پورفلاح : ورشکستگی به ارج و آزمایش ختم نمیشود
چندی پیش بود که خبر ورشکستگی کارخانه «ارج» به ناگاه شوک عمیقی به فعالان اقتصادی وارد کرد.
هنوز مدتی از این شوک اقتصادی نمیگذشت که کارخانه «آزمایش» نیز به سرنوشت ارجیها دچار شد و بدین ترتیب به نظر میرسد که سریال ورشکستگی برندهای نسبتا معروف ایرانی همچنان ادامه خواهد داشت.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، در همین زمینه احمد پورفلاح، رئیس اتاق مشترک ایران و ایتالیا در گفتوگویی ن میگوید: «به طور طبیعی در بسیاری از نقاط دنیا ورشکستگی کارخانجات رخ میدهد و درصد بسیار کمی از واحدها و بنگاهها هستند که طول عمر آنها به ۲۰ الی ۲۵ سال میرسد.»
پس از اعلام ورشکستگی کارخانه ارج، به تازگی این مساله در رابطه با کارخانه آزمایش هم مطرح میشود، دلیل این اتفاقات چیست؟ آیا ورشکستگی مقولهای طبیعی در روند فعالیت واحدهای اقتصادی و تولیدی محسوب میشود؟
ورشکستگی بخشی از پروسه بنگاهداری به حساب میآید و به رغم اینکه در گذشته خیلی مذموم انگاشته میشد و اکنون نیز از آن به خوبی یاد نمیشود، ولی واقعیت این است که به هر حال بعضی از واحدها نمیتوانند مادام العمر به حیات خود ادامه دهند. به طور طبیعی در بسیاری از نقاط دنیا این اتفاق رخ میدهد و درصد بسیار کمی از واحدها و بنگاهها هستند که عمر آنها به ۲۰ الی ۲۵ سال میرسد. البته بنگاههایی هم وجود دارند که اکنون سه تا چهار نسل تدام حیات دارند و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند.
این کارخانهها چه برنامهای را در پیش میگیرند که دیگر واحدها از آن غافل هستند و فعالیت آنها چهار نسل ادامه پیدا میکند؟
دلایل مختلفی برای این حیات طولانی میتوان برشمرد که از جمله آن حضور سرمایهگذاران قدرتمند در آن بنگاه اقتصادی است که در نهایت باعث کنار گذاشتن رقبا از میدان کنار میشود و خود انحصار بازار را در اختیار میگیرند. با این حال در بسیاری از واحدهای فعال اقتصادی مدیریتها در واقع به یک فرد خاص اتکا دارند که پس از کهولت سن آن مدیر و از دنیا رفتن او چارهای جز توقف فعالیت پیدا نمیکنند و روند طبیعی کار کارخانه یا بنگاه تولیدی ادامه پیدا نمیکند. با تمام این شرایط ورشکستگی کارخانجات یک پروسه قانونی بوده و در یک مسیر طبیعی حرکت میکند و آنقدر هم که در ایران مورد مذمت قرار میگیرد، در دیگر نقاط دنیا غیرطبیعی به نظر نمیآید. در اصل، قانون هم این مرحله را در فعالیت اقتصادی پیشبینی کرده است و هر بنگاهی که به این مرحله میرسد، میتواند از شرایط منحصر به آن زمان استفاده کند.
با اینکه به اعتقاد شما و بسیاری از تحلیلگران ورشکستگی کارخانههای امری طبیعی تلقی میشود، اما به نظر میرسد کارخانههایی نظیر ارج و آزمایش بیرون از مقولههای اقتصادی و زودتر از موعد مقرر به چنین روزی دچار شدهاند. آیا به نظر شما به طور مشخص این کارخانجات در روندی طبیعی اعلام ورشکستگی کردند؟
در اینجا واقعیت این است که گاه گداری دلایل غیراقتصادی باعث توقف فعالیت و ورشکستگی بنگاهها میشود که این امر پذیرفتنی نیست. واحدها و کارخانجاتی نظیر ارج و آزمایش میتوانستند با مکانیزم بهتری اداره شوند و افراد کارآمدی بر راس آن بنشینند، اما متاسفانه افراد غیرحرفهای و مدیران ناکارآمد با اهداف متفاوت از بخشهای مولد و بخشهای اقتصادی باعث شدند این کارخانجات به هرز روند.
آیا چنین اتفاقاتی در تضاد با اهداف دولت در راستای اجرای برجام و حضور در بازارهای بینالمللی نیست؟
امروز که ما به دنبال برندسازی هستیم و برای حضور در بازارهای جهانی تلاش میکنیم تا برندهای خود را به جهانیان معرفی کنیم، قدر شرکتهایی را که داشتیم و در جهان هم آن را میشناختند ندانستیم و اعتبار آنها را از بین بردیم. زمانی که کارخانه ارج شروع به ساخت محصولات فریزی خود کرد، شاید هیچ واحدی در منطقه در سطح آن وجود نداشت. کارخانه آزمایش نیز وضعیت این چنینی داشت. اکنون باید توجه داشت که سریال ورشکستگی شرکتها، بنگاههای اقتصادی، کارخانجات و برندهای معروف به همین جا ختم نمیشود، بلکه بنگاههای دیگری نیز در صف ورشکستگی ناخواسته قرار گرفتهاند، زیرا رقابتهای غیراصولی و واردات مطالعه نشده و به دور از نظرات کارشناسی انجام میشود و این امر نه تنها در تضاد با سیاستهای دولت مبنی بر حضوری موفق در بازارهای بینالمللی، بلکه به ضرر کل اقتصاد و آحاد ملت است. در چنین شرایطی شهروندان دیگر نمیتوانند برای خرید کالا دست به انتخاب بزنند و مجبور میشوند کالایی را که یک شرکت خاص با هر قیمتی که خود تعیین میکند، بخرند. همچنین چنین فضایی به بیکاری موجود در اقتصاد و جامعه دامن میزند و بسیاری از کارکنان به شمار بیکاران کشور اضافه میشوند. در نتیجه عدم حمایت از این کارخانهها بیشترین آسیب را به کشور رسانده است و تحمیل برخی عوارض غیراصولی نیز باعث شده است بنگاههایی که بسیاری از آنها میتوانستند در زمینه اشتغال و در زمینه تامین نیاز داخلی، حتی در زمینه صادرات و بالا بردن تولید ناخالص ملی نقش ایفا کنند، متاسفانه تن به ورشکستگی بدهند.
مساله دیگر مربوط به واگذاری این دست از کارخانجات است که بسیاری آن را غیر اصولی میدانند. این واگذاریها تا چه حد برای کارخانجات ضرر و زیان به همراه داشته است؟
واگذاریهای ما به هیچ وجه منطقی و مطالعه شده نیست و اصطلاحا هیچگاه در اقتصاد ایران کار را به کننده کار نمیسپارند. خیلی از بنگاهها داراییهایی داشتند که اگر امروز تبدیل به پول نقد میشد برای آنها بسیار سودآورتر بود تا اینکه بخواهند به روند تولید ادامه دهند. در نهایت به تدریج این واحدها چارهای جز اعلام ورشکستگی و قرار گرفتن در این مرحله نداشتند که البته باید اشاره داشت گاهی ما به طور عمد این واحدها را به ورشکستگی کشاندیم که بدترین شکل برخورد با یک بنگاه و واحد مولد در کشور همین موضوع است.