تهران از بهبود رابطه بیروت با سایر کشورها استقبال می کند
نخستین سفر میشل عون، رییسجمهور جدید لبنان به عربستان سعودی صورت گرفت؛ کشوری که در تمام ٢٩ ماه بحران ریاستجمهوری در لبنان، در خط مقدم مخالفت با ریاستجمهوری عون قرار داشت.
با این وجود، او در ریاض، دیدارهای متعددی با مقامات این کشور از جمله ملک سلمان داشت تا بتواند روابط دو کشور را از انجماد حاصل شده خارج کند و اینک با احیای کمکهای مالی و گشوده شدن زمینههای توسعه روابط میان دو کشور، به نظر میرسد که روابط ریاض و بیروت پس از مدتها وقفه و البته کارشکنی از سوی عربستان، در مسیر جدیدی در حال آغاز شدن است. همین مساله نیز موجب شده است تا او در گفتوگو با روزنامه سعودی الشرقالاوسط بگوید: پس از مذاکرات آنچه را که از تمایل عربستان برای حفظ امنیت، ثبات و شکوفایی لبنان و همبستگی میان مردمان این کشور پیشبینی میکرد، شنید و احساس کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، با این حال، مساله ایران آنقدر برای اعراب مهم است که آنها بخواهند در سفری رسمی از عون بپرسند آیا روابط با ایران مانعی در مقابل مناسبات با جهان عرب خواهد بود؟ مسالهای که البته با پاسخ زیرکانه عون نیز همراه شد و او گفت: ما روابط عادی با ایران داریم و این روابط مانع روابط طبیعی با جهان عرب نمیشود. یک نکتهای است که نباید آن را نادیده گرفت و آن کمک ایران به حزبالله در چارچوب سیاست حمایت از مقاومت بوده و این کمک به جنگ علیه تروریسم در سوریه تبدیل شده است. درخصوص سفر میشل عون به ریاض و تاثیر بهبود مناسبات بیروت و ریاض در مسائل داخلی لبنان و همچنین روابط ایران و لبنان گفتوگویی با مسعود ادریسی، سفیر اسبق ایران در لبنان داشتهایم که مشروح آن را میخوانید.
چرا میشل عون، رییسجمهور لبنان، ریاض را به عنوان نخستین مقصد خارجی خود از زمان به ریاستجمهوری رسیدن انتخاب کرد؟
عربستان سعودی یکی از معدود کشورهایی است که در صحنه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لبنان، از دیرباز دارای نفوذ است. برخی از گروهها و جریانهای سیاسی در لبنان وابستگیهایی به ریاض دارند. اکثریت قریب به اتفاق جامعه اهل سنت لبنان، عربستان سعودی را کشور مادر میدانند و علقههایی میان آنها برقرار است. همچنین ریاض در دهههای گذشته سرمایهگذاریهایی در این کشور داشته است. این ارتباطات البته در گذشته بیش از امروز بوده اما کم و بیش این ارتباطات همچنان باقی است. با این وجود، مناسبات ریاض و بیروت طی سالهای گذشته و به ویژه یک سال اخیر با فراز و نشیبهایی همراه بوده و مناسبات دو کشور تحت تاثیر برخی از مسائل مانند جریان مقاومت، ایران و سوریه قرار گرفته بود و همین موجب شد تا عربستان سعودی کمکهای مالیاش را هم به بخش نظامی و هم در بخشهای دیگر قطع کند. با این وجود، لبنان در دو، سه ماه گذشته شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. پس از حدود دو سال و چند ماه، بحران ریاستجمهوری در این کشور پایان یافته است. میشل عون هرچند گزینه مطلوب ریاض نبود، اما او با به اجماع رسیدن گروههای لبنانی به عنوان رییسجمهور انتخاب شد و پس از آن هم سعد حریری مجددا به عنوان نخست وزیر لبنان به مجلس این کشور معرفی شد. بازگشت حریری به قدرت موجب شده است تا ریاض اندکی نگرانیهایش نسبت به گذشته کمتر شود و به قول معروف خیالش راحتتر باشد. با این حال، لبنان در سالهای گذشته آسیبهای بسیاری دیده و خروج از این وضعیت بحرانی نیازمند یک اجماع ملی و حمایت از سوی کشورهای دارای قدرت و نفوذ در لبنان و منطقه است. یکی از همین کشورها، عربستان سعودی است. از آنجایی که میشل عون میداند انتخاب او به عنوان رییسجمهور چندان خوشایند ریاض نبوده است، او برای رفع کدورت پیش آمده، ترجیح داد نخستین سفرش را به عربستان سعودی انجام دهد تا هم آن تکدر خاطر را برطرف سازد و هم کمکهای مالی ریاض به بیروت را مجددا جذب کند.
بسیاری از تحلیلگران متفقالقول اعتقاد داشتند که انتخاب میشل عون به عنوان رییسجمهور لبنان در حقیقت به معنای شکست سیاستهای چند ساله ریاض در بیروت است. اکنون چه مسائلی منجر به دعوت ریاض از میشل عون برای انجام این سفر شد؟ آیا این دعوت به معنای پذیرش حقیقت سیاسی جاری در ساختار داخلی لبنان است؟
اینکه عربستانیها برای انجام این سفر پیشگام و دست به کار شدهاند، به خاطر آن است که ریاض به این واقعیت دست پیدا کرده که اگر آنها بخواهند نسبت به مسائل و واقعیتهای لبنان بیتفاوت باشند و مواضع پیشین را در قبال بیروت ادامه دهند، خودشان ضرر میکنند. عربستان سعودی کشوری بوده است که از قدیمالایام در لبنان نفوذ داشته و نقش ایفا میکرده است اما این نفوذ به دلیل سیاستهای اشتباهی که در منطقه اعمال کرده، کاهش یافته و دیگر مانند قبل نمیتواند نقشآفرین باشد. نمونه آن را هم میتوان در انتخاب رییسجمهور جدید مشاهده کرد. سعودیها دیدند که اصرار به سیاستهای غلطشان چه نتایجی را برایشان به همراه داشته است و به همین خاطر، آنها درصدد ترمیم چهره خود و بازسازی روابطشان هستند و میخواهند با برقرار کردن روابط، باز کردن باب همکاری مجدد با بیروت و انجام رفت و آمد، مشکلاتشان را با لبنان حل کرده و نفوذ سابق را احیا کنند چون با دوری و سیاست یکطرفه، آنها به خواستهشان نمیرسند.
آیا در این تلاشها، ریاض امیدوار است میشل عون را به نگاه و رویکرد مطلوب عربستان سعودی در مسائل لبنان نزدیک کند؟
خطمشی میشل عون نشان داده است که او خطوط قرمزی را نسبت به مسائل لبنان و همچنین مناسبات این کشور با دیگر کشورها دارد. از طرفی باید متوجه باشیم که با انجام یک سفر همه مسائل و مشکلات میان عربستان و لبنان حل نمیشود اما این رفت و آمدها میتواند در تقویت روابط دو کشور موثر باشد. من فکر میکنم ریاض امیدوار است با سفر میشل عون به عربستان، دلخوریهای ایجاد شده در گذشته رفع شود. به عبارت دیگر، دو طرف به آینده روابط نگاه میکنند و درصدد تقویت آن هستند.
در ماه فوریه سال گذشته ما شاهد اعمال محدودیتهای شدید از جانب عربستان سعودی و به تبع آن کشورهای حاشیه خلیج فارس بر لبنان بودیم. در آن زمان گفته میشد که نقش حزبالله لبنان در ساختار سیاست داخلی این کشور و همچنین حضور آن در سوریه منجر به این رفتارهای عصبی عربستان شده است. اکنون معنای آشتی لبنان و عربستان برای نقش حزبالله لبنان در این کشور چه میتواند باشد؟
عربستان سعودی به خوبی میداند حزبالله یک گروه مردمی است که احترام همه گروهها و جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی لبنان را دارا است. حتی گروههای مخالف حزبالله نیز به این احترام و نفوذ اعتراف میکنند و آن را نادیده نمیگیرند. از سوی دیگر، میشل عون متحد حزبالله است و میداند اکنون او در جایگاهی قرار دارد که بدون حمایت حزبالله ممکن نبود چنین جایگاهی را به دست آورد. این سفر هم نمیتواند صددرصد اختلافات عون و ریاض را حل کند. به اعتبار این مسائل، سفر میشل عون به عربستان سعودی نمیتواند بر مسائل حزبالله در لبنان اثر منفی بگذارد و مواضع رییسجمهور لبنان را به جریان مقاومت تغییر بدهد. سفر میشل عون به ریاض و سپس دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیشتر برای آب کردن یخهای دو کشور است. این نشان میدهد عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نمیتوانند لبنان را در صحنه روابط خارجیشان نادیده بگیرند بنابراین با دعوت از میشل عون قصد دارند روابطشان را احیا کنند و در همین زمینه، احتمالا هم در زمینههای تجاری و اقتصادی شاهد تحولاتی خواهیم بود.
میشل عون در آستانه این سفر گفته بود که رابطه دو کشور به دلیل اتفاقهای رخ داده در سایر کشورهای عربی متشنج شده است و او به دنبال حل و فصل اختلافها است. آیا این سفر میشل عون و رایزنیها با سعودی میتواند به کاهش نقش حزبالله لبنان در سوریه منتهی شود؟
قطعا میشل عون درباره حزبالله مطلبی را بیان نمیکند ولی شاید در رایزنیهای دوجانبه و مستقیمش با مسوولان سعودی ممکن است برای به دست آوردن دل مقامات عربستان و راضی کردن آنها برای احیای مجدد حمایتهای مالی در مواضعش درخصوص مساله سوریه کمی نظرات متفاوتتری را بیان کند تا مورد رضایت عربستان سعودی قرار بگیرد اما همین مساله نیز در صحنه گفتار خواهد بود و در صحنه عمل تغییر مواضعی را از سوی میشل عون نسبت به مسائل منطقهای و نقش حزبالله نخواهیم داشت. نکته دیگر نیز که باید به آن اشاره کنم، حزبالله اعتبارش را از میشل عون نمیگیرد بلکه اعتبارش از حمایتهای مردمی است و اگر عربستان میشل عون را هم جذب کند که نمیتواند، خللی در جایگاه حزبالله صورت نمیگیرد.
عربستان پیش از این نام حزبالله لبنان را در لیست گروههای تروریستی قرار داده بود. آیا میتوان انتظار داشت که با بهبود رابطه بیروت و ریاض تغییری در این رویکرد عربستان سعودی نسبت به حزبالله لبنان اتفاق بیفتد؟
من فکر نمیکنم این امیدواری قابل تحقق باشد. حتی با بهبود روابط میان لبنان و عربستان و کشورهای عربی من فکر نمیکنم آنها حزبالله را از لیست گروههای تروریستی خارج کنند چراکه رویکرد خصمانه ریاض یا برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نسبت به حزبالله، به دلیل مناسباتشان با بیروت نبوده است. خروج حزبالله از آن لیست، بستگی به روابط ایران و عربستان و اینکه مسائل منطقهای به کدامین سمت و سویی سوق مییابد، دارد و به روابط لبنان و عربستان ارتباطی ندارد.
برخی منابع میگویند که باقی ماندن جبران باسیل به عنوان وزیر امور خارجه لبنان در حالی که وی همواره مورد انتقادهای تند و تیز از جانب مسوولان عربستان بوده است، هنوز میتواند مانعی در مسیر کاستن از تنشهای دو کشور باشد. تا چه اندازه این اختلافهای باسیل و ریاض در پیشبرد رابطه مانع به حساب میآید؟
جبران باسیل، علاوه بر آنکه عضو گروه میشل عون است، وابستگی نسبی هم به او دارد. با بهبود روابط عربستان سعودی با میشل عون، احتمالا رابطه باسیل و ریاض هم بهتر میشود و تغییر پیدا میکند. ما نمیتوانیم عون و باسیل را جدا کنیم بنابراین عربستان سعودی به دنبال آن است تا مواضع عون را نسبت به ریاض مثبتتر کند چون با این کار، باسیل نه قادر است و نه میتواند مانعی در روابط بیروت و ریاض باشد.
در این سفر ممنوعیت کمکهای مالی نظامی عربستان سعودی به لبنان برداشته شد. میزان وابستگی لبنان به این کمکها تا چه اندازه است؟ آیا این کمکهای نظامی دوباره لبنان را به عضوی در اختیار عربستان سعودی بدل نخواهد کرد؟
لبنان کشور کوچکی است و نیاز دارد با همه کشورهای عربی به ویژه کشورهای ثروتمندی چون عربستان رابطه خوبی داشته باشد. در همین راستا، میشل عون به این سفر حساب زیادی باز کرده و امیدوار است تا همکاریهای اقتصادی دو کشور خصوصا کمکهای ریاض به بیروت از سر گرفته شود. البته کمکهای عربستان سعودی به اینگونه است که معمولا آنها با دولت دیگری قرارداد میبندند و آن کشور مایحتاج لبنان را تامین میکند. با آنکه رقم اعلامشده این کمکها بالا اعلام میشود، اصولا نمیتواند موجب وابستگی کامل لبنان به آن کشورها شود.
اگر آن کمکها موجب وابستگی نمیشود چرا عون در سفر به ریاض درصدد آن کمکها است؟
لبنان به آن کمکها نیاز دارد چون این کشور با مشکلات بسیاری روبهرو است و برای خروج هم نیازمند سرمایهای است ولی از طرف دیگر هم مشاهده میکنید حدود یک سال است که آن کمکها قطع شده بود ولی اثر چندانی در اقتصاد و ارتش لبنان نداشت. اگر این کمکها احیا هم نشود، آن کمکها منجر به ضربه خوردن بیروت نمیشود و حداکثر موجب تداوم وضعیت موجود میشود.
انتظارهای عربستان سعودی از لبنان در ازای این عادیسازی رابطه چیست؟
عربستان سعودی انتظار دارد لبنان مواضعش را درخصوص سوریه نسبت به اکنون تلطیف کند و به ریاض در صحنه عمل نزدیکتر شود. در این باره آنها تلاشهایی درخصوص کاستن از حضور حزبالله خواهند داشت. از طرفی، انتظار آنها از این سفر این است که این سفر میتواند موجب شود که آنها نقش موثرتری را در مسائل لبنان ایفا کنند.
فکر میکنید کدام شدنی باشد؟
تلطیف روابط دوجانبه شدنیتر است ولی تغییری در سیاستهای این کشور رخ نخواهد داد. با یک سفر و مقداری کمک مالی نباید تصورمان آن باشد که لبنان تمام خواستههای عربستان سعودی را جامعه عمل میپوشاند.
تا چه اندازه نزدیکی میشل عون و دولت جدید لبنان با توجه به در اختیار بودن نخستوزیری در دستان سعد حریری میتواند بر نقش ایران در لبنان سایه بیندازد؟
لبنان کشور کوچکی است که تنش روابط میان کشورهای منطقه میتواند بر تحولات این کشور هم اثرگذار باشد پس نه میخواهد و نه میتواند قدرتهایی همچون ایران و عربستان را نادیده بگیرد. بهبود روابط ریاض و بیروت هم با روابط میان ایران و لبنان دو مقوله جدا از یکدیگر است. لبنان تلاش داشته است تا وارد حیطه اختلافی با طرفین نشود. تهران هم چون صلاح بیروت را میخواهد، از بهبود روابط لبنان با هر کشوری استقبال میکند.
در حالی که میشل عون در ریاض تاکید کرده رابطه لبنان با ایران عادی است و سایرین نباید به این رابطه به چشم یک تهدید نگاه کنند آیا میتوان گفت که ریاض در حال پذیرش این حقیقت در پروندههای منطقهای است؟
روابط تهران و بیروت و نفوذ ایران در این کشور، مساله جدیدی نیست همانطور که مناسبات ریاض و بیروت هم جدید نیست. ایران از سالها قبل در لبنان نفوذ ذاشته و اهرمهای خاص خود را هم دارد. من فکر نمیکنم ریاض این مساله را نداند و آن را قبول نداشته باشد و آن را از همان مدتها قبل پذیرفته بود. از طرفی، شرایط امروز هم مانند دیروز نیست و عربستان دیگر نمیتواند ایران را از صحنه معادلات منطقهای حذف کند.