آژیر قرمز زباله برای استانهای شمالی
مدیریت پسماند در مازندران و گیلان در وضعیت قرمز قرار دارد، اما در گلستان شرایط از این لحاظ بهتر است.
شاید پیشی گرفتن مسئولان دست اندرکار زباله در گلستان در مقایسه با دو استان مازندران و گیلان استقلال سازمان پسماند از شهرداری باشد، البته براساس برآوردهای اعلام شده میزان تولید زباله در این استان با حدود یک هزار و 400 تن در روز تقریباً یک سوم مازندران و نصف گیلان است. این آمارها مربوط به روزهای معمولی سال است و پیداست با انبوه گردشگرانی که در روزهای تعطیل در شمال کشور به سر میبرند، افزایش قابل توجهی مییابد. بهعنوان مثال، فعالان محیط زیستی معتقدند، مازندران با جمعیتی بیش از 3 میلیون نفر، در تعطیلات نوروز با افزایش 3 برابری جمعیت رو به رو است و به همین میزان تولید زباله در این ایام به 3 برابر افزایش مییابد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، تقریباً طی چند سال اخیر بحث زباله نخستین موضوع مورد طرح در زمان انتصاب اغلب استانداران در مازندران بوده است اما با وجود تلاشهایی که در دوره اخیر برای راهاندازی کارخانههای زبالهسوز و ایجاد کمپوست انجام شده، در این راستا توفیقات زیادی نصیب مردم مازندران نشده است. صدها سفر خارجی از سوی شهرداران و اعضای شوراهای اسلامی شهرهای مختلف مازندران برای بازدید از شیوههای به کار گرفته شده در اروپا و حتی چین انجام گرفته، اما گویا زور زباله بر خواست دست اندرکاران بیشتر بوده و باز هم در حالی گام به آخرین فصل از سال 95 میگذاریم که این معضل حل نشده هنوز باقی مانده است.
دفن زباله در عمق جنگل ها
عمق جنگلها، حاشیه رودخانه و... بهعنوان مکانی برای دفن زباله مورد استفاده قرار میگیرد، اتفاقی ناخوشایند که گاهاً حتی باعث بروز حوادث ناگواری نیز برای ساکنان منطقه شده است. مکانهایی در دسترس اما پردغدغه، برای حدود ٦هزار و 500 تن زبالهای که هر روز در ٣ استان شمالی تولید میشود و طلای کثیف را به گره کوری تبدیل کرده که دیگر با دست باز نمیشود. در گیلان ٢٥ مرکز دفن زباله وجود دارد که عمدتاً مراکز پرتاب زباله است و پسماندهای شهری در آنها دفن نمیشود، بلکه در این مکانها پرتاب میشود. همچنین ٨ مرکز دفن پسماند ساحلی وجود دارد؛ مراکزی که فاصله کمی با دریا دارد. اما در مازندران با وجود تولید روزانه 3 هزار تن زباله تعداد مراکز دفن در سواحل کمتر از گیلان است. متولیان امر در این استان عمق جنگلها را برای معدوم کردن زباله برگزیدهاند. بهطور مثال زباله شهرستان محمودآباد در نیممتری دریا تخلیه میشود که با این کار حجم بالای شیرآبه به دریا وارد میشود. همچنین این تخلیه در قائمشهر در ١٠متری رودخانه اتفاق میافتد و با کشیدن یک کانال شیرآبهها وارد رودخانه میشود. در سوادکوه نیز در جنگل و در ساری در ١٢٠متری مراتع تخلیه زباله صورت میگیرد. در مجموع براساس آمارهای اعلام شده ٦٤درصد زباله تولیدی در این ٣ استان در جنگلها، ٢٦درصد در رودخانهها و ١٠درصد در مراتع دفن میشود. باید پذیرفت که استانهای شمالی در ایام تعطیل پذیرای بیش از ۱۰ میلیون مسافر هستند. بنابراین مشکل پسماند استانهای شمالی یک مشکل فرا استانی است که نیاز به توجه ویژه دارد، همانطور که در مورد گرد و غبار اولویت کشور خوزستان است در زمینه پسماند نیز اولویت باید استانهای شمالی باشد. بنا بر اعلام مدیر کل محیط زیست گلستان زبالههای تولیدی در سه محل قلعه گرگان در زون غربی استان، کارخانه کمپوست زون شرقی و تپه منگالی دفن میشود که کمترین آلودگیها را برای دریا و محیطزیست دارد. اماهمچنان، برنامههای مازندران و گیلان برای مدیریت پسماندهای ٢ استان نیمهتمام است و معلوم نیست چه زمانی این برنامهها اجرایی میشود؛ برنامههایی که تاکنون هزینههایی را روی دست مسئولان گذاشته اما خروجی آن هنوز برای مردم قابل درک نبوده است.
برنامههایی برای راهاندازی کارخانههای زبالهسوز
«ناصرمهردادی» مدیرکل سابق محیطزیست مازندران که اکنون ردای مدیر کلی محیطزیست پایتخت را بر تن کرده، با اشاره به وضع ساماندهی زباله در مازندران توضیح میدهد که برنامههایی برای این مسأله ارائه شده تا بنا بر آن چند کارخانه زبالهسوز داشته باشیم. ضمن اینکه یک کارخانه تولید برق از زباله در ساری و نیز یک کارخانه در نوشهر چالوس راهاندازی میشود. این ٢ کارخانه به هزینه بالایی نیاز دارد و تاکنون بیش از ٥٠ میلیارد تومان برای آنها هزینه شده است. با این حال تلاش بر این است که برای آمل، تنکابن و سایر مناطق نیز کارخانه راهاندازی شود.
جنگلهای مازندران روزانه 753 هزار لیتر شیرابه را در خود جای میدهند در حالی که طبق اظهارات فعالان و کارشناسان محیط زیست، به لحاظ سیستمی قدرت خودپایی خود را از دست دادهاند. کارشناسان معتقدند، شیرآبهها بهمراتب خطرناک تر از فاضلاب در آلوده کردن منابع آب عمل میکنند. شیرابه حاصل از زباله میتواند با گرفتن آلودگیهای دیگری که در اطرافش قرار دارد به کانون قابل توجهی از باکتریها و سایر میکروبهای مضر تبدیل شود. اما دپوی زباله در جنگلهای غرب مازندران سال هاست که برای محیط زیست مشکلاتی را پدید آورده است. 600 هکتار جنگل این منطقه که ریههای کشور تلقی میشوند در معرض خطر هستند و طبق گفته مسئولان، در 100 هکتار از این جنگلها دپوی زباله صورت میگیرد. شهرداران و فرمانداران شهرهای شمالی میگویند که با این کار یعنی دفن یا انباشت زباله در جنگلها مخالفند، اما چارهای وجود ندارد و اگر زباله دراین مکانها دفن نشود، جای دیگری برای آنها نیست!
توجیه اقتصادی بازیافت زباله
«حسین شعبان سروری»، فرماندار رامسر نیز گفت: بازیافت زباله باید توجیه اقتصادی داشته باشد و برای ساخت کارخانه کمپوست به 20 میلیارد تومان اعتبار نیازمندیم در حالی که درآمد یک سال ما 15 میلیارد تومان است. اعتباراتی که در تفاهمنامهای که با استانهای شمالی منعقد شده بود هنوز تأمین نشده و تا تأمین نشدن آن کاری برای رفع مشکل زباله نمیتوان کرد.
«فربد فخاری»، دبیر کمیته پسماند محیط زیست مازندران هم بر این باور است که باید مراکز دفن زباله را چون دیگر کشورها در استان کاهش دهیم. در حال حاضر میتوان گفت، آنچه زباله شهرهای شمالی ایران را به موضوعی دشوار تبدیل کرده و هرروز بهعنوان یک معضل بزرگ از آن یاد میشود، این است که شهرهای شمالی برنامه واحدی برای حل این معضل ندارند؛ چراکه هر کدام از شهرها دارای برنامه منحصر به خود هستند و به صورت واحد فعالیت میکنند. بهتر است در ابتدای امر در مازندران به یک برنامه واحد رسید سپس در خصوص حل مشکلات زباله در دیگر شهرها اقدام شود.
چندی پیش «علی نبیان»، معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار مازندران در همایش مدیریت پسماند استانهای شمالی که به میزبانی شهرداری آمل برگزار شد، وعدههای امیدوارکنندهای درباره ایجاد و راهاندازی کارخانه زباله سوز و کمپوست داد، اما این وعده تاکنون رنگ عملیاتی به خود نگرفته است.
سخن آخر
خرمن پربرکت طبیعت شمال در آتش ویرانیهای زباله میسوزد و طراوت و شادابی مازندران با پسابهای خانمانسوز زباله جای خود را به پژمردگی و نابودی میسپارد و دستاندرکاران همچنان با گفتار درمانی خود، وعدههای سرخرمن میدهند و سال هاست که خود در سرخرمن حاضر نمیشوند تا به حسابدهی بپردازند و مشخص کنند که چرا همهشان در آزمون بزرگ حل معضل زباله، همچنان نمره مردودی میگیرند و تعجب در آنجاست که باز هم در سرکلاس حاضر میشوند و وعدههای خود را تکرار میکنند.