رمز پیروزی در زندگی چیست؟
تصور کنید به تنهایی وارد یک اتاق تاریک می شوید. هیچ چیز را در گوشه و کنار اتاق نمی بینید و نمی توانید حدس بزنید که در قدم بعدی چه اشیایی در مقابل تان قرار خواهد گرفت.
اصلا نمی توانید ابعاد اتاق را فرض کنید و با حدس و گمان گام برمی دارید. حالا اگر از گوشه ای از اتاق صدایی بلند شود، حتما ضربان قلب شما بالا خواهد رفت. چرا حضور در اتاق ناشناس اینقدر سخت است؟!
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل ازتبیان، پاسخ ساده است. چون از محیط و ابزارها و وسایل درون آن «شناخت» ندارید. اگر یک بار دیگر همراه با چراغ قوه وارد اتاق شوید ترس شما به پایان می رسد و می توانید جایگاه حدودی هر چیزی را بشناسید تا درست و حساب شده قدم بردارید و حتی اگر صدایی هم بلند شود می دانید که حاصل از افتادن یکی از کتاب های کتابخانه کنج دیوار است یا تابلوی کوچکی که روی میز سمت چپ شما قرار گرفته است.
اگر شرایط و ویژگی های زندگی دنیایی را به خوبی بشناسیم متوجه می شویم که آسمان همه جا یک رنگ است و درون همه مرز های جغرافیایی سختی ها و مشکلات، انتظار ما را می کشد و فقط ممکن است جنس و شکل سختی ها تغییر کند اما اصل وجود آنها نه!
می توانید حالا این مثال را به محیط بزرگ تری تعمیم دهیم؛ دنیایی که در آن قرار گرفته ایم. جنس اتفاقات دنیا را باید بشناسیم تا در مواجهه با شادی ها یا غم ها و سختی های آن برخورد صحیحی داشته باشیم.
اگر شناخت ما از دنیا کامل نشود، مدام در نوسان خواهیم بود و زندگی ما شبیه یک نمودار سینوسی حال و روز ما را تحت تأثیر خوشی ها و سختی های خود قرار خواهد داد. این بار می خواهیم به دست و پنجه نرم کردن با سختی های زندگی از زاویه دیگری نگاه کنیم.
راه را درست برویم
دنیا محل آسایش و امان نیست. پس اگر به دنبال چیزی بگردیم که وجود ندارد، باعث مشقت برای خودمان خواهد شد. از همان ابتدا آدمی درگیر سختی هاست. در کلامی از پیامبر(ص) نقل شده است که «آسودگی مطلق در دنیا برای مومن، محال است». انسان وقتی انتظار رسیدن چیزی را نداشته باشد، با شرایط موجود کنار می آید.
وضعیت جامعه امروز را تصور کنید که در مواجهه با مشکلات، راه حل بعضی از اطرافیان ما این است که ترک وطن می کنند و در کشورهای غریب، بساط زندگی شان را پهن می کنند. اما آیا واقعا آنجا زندگی بهتری خواهند داشت یا اینکه می خواهند به این روش فقط صورت مسئله را پاک کنند.
اگر شرایط و ویژگی های زندگی دنیایی را به خوبی بشناسیم متوجه می شویم که آسمان همه جا یک رنگ است و درون همه مرز های جغرافیایی سختی ها و مشکلات، انتظار ما را می کشد و فقط ممکن است جنس و شکل سختی ها تغییر کند اما اصل وجود آنها نه!
در کوچه های بن بست پانگذاریم
همه ما می دانیم که یکی از سنت های خداوند، تقدیر است که ریشه در حکمت الهی دارد و بنا به مصلحت افراد، همه اتفاقات وابسته به تقدیر و حکمت، رقم می خورند. اغلب افراد تلاش می کنند تا صورت مسئله را پاک کنند تا ذات سختی ها و مشکلات را از زندگی خودشان حذف نمایند؛ چون گمان می برند خوشبختی یعنی اینکه هیچ سختی و مشکلی در زندگی شان وجود نداشته باشد اما آیا واقعا چنین چیزی ممکن است؟ خیر.
سختی ها راه خود را پیش می گیرند و بدون توجه به تلاش های افراد، به سراغ اهداف تعیین شده خود می روند. اگر فقط و فقط به حذف یک دفعه ای مشکلات فکر کنیم، دیگر بخش آزادی در فکر و ذهن ما باقی نمی ماند تا بتوانیم مشکل به وجود آمده را مدیریت کنیم. ابعاد مثال ها را می توانید تا آنجا کوچک کنید که به یک امتحان ساده در دوران مدرسه برسید. مثلا در برنامه درسی ما دوشنبه ساعت دوم را به املا اختصاص داده بودند.
برخورد ما در روز یکشنبه عصر، چگونه بوده؟! می نشستیم گریه می کردیم که چرا باید فردا املا بنویسم یا از روی درس های مشخص شده تمرین می کردیم؟! صورت مسئله را پاک نمی کردیم بلکه برای آن برنامه ریزی داشتیم. حالا اتفاقات زندگی مان هم همراه با ما قد کشیده اند.
دنیا محل آسایش و امان نیست. پس اگر به دنبال چیزی بگردیم که وجود ندارد، باعث مشقت برای خودمان خواهد شد. از همان ابتدا آدمی درگیر سختی هاست
این نیز می گذرد
اگر مدام با خودمان زمزمه کنیم که سختی ها و مشکلاتمان قرار است تا همیشه ما را در خود غرق کنند چیزی جز افسردگی و احساس بدبختی در ما باقی نمی ماند.
مشکلات ما هیچ گاه به همین شکل، در زندگی مان باقی نمی مانند بلکه آنها همانطور که در یک روز خاص شروع می شوند، در زمان مشخصی نیز به اتمام می رسند.
اگر مسیر حرکت مشکلات شناخته شود، دیگر با آنها به گونه ای برخورد نمی کنیم که انگار قرار است برای همیشه در زندگی ما ریشه داشته باشد یا منشأ همه افسردگی های شخص باشد. یک خانم باردار، در دوره نه ماهه بارداری خود سختی های زیادی را تحمل می کند؛ از بی خوابی های شبانه گرفته تا تغییرات فراوانی که در هورمون ها و ظاهر او ایجاد می شود. اما برای همه این تغییرات ناگهانی در وجود خود، محدوده زمانی را متصور می شود که نهایتا می تواند 9 ماه یا 40 هفته باشد. بعد از گذشت این زمان او با خیالی آسوده فرزند شیرین خود را در آغوش خواهد داشت.
نگاه امیدوارنه به مسیر حرکت
همین مشخص بودن انتهای مسیر، باعث می شود تا یک خانم باردار مانند یک آهنربا که براده های آهنی را جذب خود می کند، همه مشقت های گذشته و آینده را در لحظه حال به روح و جسم خود وارد نکرده و چهره آینده را زشت و ناپسند نبیند. زیرا او به آینده امیدوار است.
دالان تنگ و تاریک مشکلات قرار است چقدر از روح ما را مسخر خود کند؟ تا چه قسمتی از ظرف روح مان را می توانیم به تحمل یک سختی اختصاص دهیم؟! بهترین راه نجات دیدن نور امیدی در انتهای مسیر است. یعنی بدانیم جایی می توان مشکل تمام می شود گشایش وجود دارد.
در نگاهی بالاتر، نه تنها در انتهای مسیر می توان گشایش را همراه با خود سختی تصور کرد بلکه خود این سختی سکویی برای رسیدن به خواسته های دیگر می شود. اینها یعنی آب دادن به بذر امید و امیدواری.
اگر در زندگی خانوادگی تان دچار مشکل شده اید، با همسر یا خانواده او به بن بست رسیده اید، به معنای این نیست که همیشه اوضاع شما به همین شکل باقی خواهد ماند. با این زاویه دید جدیدی که مطرح شد، شما امیدوار می شوید که انتهای این مسیر، یک تغییر بزرگ و مثبت چه در روح شما و چه در ظاهر زندگی، در انتظارتان خواهد بود.
این رمز پیروزی را به خوبی به یاد داشته باشید که امیدواری به اتفاقات خوب بعد از سختی ها، کوچه های بن بست را باز می کند.