x
۰۵ / بهمن / ۱۳۹۵ ۱۱:۵۱
فریاد همکارانم تا ابد درجان من خواهد ماند

روایت یک آتش‌نشان از روز واقعه

روایت یک آتش‌نشان از روز واقعه

«نبرد مرگ و زندگی بر فراز ساختمان پلاسکو»؛ این چکیده، حکایت دلدادگی آتش‌نشان‌های شجاعی است که نه تنها ایران بلکه دنیا را تکان داده است.

کد خبر: ۱۷۲۵۲۶
آرین موتور

این روزها همه دارند از فداکاری آتش‌نشان‌هایی سخن می‌گویند که برای نجات انسان های گرفتار در شعله‌هایی که هر لحظه زبانه می‌کشید، سوختند و زیر خروارها خاک مدفون شدند. با گذشت چند روز از حادثه تلخ حریق ساختمان پلاسکو و ویران شدن آن هنوز دست به گریبان تبعات این حادثه‌ایم و انگار از شوک ناشی از آن -چنان که باید- درنیامده‌ایم. در این فاجعه، غیر از شهدا، آتش‌نشانان شجاعی هم حضور داشته‌اند که تا یک قدمی شهادت پیش رفتند اما به طور معجزه آسایی نجات پیدا کردند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، سعید کمانی، آتش‌نشان دلاوری که از همان ساعت‌های اولیه حریق بر فراز نردبان 54 متری مشغول اطفای حریق در طبقات بالایی ساختمان پلاسکو بود، یکی از کسانی است که از نزدیک شاهد صحنه‌های دردناک شهادت همکاران آتش‌نشان خود و همچنین تخریب این ساختمان 54 ساله بود. این آتش‌نشان 30 ساله که از 8 سال قبل در سازمان آتش‌نشانی مشغول فعالیت است و در عملیات‌های بسیاری نیز حضور داشته، با بیان اینکه حریق پلاسکو تلخ‌ترین و پیچیده‌ترین حریقی بوده که در آن حضور داشته است، گفت: سه سالی است که در ایستگاه 100 دهکده المپیک مشغول به خدمت هستم. چند دقیقه بعد از وقوع حریق در ساختمان پلاسکو بلافاصله از ما خواسته شد همراه با بالابر برنتو که یک بالابر 54 متری است به محل حادثه اعزام شویم. بلافاصله از ایستگاه حرکت کردیم وکمتر از نیم ساعت خودمان را به آنجا رساندیم. در تهران فقط دوبالابر 54 متری وجود دارد که یکی از آنها در ایستگاه 100 و دیگری در ایستگاه (1) قرار دارد.از این بالابرها برای حریق در ساختمان‌های خیلی بلند استفاده می‌شود. متأسفانه در طول مسیر مردم با تجمع اجازه حرکت را نمی‌دادند وبرخی از آنها نیز با پرتاب کردن سنگ و زدن به شیشه و حتی حرف‌های رکیک از ما می‌خواستند که خودمان را زودتر به ساختمان پلاسکو برسانیم، درحالی که خود آنها مانع  حرکت سریع ما می‌شدند. خودرو بالابر برنتو 40 تن وزن و 15 متر طول دارد و حرکت دادن آنها بسیار سخت است وباید راه برای حرکت آن باز باشد. وقتی به محل حادثه رسیدیم آتش از طبقات بالا زبانه می‌کشید. من اپراتور دوم بودم و همراه با دوستم که اپراتور اول بود کار اطفای حریق را آغاز کردیم. با توجه به بلند بودن این بالابر براحتی به طبقات بالا دسترسی داشتیم و با فشار آب سعی می‌کردیم حریق را کنترل کنیم. من با آتش 3 متر فاصله داشتم و متأسفانه با وجود تلاش زیاد و در حالی که سعی می‌کردم با فشار آب حریق را خاموش کنم اما به دلیل انباشت زیاد پوشاک در واحدها و همچنین راهروها شعله آتش به آنها سرایت می‌کرد و حریق ادامه داشت.

وی ادامه داد: در همان حال همکاران دیگرم با ورود به ساختمان پلاسکو سعی می‌کردند مردم و کسانی را که در آنجا کار می‌کردند، خارج کنند و گروهی دیگر از آتش‌نشانان نیز سعی داشتند از گسترش آتش جلوگیری کنند. متأسفانه انفجارهای متعدد و شعله ور شدن آتش باعث تغییر شکل ستون اصلی ساختمان شده بود و من می‌دیدم که این ستون در حال کج شدن است. از طرف دیگر بار ساختمان بسیار زیاد بود و اسکلت این ساختمان توانایی این همه بار را نداشت. پوشاک بسیاری در آن انباشته شده بود و من از نزدیک شاهد بودم که شعله‌های آتش به این پوشاک سرایت کرده و باعث سرایت آن به واحدهای دیگر می‌شود. با وجود آنکه اسکلت ساختمان فولادی بود اما تاب این همه بار را نداشت. معمولاً این نوع اسکلت‌ها برای ساختمان‌های 6طبقه در نظر گرفته می‌شود. درحالی که با شیلax12گ آب پاش و با فشار زیاد سعی می‌کردم از گسترش آتش جلوگیری کنم صدای فریادهای همکارانم را می‌شنیدم؛ فریادهایی که همچنان در گوش من هستند و تا آخر عمرم با من خواهند بود. با تخریب شدن قسمت شرقی ساختمان متأسفانه راه خارج شدن تعدادی از آنها مسدود شد و تعدادی از آنها سعی کردند تا از طریق پنجره‌ها خودشان را به بالابرها و نردبان‌ها برسانند اما به دلیل فنس کشی پنجره‌ها این کار به سختی انجام می‌شد. 4 نفر از همکارانم از طریق یکی از پنجره‌ها خودشان را به بالابر ما رساندند و نجات پیدا کردند و تعداد دیگری نیز از طریق بالابر ایستگاه یک و دیگر نردبان‌ها از ساختمان خارج شدند اما تعدادی هنوز داخل بودند و صدای فریاد آنها را می‌شنیدم. همان لحظه ناگهان یک شوک به ساختمان وارد شد و فرو ریخت. من در آن لحظه مشغول خاموش کردن آتش بودم که ساختمان با صدای وحشتناکی فرو ریخت. ستون اصلی ساختمان که در فاصله 3 متری ما قرار داشت به سمت ما کج و به فاصله بسیار کمی از مقابل صورتم رد شد. وقتی ساختمان فرو ریخت با بی‌سیم از اپراتور خواستم ماشین را عقب ببرد. همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد و وقتی ماشین یک متر عقب رفت ستون ساختمان از مقابل صندوق بالابر که من در آن قرار داشتم عبور کرد و به قسمت عقب ماشین برخورد کرد. همه تصور کردند من زیر آوار مدفون شده‌ام. گردو خاک به همراه دود فضای منطقه را فرا گرفته بود. کمر و پاهایم آسیب دیده بود اما به هر سختی که بود از طریق نردبان خودم را به پایین رساندم. ساعتی بعد وقتی به ایستگاه بازگشتم در فضای مجازی اعلام کردم زنده هستم و متأسفانه خودرو بالابر ما به دلیل آسیبی که دید از رده عملیاتی خارج شده است.

سعید کمانی آتش‌نشان ایستگاه 100 با بیان اینکه ایمنی ساختمان پلاسکو در حد صفر بود، ادامه داد: متأسفانه فعالیت‌هایی که در اینجا انجام می‌شد خارج از عرف کاربری آن بود و انباشت زیاد پوشاک باعث شده بود که حریق بسرعت فراگیر شود. متأسفانه تعدادی از همکارانم در هنگام عملیات امداد و نجات دچار حادثه شدند و تعدادی نیز در زیر آوار این ساختمان 17 طبقه مدفون شده و به شهادت رسیدند. هنوز هم صدای فریادهای دلخراش آنها در گوشم می‌پیچد. اگر مسئولان و صاحبان واحدهای تجاری و تولیدی آنجا موارد ایمنی را رعایت می‌کردند شاهد این حادثه تلخ و جانگداز نبودیم. فاصله مرگ و زندگی چند ثانیه است و آتش‌نشان‌ها همیشه در این چند ثانیه زندگی می کنند. آنها در این حوادث هیچگاه جان خودشان را در نظر نمی‌گیرند و تنها به نجات انسان های گرفتار در میان آتش و آوار فکر می‌کنند و با آغوش باز به استقبال خطر می‌روند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x