سه دستانداز برای فعالیت خارجیها در ایران
نیاز ایران به سرمایهگذاریهای جدید پس از برجام، موجب شده است خارجیها برای سهمخواهی از بازار بکر ایران اندیشه سرمایهگذاری را در سر بپرورانند.
در این میان شرکتهایی بودهاند که اندیشه شان را عملی کرده و وارد ایران شدهاند، اما در مسیر ورود به ایران دستاندازهایی را نیز تجربه کردهاند. آنچه در گفتوگو با نماینده یک شرکت بزرگ آلمانی که پس از برجام به ایران وارد شده و در تهران دفتر نمایندگی خود را به ثبت رسانده است، مطرح شد حاکی از آن است برای ورود به ایران با سه دستانداز مواجه بودهاند. فلیکس آیش، نماینده این شرکت در تهران بزرگترین مشکل را تامین مالی و فاینانس میداند. وی عنوان میکند که برقرار نبودن ارتباط بانکهای ایرانی با بانکهای بینالمللی در سیستم پرداخت ها، یکی دیگر از مشکلاتی است که کسبوکار یک شرکت خارجی برای فعالیت در ایران با آن مواجه است. بوروکراسیهای اداری در ایران نیز از دیگر مسائلی است که وی از آن بهعنوان چالش آغاز فعالیت در ایران از آن یاد میکند.
این شرکت آلمانی، هلدینگی خدماتی است که به شرکتهایی که میخواهند وارد بازار اروپا شوند و محصولاتی از جمله مواد شیمیایی، پتروشیمی و متالوژی را به کشورهای اروپایی صادر کنند مشاوره میدهد و ثبت محصولات و اخذ مجوز ورود این محصولات به اروپا را بر عهده میگیرد. بنابراین پس از برجام برای ورود به ایران اقدام کرده است و هم اکنون در ایران مشغول به فعالیت است.
در سفری که حدود یک ماه گذشته، هیات ایرانی به سرپرستی مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران به آلمان داشت، از این هلدینگ نیز بازدیدی به عمل آمد که در حاشیه این بازدید با مدیرعامل این دفتر در تهران نیز درخصوص انگیزههای ورود به ایران، مشکلات و چالشهای کسبوکار خارجیها در ایران و مشکلات بوروکراسی و چگونگی بررسی بازار ایران به گفتوگو نشستیم. به گزارش دنیای اقتصاد، از فلیکس آیش پرسیدیم که چرا ایران را برای سرمایهگذاری انتخاب کردهاند و او در پاسخ گفت: شرکت ما در گذشته در مقایسه با رقبایش همیشه دیر به صحنههای بینالمللی میآمد و در واقع دنباله روی سایر رقبا بود. برجام برای ایران اتفاق مهمی بود. پس از اجرای برجام شرکت ما تصمیم گرفت رقبا را پشت سر بگذارد و برای ورود به ایران با سرعت بیشتری پیش برود.
وی ادامه میدهد: ما متوجه ظرفیتهای ایران شدیم میخواستیم از اولین شرکتهای فعال باشیم که از این فرصت استفاده میکنیم. ایران به دلیل وسعت خوب، جمعیت زیاد و سطح آموزشی بسیار بالایی که دارد همچنین منابع طبیعی که در اختیارش است و نیروی کار جوان به نظر اعضای هیات مدیره هلدینگ، بسیار کشور جذابی بود. از این رو تصمیم گرفتند به بازار ایران وارد شوند.
از وی در مورد نحوه کسب اطلاعات از ورود به بازار ایران نیز پرسیدیم. آیش اظهار کرد: ما نمیدانستیم قوانین سرمایهگذاری در ایران به چه صورت است. این آگاهی را در محل کسب کردیم. به این معنی که چند بار برای تحقیق به ایران سفر کردیم بعد تصویری از کسبوکار و محیط فعالیت در ایران بهدست آوردیم که تصویر مثبتی بود و اتفاقا بسیار مثبتتر از چیزی بود که ما فکر میکردیم. ما گام به گام پیش رفتیم و با حضور در موقعیت، این آگاهی را بهدست آوردیم.
آیش درخصوص موانعی که برای فعالیت اقتصادی آنها در ایران به وجود آمده بود سخن میگوید و عنوان میکند: بزرگترین مشکل ما برای ورود به بازار ایران مساله تامین مالی و فاینانس بوده و هست. از سویی مشکل دیگر نیز روابط بانکی است؛ چراکه بانکهای ایرانی هنوز در سیستم پرداختهای بینالمللی نیامدهاند. مساله سوم نیز تعدد بوروکراسی در ایران است.
از وی خواستیم در مورد بوروکراسیهای موجود توضیح بیشتری ارائه دهد. آیش در این باره میگوید: بوروکراسیها هم از جانب ایران زیاد بود و هم از سوی آلمانیها. فکر میکنم که مساله بوروکراسی در ایران و آلمان هم موجب کندی انجام امور میشود و هم موانعی را برای این سرمایهگذاران ایجاد میکند. در واقع این مساله وجود دارد که در سالهای گذشته بین دو کشور تماسهای زیادی وجود نداشته است. قطعا برای اینکه همکاریها به روال عادی برسد، نیاز به زمان است. بهترین مثال برای درک بوروکراسی در ایران روندی است که برای راهاندازی دفترمان در تهران طی کردیم. برای این کار باید از دستگاهها و نهادهای مختلف تاییدیه و مجوز میگرفتیم. حتی از آلمان نیز باید یکسری گواهی مهر و امضا شده را به دستگاه ایرانی تحویل میدادیم. این صدور مجوزها چندین ماه طول کشید. به نظرم سرعت بیزینس با این روند بسیار کند پیش خواهد رفت. البته نه تنها ایران، بلکه آلمان هم برای صدور هر مجوز، بوروکراسیهای زیادی داشت.
وی اظهار میکند: هرچند به نظر میرسد آلمان دارای بوروکراسیهای زیادی نیست، اما این کندی سرعت سرمایهگذاری در ایران به آلمان هم بر میگردد. مهمترین مساله این است که پروسه این همکاری و نحوه اجرایی آن هنوز مشخص و روشن نیست. چون در 10 تا 15 سال گذشته همکاری بین دو کشور کم بوده و عملا این پروسه برای دو طرف طی نشده است و الان دارد به تدریج روند عادی شدن را طی کند برای همین گرفتن هر مجوز از هر طرف با تاخیر همراه است. یعنی به نوعی دو طرف با قواعد کسبوکار در کشور مقابل زیاد آشنا نیستند و روندهایی که باید برای راهاندازی یک شرکت طی شود نیز ناآشناست.
حتی در برخی موارد، ما نمیدانیم تاییدیهها را باید از چه کسانی بگیریم. یعنی مسوول صدور مجوزها و گواهیها چه دستگاههایی هستند. البته تمام این موارد ناشی از آن است که آلمان در سالهای گذشته همکاریهای چندانی با ایران نداشته و پروسهها را نمیداند.
وی میگوید: البته در کشورهای دیگر اینگونه نیست که وضعیت بوروکراسی بهتر از ایران باشد. نباید فکر کنید که ایران شرایط خیلی سختگیرانهتری نسبت به سایر کشورها دارد. در تمام کشورهای دنیا هنگامی که میخواهید وارد شوید با یکسری بوروکراسیهایی مواجه میشوید. اما چون این روند برای ایران و سایر کشورها سالها است که تعریف نشده، طولانیتر است.
وی در انتها به این موضوع نیز اشاره میکند که ایران تلاش میکند برای مشکلات سرمایهگذاران خارجی درخصوص همین بوروکراسیهایی که با آن مواجه میشود، راه حل بیابد. در آلمان نیز همین طرز فکر وجود دارد. یعنی هر دو طرف میخواهند زودتر این همکاریها شکل بگیرد و به دنبال راه حلهای عملی میگردند.