ناطق نوری: فقدان هاشمی را مردم بعدها بیشتر متوجه میشوند
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: فقدان آقای هاشمی را مردم بعدها بیشتر متوجه میشوند.
حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری در برنامه این شبهای شبکه یک سیما آزادگی، صریح اللهجه بودن و صبر و استقامت را از ویژگیهای شخصیتی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی دانست.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، مهمترین اظهارات ناطق نوری را در ادامه میخوانید:
* هاشمی جزء معدود افراد در کشور ما بود که ظرفیت بسیار بالایی داشت. گاهی خلقم از این ظرفیت زیاد تنگ میشد.
* هاشمی از ریا، دوچهرگی، تملق، شرک و نفاق بدش میآمد و از هر کس هم این خصلت را داشت متنفر بود.
* آنچه را تشخیص میداد عمل میکرد و همان را میگفت و باکی هم نداشت که علیهش چیزی بگویند و کسی خوشش بیاید یا بدش بیاید. این یک دستور اسلامی است.
* مردم ما هنوز شوکه و داغ هستند. فقدان آقای هاشمی را هر چه بگذرد بیشتر احساس میکنند.
* یکی از خصوصیات مرحوم هاشمی این بود که صبور بود و استقامت داشت.
* آقای هاشمی هم نسبت به احکام مجتهد و مقید بود و هم نسبت به انقلاب و امام و رهبری متعبد بود.
* برخی نادانها، کمظرفیتها یا مغرضان ذهن جمع کثیری از مردم را نسبت به مسئولان خراب کردند و این به سود مردم و نظام نیست. وقتی این گروه، آن گروه را زیر بار تهمت و اتهام و بد و بیراه بکشاند مردم بدبین میشوند. مردم به اجماع مرکب میرسند و به کل نظام و انقلاب و اسلام بیاعتماد میشوند.
* امام از دنیا رفت. همه مضطرب بودیم که اگر این اسطوره تاریخ از دنیا برود انقلاب و نظام چه میشود. خبرگان جمع شدند و آقای هاشمی به عنوان رئیس خبرگان ناگهان جملهای میگوید. این خدمت و تدبیر کمی است از جانب این مرد فداکار و خداپرست؟ تا قیامت اگر نسبت به این نعمت شاکر باشیم و بر او رحمت بفرستیم کم است. خبرگان میرفت به سمت رهبری شورایی اما یکباره یادآوری میکنند جلسهای را که خدمت امام رسیدند و از مرحوم حاجاحمدآقا هم کد میآورند.
* ایشان روزی به ما گفت گاهی سحر که بیدار میشوم برای نماز، قدری روی تخت مینشینم. در همین چند لحظه فکر میکنم اگر خدای ناکرده خبر برسد که مقام معظم رهبری خوابید و بیدار نشد، انقلاب چه میشود؟ به محض اینکه این فکر به مغزم میرسد، به قدری مضطرب میشوم که بلند میشوم، فشارم میافتد و زمین میخورم زیرا مانند ایشان را نداریم. این عشق به رهبری شعار و تملق نیست.
* وقتی اخلاق از جامعه رخت بربندد، خدا کم شود و ایمان سست شود، همین میشود. ما مردهپرستیم. وقتی دیشب رفتم و چهره آقای هاشمی را دیدم بیاختیار نتوانستم خودم را نگه دارم چون تمام بیمهریها، توهینها، تهمتها و کژاندیشیها را که گروهی نسبت به ایشان روا داشتند لحظهای در ذهنم مرور شد. هم دیروز و هم امروز که رقتم جماران، منقلب شدم. منقلب شدنم از این نیست که ایشان درگذشت چون انسانها به هر حال میمیرند. جفا این است که هیچکس را به این اندازه اذیت نکردند. چرا؟ مگر ما مسلمان نیستیم؟
* من واژه نفوذی را زیاد قبول ندارم. خودمانیم. چرا فرافکنی کنیم؟ با تنگنظری نمیتوانیم کشور را اداره کنیم.
*هاشمی تا بود این همه صحبتها کردند، حالا تجلیل میکنیم. صدا و سیما در شش شبکه هم از هاشمی بگوید بسیار خوب است اما او رفت. تا هستیم قدر هم را بدانیم.
* تا که بودیم نبودیم کسی، کشت ما را غم بی همنفسی / تا که رفتیم همه یار شدند، خفتهایم و همه بیدار شدند / قدر آیینه بدانیم چو هست، نه در آن وقت که افتاد و شکست.