان و چین شکل بگیرد. از نظر اروپایی‌ها، دولت ترامپ هم مخالف ناتو و هم مخالف اتحادیه اروپا است. ترامپ از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا استقبال و پیش‌بینی کرد که اتحادیه اروپا در حال فروپاشی است. اظهارنظر او درباره ناتو مبتنی بر این است که کشورها خودشان باید به فکر خودشان باشند و امنیت خود را تامین کنند و کشوری مانند امریکا نباید هزینه آن کشورها را بپردازد. بنابراین می‌توانیم بگوییم که رویکرد عقبگرد از اتحادیه اروپا و ائتلاف‌هایی که تاکنون به این شکل شاهد بودیم در حال گسترش است. اگر امریکا از ناتو خارج شود، دیگر امریکا آن نقش سازنده را ایفا نخواهد کرد و نگرانی جدی اروپای غربی نیز همین است.

درDNA  اتحادیه اروپا، اتحاد با امریکا منعقد است

همه احتمالات درباره ترامپ مبتنی بر این است که او کاملا مخالف مواضع و منافع اتحادیه اروپا است. همه کشورهای اروپایی نظرات‌شان مبتنی بر مخالفت با ترامپ است. البته سیاست‌های آنها مبتنی بر مخالفت با بریتانیا هم هست. مشاهده هم می‌کنیم که بریتانیا آماده خروج از اتحادیه اروپا است. با این حال هنوز مشخص نیست که واکنش اتحادیه اروپا به رویکردهای احتمالی ترامپ چه خواهد بود. البته این واکنش‌ها وابسته به انتخابات فرانسه، هلند، آلمان و... است. اگر در انتخابات فرانسه و آلمان افراطیون و راستگراها پیروز شوند، نتایج آن به معنای پایان نقش‌آفرینی اروپا به عنوان یک بازیگر واحد است. روابط اروپا و امریکا در دوران ترامپ و راهی که او درخصوص اروپایی‌ها طی می‌کند، مساله مهمی است که باید به آن فکر شود. اروپایی‌ها در چنین شرایطی دو راه بیشتر ندارند. اگر آنها می‌خواهند متحد باقی بمانند، قطعا برگزیت موجب متحدتر شدن آنها خواهد شد. آنها برای تقویت اتحادیه اروپایی می‌توانند از امریکا فاصله بگیرند مثل آنچه در دوران بوش اتفاق افتاد و آنها این کار را کردند. آنها باید موضوعات خودشان را مشخص و موضوعات‌شان را اولویت‌بندی بکنند مثلا آنها می‌توانند به سمت یکپارچه‌سازی در برابر تحولاتی از جمله تروریسم و حملات سایبری حرکت کنند. اگر میان اروپا و امریکا فاصله ایجاد و خود را از امریکایی‌ها جدا کنید، شما می‌توانید وضعیت بهتری برای ایجاد اجماع درخصوص امریکا پیدا کنید. البته اتحادیه اروپا هنوز بزرگ‌ترین بازار و بلوک تجاری دنیا با بیش از ٤٥٠ میلیون جمعیت به جز بریتانیا است و یک موتور محرک قوی مثل آلمان را به لحاظ قطب صنعتی بودن در اختیار دارد. این طرح جالبی است ولی آسان نیست ولی اتحادیه اروپا می‌تواند وارد رابطه جدیدی با چین بشود. البته این کار و جدایی از امریکا برای اروپا سخت است زیرا در DNA اتحادیه اروپا این مساله وارد شده است که آنها متحد امریکا باشند. نخستین سابقه همکاری در اروپا که برای آنها به مدلی تبدیل شد، توسط امریکا طرح‌ریزی و دیکته شد و آن، طرح کمک‌های مالی مارشال بود. اتحادیه اروپا هم با رهبری امریکا شکل گرفت ولی اکنون سوال آن است که اتحادیه اروپا می‌خواهد این وحدت را امریکا شکل بدهد و آن را حفظ کند یا خیر؟ اگر این تمایل برای حفظ وحدت و پلتفرم وجود دارد، چگونه می‌خواهد آن را حفظ کند؟ با این وجود معتقد هستم اتحادیه اروپا نباید اختلاف نظر جدی را با جریان اصلی در امریکا تا سال ٢٠٢٠ ایجاد کند و خود را نباید به عنوان قطب متخاصم امریکا معرفی کند تا بتواند با نامزدهای رقیب در ارتباط باشد.

با این وجود، قطعا پیش‌بینی درباره ترامپ کار سختی است و نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی داشت ولی با توجه به خطوط مشخص شده که براساس آنها سیاستگذاری صورت می‌گیرد، به نظر می‌رسد آینده پیش‌رو، آینده‌ پرچالشی برای اروپا و امریکا باشد.

برجام، بهترین توافق ممکن است

پس از پایان سخنان دان اسمیت، او پذیرای سوالات شرکت‌کنندگان بود. نخستین سوالی که مطرح شد. خبرنگار پرسید دونالد ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بارها به توافق هسته‌ای حمله کرد و در هفته‌های گذشته نیز آن را توافقی ابلهانه خواند. با این وجود، مقامات اروپایی به‌شدت از برجام دفاع کرده‌اند. اگر امریکا برجام را نقض کند، واکنش اروپایی‌ها چه خواهد بود؟‌ با توجه به رویکردهای اروپاستیزانه ترامپ، آیا ما باید شاهد روابط دوستانه و به نوعی متحدانه تهران و بروکسل باشیم؟ مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم در پاسخ به این سوال گفت: در این باره لازم است به نظر خانم موگرینی اشاره کنم که او حمایت‌هایی جدی از توافق هسته‌ای ‌کرده است. همچنین خانم ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا قرار است روز جمعه به واشنگتن برود و درباره اهمیت برجام با ترامپ صحبت کند. موضع اروپا درباره برجام مشخص است. موگرینی بارها گفته است که توافق هسته‌ای، توافق خوبی است. حتما در این توافق، مصالحه‌هایی میان طرفین شکل گرفته است. برجام، هرچند توافق ایده‌آلی نیست ولی بهترین توافق ممکن است که توانستیم به آن برسیم و امریکا هم در شکل‌گیری آن نقش داشت.

باید شاهد تقابل‌های جدی اروپا و امریکا باشیم

او با بیان اینکه توافق هسته‌ای از سوی همه کشورها به جز اسراییل مورد حمایت و تایید قرار گرفته است، اظهار داشت: اتحادیه اروپا می‌خواهد این توافق حفظ شود و به حمایت‌های خود از این توافق ادامه داده است. اتحادیه اروپا تا به امروز همراهی کرده است و مشکلی در برداشتن تحریم‌ها نبوده است. تحریم‌ها برداشته‌ شده‌اند و در روابط تجاری و روابط بانکی با ایران تسهیلاتی ایجاد کرده و تاکنون نیز مشکلی وجود نداشته است. اسمیت ادامه داد: ترامپ می‌داند اگر بخواهد توافق هسته‌ای را کنار بگذارد، از سوی متحدان خود مورد انتقاد جدی قرار خواهد گرفت و باید او این مسائل را مدنظر قرار دهد ولی اگر او علیه برجام حرکت کند و تحریم‌ها را علیه ایران برندارد، اتحادیه اروپا چه می‌کند؟ آیا این اقدام را قبول خواهد کرد و همراه با واشنگتن خواهد شد یا آنکه همچنان به حمایت‌هایش ادامه می‌دهد و کار خود را انجام می‌دهد. من فکر می‌کنم، اتحادیه اروپا کار دوم را انجام خواهد داد. اتحادیه اروپا سعی خواهد کرد کار خودش را انجام دهد و امریکایی‌ها هم کار خودشان را. بحث تفاوت در اصول است. باید به این توافق که نهایی شده است، احترام گذاشت. اتحادیه اروپا تحت تسلط امریکا نبوده و نیست و ما باید شاهد تقابل‌های جدی باشیم. البته هنوز زود است که شاهد نوع جدیدی از تعامل میان امریکا و اروپا باشیم.

برگزیت موجب نزدیکی لندن و واشنگتن می‌شود

مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم در پاسخ به این سوال که اتحادیه اروپا تا چه اندازه حاضر است با سیاست‌های امنیتی ترامپ درخصوص خاورمیانه همراهی کند؟ تصریح کرد: به موضوع ناشناخته‌ای اشاره کردید. برای اتحادیه اروپا سخت بوده است که سیاست واحدی درخصوص موضوعات خاص داشته باشد. ما شاهد تفاوت‌هایی جدی میان اتحادیه اروپا و امریکا در یک‌سال نخست بهار عربی و همچنین در ارتباط با مصر و روی کار آمدن السیسی بودیم. تقابل‌هایی جدی درخصوص حقوق بشر و کشورهای منطقه میان اروپا و امریکا بوده است. این اختلافات در زمان بوش هم وجود داشت. پس ما شاهد تفاوت‌هایی در داخل اتحادیه اروپا و تفاوت‌هایی میان اتحادیه اروپا و امریکا خواهیم بود.

اسمیت با اشاره به برگزیت خاطرنشان کرد: عقب‌نشینی بریتانیا از اتحادیه اروپا به این معنا است که سیاست‌های لندن به واشنگتن نزدیک‌تر می‌شود ولی این امکان وجود دارد که بریتانیا بخواهد سیاست مستقلی را داشته باشد. هنوز زود است که درباره موضوعات مهمی مثل برجام، خاورمیانه، تغییرات اقلیمی و... فکر کنیم. بریتانیا و امریکا با یکدیگر هم‌نظر هستند. او افزود: درخصوص شهرک‌سازی‌های اسراییل، شاهد رای منفی به اسراییل بودیم و این موضع، موضع راضی‌کننده‌ای برای دولت ترامپ نبود. اینکه در مورد سیاست‌های امریکا تا چه حد و اندازه‌ای اتحادیه اروپا با دولت ترامپ آماده همکاری است، پاسخ جدی به این سوال وجود ندارد.

ریاست‌جمهوری ترامپ موجب تقویت جهان چندقطبی می‌شود

مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم در پاسخ به این سوال که آیا رای آوردن ترامپ و به قدرت رسیدن او، جهان چند قطبی را تقویت می‌کند؟ ابراز داشت: من فکر می‌کنم ریاست‌جمهوری ترامپ حرکت به سمت جهان چندقطبی را تقویت می‌کند. رشد و قدرت‌گیری چین، تاثیر بحران سقوط اقتصاد در سال ٢٠٠٨ و ظهور صداهایی تاثیرگذار از سوی روسیه در دوران پوتین و... ما را به سمت نظام چندقطبی حرکت می‌دهد. ترامپ به صورت مشخص تاکید کرده است علیه چین و متمایل به مسکو حرکت می‌کند.

در چند سال آینده شاهد افزایش ناامنی هستیم

اسمیت در پاسخ به این سوال که آیا جهان چندقطبی امن‌تر از جهان تک‌قطبی یا دوقطبی است؟ یادآور شد: خیر. البته این ناامنی به دلیل چندقطبی بودن نیست. صلح و امنیت موضوعات جدی هستند که به همه قدرت‌های جهانی برمی‌گردد. باید به چند مولفه که موجب صلح یا ناامنی می‌شوند، توجه کرد: مولفه نخست، رشد نابرابری در کشورهای سراسر دنیا است. در این جوامع کمتر عدالت یافت می‌شود. مولفه دوم، تاثیرات تغییرات اقلیمی است که موجب جابه‌جایی افراد از یک نقطه به نقطه دیگر می‌شود. این تاثیرات موجب عدم ثبات و صلح می‌شود. در سال‌های آینده باید شاهد باشیم که مصر برای مواد غذایی یارانه اختصاص بدهد. کشورها از سیل یا خشکسالی تاثیر می‌گیرند. مولفه سوم، محدودیت منابع طبیعی است. برخی از کشورها غنی‌تر و برخی فقیرتر می‌شوند. هم‌اینک هفت میلیارد انسان در کره زمین زندگی می‌کنند و این تعداد در سال‌های آینده به ٩ میلیارد و خرده‌ای خواهد رسید. اکثریت افراد در شهرها زندگی می‌کنند. شاهد افزایش مصرف منابع طبیعی هستیم. متاسفانه پس از چند دهه، شاهد گسترش ناامنی و کشتارهستیم و از ١٩٩٠ تا ٢٠١٠ افراد بسیاری در مناقشات کشته شده‌اند. من معتقد هستم در چند سال آینده شاهد افزایش ناامنی هستیم که لزوما چندقطبی شدن، عامل آن نیست.

واقعیت، جایگزینی غیر از خودش ندارد

شرکت‌کننده‌ای پرسید که در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، نقش اندیشکده‌های امریکایی در سیاستگذاری‌های این کشور چگونه خواهد شد؟ که مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم پاسخ داد: بدون شک اندیشکده‌ها، موسسات و اتاق‌های فکر چه در زمان اوباما و چه اکنون موثر هستند. آنها ایجادکننده نظر درخصوص بسیاری از مسائل مانند چین و تغییرات اقلیمی هستند. آنها در چند سال‌ گذشته هم نقش‌های مهمی را ایفا کرده‌اند. من نقش‌هایی را مشاهده می‌کنم که در دوران ترامپ آنها را ایفا کرده و بر نکاتی تاکیداتی خواهند داشت. در ایران هم کسانی هستند که در کنار هم جمع شوند و درخصوص مسائلی تاکیداتی داشته باشند و بر موضعی تاکید کنند. با این حال، ما نباید قبول کنیم که در دوران فراواقعیت زندگی می‌کنیم، چراکه واقعیت خودش، خودش را به ما نشان می‌دهد و به راحتی از در وارد می‌شود. ما باید به واقعیت احترام بگذاریم. ما مشاهده کردیم که ترامپ درخصوص افرادی که در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری‌اش حضور یافته بودند، سخنانی را مطرح کرد. او واقعیت مربوط و مطلوب خودش را جایگزین واقعیت موجود کرد ولی مشاهده کردیم رسانه‌ها عکس‌هایی را منتشر کردند و اظهارات او را تکذیب کردند. بنابراین می‌بینیم واقعیت، جایگزینی غیر از خودش ندارد. واقعیت، واقعیت است. واقعیت باید مورد احترام و قبول همه باشد. این تصور که واقعیت موجود چون مطلوب و براساس خواست ما نیست، باید مورد جایگزینی قرار بگیرد و ما به دنبال یک واقعیت دیگر باشیم، تصور بسیار خطرناکی است. اگر ما بتوانیم واقعیت را از چیزهایی که می‌خواهند خود را شبیه واقعیت نشان دهند، جدا کنیم می‌توانیم بهتر عمل کنیم.

خداحافظ اوباما و سلام آنگلا مرکل

او در پاسخ به این سوال که آیا این ظرفیت در فرانسه وجود دارد که در انتخابات آتی این کشور شاهد یک ژاک‌شیراک و دومینیک دو ویلپن دومی باشیم که در مقابل امریکا بایستد؟ بیان کرد: در فضای توییتر، جوکی مطرح شده بود مبنی بر اینکه مراسم تحلیف ترامپ، جشن بی‌نظیری بود چون بدون آن نقش رهبر جهان آزاد تغییر می‌کرد: خداحافظ اوباما و سلام آنگلا مرکل. من فکر نمی‌کنم برای فرانسه امکان شکل‌گیری رهبر قدرتمندی برای اروپا وجود داشته باشد. البته فرانسه کشور قدرتمندی بوده و است ولی مبانی اجتماعی در فرانسه تضعیف شده است چون عملکرد اقتصادی فرانسه هم در سال‌های گذشته خوب نبوده و رشدی نداشته است.

صدای مستقل اروپا از آلمان خواهد بود و نه از فرانسه

مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم با اشاره به قدرت آلمان عنوان کرد: آلمان بخش اقتصادی اروپا است. این کشور در ٢٠، ٣٠ سال گذشته خیز قوی و بلندی برداشته است. آلمان دو رهبر قدرتمند داشته است: هلموت کهل در شکل‌گیری اتحادیه اروپا و آنگلا مرکل در حفظ اتحادیه اروپا. شاید برخی‌ها نسبت به این دو رهبر، مخالفت‌هایی داشته باشند ولی هر دو رهبر، تاثیرگذار بوده‌اند. دوران ژاک شیراک به پایان رسیده و هم‌اکنون، دوران سارکوزی‌ است. نقش سیاسی و اقتصادی آلمان تقویت یافته و اگر قرار باشد در سال‌های آینده صدای مستقلی از اروپا بلند شود، این صدا از آلمان خواهد بود و نه از فرانسه.

ناسیونالیسم اقتصادی، رشد کرده است

اسمیت در پاسخ به این سوال که آیا امریکا در دوران دونالد ترامپ، به انزواگرایی روی خواهد آورد و مدیریت امور در خاورمیانه را به روسیه واگذار می‌کند؟ گفت: در سال‌های اخیر، ناسیونالیسم اقتصادی، رشد کرده و در حال ظهور آن هستیم و حتی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بخشی از این روند است. جالب است که بدانید ترزا می‌در روزهای گذشته به استراتژی‌های صنعتی اشاره کرده است در حالی که این مساله دولت‌های محافظه‌کار نیست: استراتژی‌هایی مبتنی بر تکیه به صنایع داخلی و اولویت دادن به صنعت. اینها رویکردهایی هستند که موجب ناسیونالیسم اقتصادی می‌شوند. ترامپ هم سخنانی درخصوص تاکید بر توجه به صنایع داخلی داشته و قرارداد ترانس پاسفیک را رد کرده است. او درباره چین و شرکت‌هایی همچون بی‌ام‌دبلیو حرف‌هایی زده که آن حرف‌ها و اقدامات هم بخشی از آن روند است اما ناسیونالیسم اقتصادی مشکلی بزرگ دارد و آن درهم‌تنیدگی اقتصاد جهانی است. مثلا اپل، در امریکا طراحی می‌شود، در چین ساخته و از سئول توزیع می‌شود. شاید شما خودرویی مانند مرسدس بنز بخرید و فکر کنید یک اتومبیل آلمانی خریده‌اید ولی بخش‌های مختلف این اتومبیل در کشورهای مختلف ساخته شده است و این نشان از درهم‌تنیدگی اقتصاد جهانی است که کار را برای ناسیونالیسم اقتصادی دشوار می‌کند اما امیدی که شاید دولت‌ دونالد ترامپ و ترزا می‌به گسترش این ناسیونالیسم دارند این است که جهانی‌شدن هنوز آنقدر عمق پیدا نکرده است.

ترامپ امریکا را از نظر اقتصادی منزوی نمی‌کند

او اضافه کرد: شاید امریکا بخواهد از نظر فرهنگ و سیاسی به درون خود بازگردد ولی فکر نمی‌کنم این کشور بخواهد خود را به لحاظ اقتصادی به سرعت منزوی کند چراکه امریکا اساسا کشوری است که برای نقش‌آفرینی جهانی طراحی شده است. مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استهکلم تاکید کرد: من فکر می‌کنم نقش درون‌گرایی امریکا در عرصه سیاسی در دوران ترامپ، این تصور را ایجاد کرده است که واشنگتن می‌خواهد مدیریت امور خاورمیانه را به مسکو بدهد. فکر می‌کنم در این باره باید صبر کرد و این حرف‌ها عملیاتی شوند. در دوران اوباما این تلاش صورت گرفت تا تنش‌های متعلق به دوران بوش را کاهش دهد. اکنون این سوال مطرح است که ترامپ کدام فکر را انتخاب خواهد کرد.

چین محتمل‌ترین خطر برای امریکاست

اسمیت درباره مهم‌ترین تهدید از نظر ترامپ اظهار داشت: من فکر می‌کنم از نظر ترامپ، چین محتمل‌ترین خطر برای امریکا باشد چون بیشترین بحث‌های او هم درخصوص چین بوده است ولی مسائلی چون دریای چین، حقوق بشر و مسائلش با فیلیپین و... هیچ کدام چالش‌هایی بنیادین برای صلح جهانی ایجاد نخواهند کرد و من فکر می‌کنم این چالش‌ها در ظاهر باقی خواهند ماند. آیا ترامپ در بطن این مسائل می‌رود؟ این بستگی به مواضع اتخاذ شده از سوی او در آینده دارد.

چه مسائلی در روابط امریکا با ایران موثر است؟

او با اشاره به رویکرد ترامپ به موضوعات مربوط به ایران و برجام تصریح کرد: سیاست‌های امریکا درباره ایران به مولفه‌های دیگری همچون سیاست امریکا در خاورمیانه و روابط این کشور با همسایگان ایران بستگی دارد. این مساله به روابط اسراییل و امریکا بستگی دارد. ما طی روزهای گذشته شاهد گفت‌وگوی ترامپ و نتانیاهو بوده‌ایم و با توجه به اینکه ترامپ گفته است فهم خوبی نسبت به سیاست‌های نتانیاهو دارد. لابی‌هایی اسراییلی در امریکا نقش عمده‌ای را ایفا می‌کنند و قوی هستند و از سویی گروه‌ها، کشورها و افرادی هستند که از لابی اسراییل حمایت می‌کنند. این لابی‌ها نقش عمده‌ای علیه ایران و توافق هسته‌ای داشته و دارند. این مساله در سیاست‌های ترامپ نسبت به ایران موثر است. گزارش‌های سازمان‌های اطلاعاتی درباره ایران مهم است.

ایران تهدید بالقوه‌ای برای مردم امریکا نیست

مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم با بیان اینکه ایران تهدید بالقوه‌ای برای مردم امریکا نیست، خاطرنشان کرد: ایران نه برای خاورمیانه و نه برای دنیا، تهدید نیست. تروریسم در خاورمیانه وجود دارد ولی این تروریسم ضربه چندانی به امریکا نزده و اثرات و صدمات آن متوجه اروپا بوده است.

جهانی شدن متوقف نمی‌شود

اسمیت در پایان و در پاسخ به این سوال که آینده جهانی شدن در دوران ترامپ چگونه خواهد شد؟ ابراز کرد: من فکر می‌کنم اگر جهانی‌سازی تضعیف بشود و قراردادهایی همچون تی. پی. پی و تی‌.‌ای. تی. پی از بین می‌روند، الزاما نباید فکر کنیم یک ناسیونالیسم مجددی به صورت بنیادین شکل می‌گیرد. این دو توافق، محصولات جهانی شدن هستند و نه موید و شکل‌دهنده آن. ایده قرارداد ترانس پاسفیک (تی. پی. پی) از سوی اوباما آن بود که کشورهای عضو می‌توانند از مزایای این قرارداد استفاده بکنند. حال، ترامپ می‌گوید زیان‌های این قرارداد از منافع آن بیشتر بوده و آن را لغو می‌کند ولی این مساله نمی‌تواند خللی در جهانی شدن ایجاد کند.

او با یادآوری دیدگاه‌های حامیان برگزیت بیان کرد: افرادی هستند که مخالفت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بودند و معتقد بودند خروج لندن از اتحادیه اروپا می‌تواند فرآیند قدرتمند شدن این کشور را طولانی‌تر بکند ولی بسیاری هم معتقد هستند که بریتانیا بدون اتحادیه اروپا هم می‌تواند قدرت اقتصادی در دنیا باشد و خود قطبی باشد. ابعادی ازاین چند قطبی در حال رشد کردن است ولی اتفاقی که افتاده، آن است که اگر اتحادیه اروپا هم از بین برود، بلوک‌های تجاری خاصی شکل می‌گیرند و یک شریک آنها می‌تواند چین باشد. اروپایی‌ها معتقد هستند که خوب است بلوک‌های تجاری شکل بگیرد ولی چالش بزرگ برای کشوری مانند ایران آن است که ایران چگونه می‌خواهد با این دنیای رقابتی، خود را تطبیق بدهد. آیا ایران خود را با رقابت‌ها همراه می‌کند یا می‌خواهد بلوک خاص خود را شکل بدهد؟ این کار راحت نیست و نیازمند زمان، تخصص و هزینه زیای است.

مدیر موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم با بیان اینکه اگر اتحادیه اروپا سقوط کند نابسامانی اقتصادی شکل می‌گیرد، عنوان کرد: مساله‌ای که سرمایه‌گذاران بزرگ به دنبال‌ آن هستند که آیا چارچوب‌های امنی شکل می‌گیرد؟ اگر این حوزه‌های نابسامان شکل بگیرند، آنگاه ناآرامی‌های اقتصادی بیشتر خواهد شد. این برای اتحادیه اروپا وضعیت بغرنجی را ایجاد می‌کند ولی منتهی به ادامه نیافتن جهانی شدن نمی‌شود.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x