اوباما چگونه آمریکا را تغییر داد؟
در ماه می سال 2010، مجله «تایم» در مطلبی عنوان کرد که باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا یک گروه از برجستهترین مورخان ریاستجمهوری این کشور را برای مراسم شام به کاخ سفید دعوت کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از وقایع اتفاقیه ، ظاهرا اوباما با دعوت از این مورخان بهدنبال ایدهها، نمونهها و درسهایی از پیشینیان خود بوده است. تایم گزارش میدهد: «پس از مدتی بحث و گفتوگو مشخص شد که اوباما بیشتر علاقهمند به دستاوردهای رونالد ریگان است.» در نگاه اول، بعید به نظر میرسید که ریگان، الگوی مناسبی برای اوباما باشد زیرا او بازیگری بود که بعدها به یک سیاستمدار تبدیل شد و بیشتر برای حکایات و طنزهایش شناخته میشد تا تجزیه و تحلیلهایش. اوباما، ریگان را رئیسجمهوری تحولگرا میدید و در یک سخنرانی در مبارزات انتخاباتی سال 2008 درباره او گفت: «ریگان، خط سیر آمریکا را بهکلی تغییر داد به شیوهای که نه ریچارد نیکسون قادر به انجام آن بود و نه بیل کلینتون.» این اظهارات و نگرش اوباما نشان میدهد که تغییر خط سیر آمریکا، شاید اصلیترین آرمان و هدف او نیز بوده است.
اما آیا اوباما توانست مسیر آمریکا را برای همیشه تغییر دهد؟ اگر در اواسط سال 2016 بودیم و قرار بود که به این سؤال پاسخ دهم، بدونشک یافتن پاسخ این سؤال بسیار سخت و دشوار بود زیرا دولت اوباما در آن زمان، سطح مراقبتهای بهداشتی را به استانداردهای جهانی نزدیک کرد، در راستای مبارزه با تغییرات آبوهوایی و ایجاد تحول در زمینه انرژیهای پاک، سیاستهای اساسی آمریکا در بخش انرژی را تغییر داده، بزرگترین سازماندهی مجدد صنعت مالی را از زمان رکود بزرگ ایجاد کرد و صنایع خودروسازی را نجات داد. بیشتر این اتفاقات نیز در 18 ماهه نخست دولت او اتفاق افتاد. اوباما معتقد است که در دو سال اول آغاز به کار خود، در دفتر ریاستجمهوری، از دوران ریاستجمهوری لیندون جانسون تاکنون، بیش از هر رئیسجمهوری دیگری موفقیت کسب کرده است.
اما اکنون همه این موفقیتها در معرض خطر قرار دارند؛ دونالد ترامپ وعده داده که میراث و دستاوردهای دوران ریاستجمهوری اوباما را برای همیشه محو کند؛ البته برخی از این دستاوردها را میتوان بهراحتی محو و نابود کرد اما ازمیانبرداشتن برخی از آنها چندان راحت و آسان نخواهد بود. درحالحاضر، حدود 22 میلیون نفر تحت پوشش برنامه خدمات بیمه درمانی اوباما موسوم به «اوباماکر» هستند و انرژی پاک نیز اکنون بخش بزرگی از صنعت آمریکا را تشکیل داده و میلیونها شغل ایجاد کرده است. سیاست خارجی اوباما همواره روی راهحلهای دیپلماتیک و حفظ احتیاط در برابر مداخلات نظامی و ملتسازی متمرکز بوده که تا حد زیادی منعکسکننده شرایط و رویکردهای کشور بود. در کل باید گفت که بسیاری از سیاستهای دولت اوباما از مقررات مالی و قوانین مربوط به مهاجرت گرفته تا قوانین عدالت کیفری و اصلاحات محیطزیستی، ممکن است تحت فشارهای دولت جدید بهطور کامل تغییر کنند.
اما چگونه این اتفاق افتاد؟ هنگامی که به دوران رؤسایجمهوری همانند جانسون یا فرانکلین روزولت مینگریم، میبینیم که برای باقیگذاشتن میراثی بلندمدت نهتنها انتخابشدن بهعنوان رئیسجمهوری کافی نیست بلکه ایجاد یک ائتلاف سیاسی لازم است. جانسون و روزولت اکثریت کنگره را در اختیار داشتند. باراک اوباما سیاستمداری بهشدت کاریزماتیک بود اما قادر نبود پایگاه سیاسی مستحکمی برای خود ایجاد کند. در واقع، در هشت سال دوران ریاستجمهوری اوباما، حزب دموکرات، مجموعهای از شکستهای بسیار مهم را چه در سطح ایالتی و چه در سطح ملی تجربه کرد که این حزب را در بدترین موقعیتش از دهه 1920 به بعد قرار داد. آیا این شکستها، شکست اوباما بود و آیا این شکستها ناشی از فقدان مهارتهای سیاسی بود؟ این احتمال وجود دارد اما باید این را هم در نظر گرفت که شاید این جریانات آنقدر قوی و قدرتمند بودند که کسی نمیتوانست آنها را تغییر دهد. آمریکا در سالهای اخیر، تغییرات اقتصادی، تکنولوژیک، سیاسی و فرهنگی بسیاری را تجربه کرده اما در بعضی از بخشهای کشور، مقاومت و واکنش شدیدی نسبت به این تغییرات و یک رئیسجمهوری آفریقایی-آمریکایی به وجود آمده است.
اوباما در همان سخنرانی خود اشاره کرد: «ریگان، ما را در مسیر کاملا متفاوتی قرار داد زیرا کشور برای آن آماده بود.» اما هنوز مشخص نیست که آیا در دوران ریاستجمهوری اوباما، کشور از آمادگی لازم برای دیدگاههای او برخوردار بود یا نه. شاید چشمگیرترین ریسک اوباما همان طرح مراقبتهای بهداشتی بود. او چند سال نخست دوران ریاستجمهوری خود و همه سرمایه سیاسی خود را صرف عبور از این مسئله کرد. من قویا معتقد هستم که اگر دونالد ترامپ، راهی برای لغو و جایگزینی این طرح پیدا کند، باز هم این طرح بهعنوان یکی از دستاوردهای تاریخی دولت اوباما باقی خواهد ماند. باراک اوباما کاری را که هفت رئیسجمهوری پیشین آمریکا در انجام آن شکست خورده بودند، به سرانجام رساند؛ او مراقبتهای بهداشتی را به حقی اساسی تبدیل کرد. نام آن را هر چه بگذارید یا هر چقدر آن را تغییر دهید، باز هم این حق پایدار خواهد ماند و این بهخاطر بلندپروازیهای اوباماست؛ این دستاوردی ماندگار از رئیسجمهوری کنونی آمریکاست اما میراث یک رئیسجمهوری، بالاتر و فراتر از همه سیاستها و قوانین مصوب او است.
ما «جان.اف کندی» را بهواسطه انرژی، سرزندگی، ظرافت و هوشی که برای کاخ سفید به ارمغان آورد، میشناسیم. اوباما کاخ سفید را با نشانههای انکارناپذیر دیگری ترک میکند؛ او و خانوادهاش فضای کاخ سفید را با عزت، وقار و متانت و طنزی شیرین پر کرده بودند. او دولتی را اداره کرد که تا حد زیادی عاری از هرگونه رسوایی بود و تعالی و موفقیت آمریکا را در هر حوزهای از علم گرفته تا هنر و ورزش بهبود و ارتقا داد و همه این کارها را درحالی به سرانجام رساند که همواره زیر ذرهبین و نگاه موشکافانه دیگران قرار داشت زیرا متفاوت از سایرین به نظر میرسید. در یک کلام باید گفت که آمریکا با انتخاب باراک اوباما بهعنوان نخستین رئیسجمهوری آفریقایی- آمریکایی این کشور، ریسک بزرگی را انجام داد اما با توجه به ویژگیهای برجسته شخصیتی و هوش و درایت اوباما، بسیاری از مردم آمریکا بر این باور هستند که این ریسک در نهایت به نفع همه آنها تمام شد و آنها نتیجه کار خود را گرفتند.