از وزیر امور خارجه ترامپ چه انتظاری داشته باشیم؟
پس از هفتهها انتظار دونالد ترامپ، رییسجمهور منتخب ایالات متحده وزیر امور خارجه کابینه خود را هفته گذشته معرفی کرد.
او صبح روز سهشنبه رکس تیلرسون، مدیرعامل شرکت اکسون موبیل را به عنوان فردی که تجربه گستردهای در برخورد موفق با انواع دولتهای خارجی داشته را در این سمت قرار داد. تیلرسون به وضوح یک مذاکرهکننده تجاری خوب در طول سالیان گذشته بوده است. تحت رهبری او اکسون موبیل توانست گستره عملیاتی خود را به شش قاره گسترش دهد و ارزش بازار سهام این شرکت را به ٣٩٠ میلیارد دلار برساند و در طول سالهای گذشته صدها مذاکره موفق را پشتسر بگذراند. سبک مذاکره وزیر آینده بسیار شبیه یک فرمانده ارشد نظامی است که این استعداد میتواند تا حدودی نگرانکننده باشد. به طور مثال نیویورکتایمز در بخشی از شیوه مذاکره تیلرسون اشاره میکند: «او زمانی که در حال مذاکره برای صادرات گاز طبیعی به یمن بوده است در طول جلسه خشمگین میشود و یک کتاب نسبتا قطور را پرتاب میکند و از اتاق خارج میشود.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، این روحیه تیلرسون را اگر کنار بگذاریم در بعد سیاست خارجی ایالات متحده شرایط متمایز است و باید در شکل دادن به تصمیمات دولتی در سراسر جهان مشوقهایی ایجاد شود. فارین افرز در مقاله خود به نام «فایل رکس» عنوان میکند که درحالت خوشبینانه میتوان تصور کرد که تیلرسون میتواند سیاستهای امریکا را به سمت ژئواکونومیک تغییر دهد و با استفاده از ابزار اقتصادی سیاست خارجی کلان ایالات متحده را پس از ١٥ سال که بیش از حد روی بعد نظامی متکی بود به سمت اقتصاد گردش پیدا کند. اما نباید فراموش شود که اقتصاد در نهایت یکی از ابزارها است. اما سوال اینجاست که آیا تیلرسون میتواند به همان شیوهای که اکسون موبیل را اداره کرد و در مذاکرات کمترین ملاحظه سیاسی را مدنظر قرار میداد، همین شیوه را در مقام وزارت امور خارجه نیز ادامه دهد؟
وفاداری تیلرسون به سیستم
رکس تیلرسون یک کارمند مادامالعمر اکسون به حساب میآید که نشان میدهد پس از حدود چهل سال کار در این شرکت بهشدت به سیستمی که در آن فعالیت میکند، وفادار است. او در اکسون پلهپله رشد کرد تا به بالاترین رتبه این شرکت در سال ٢٠٠٦ یعنی مدیرعاملی آن دست پیدا کند. از طرفی گفته میشود از زمانی که تیلرسون مدیریت اکسون را بر عهده گرفته تا حدود زیادی منافع شرکت را به سیاست ایالات متحده گره زده است. به عنوان مثال در سال ٢٠١٣ اکسون معامله نفتی خود با منطقه خودمختار کردستان عراق را به حالت تعلیق درآورد چرا که سیاست وزارت خارجه امریکا در راستای حمایت از عراق متحد بود و بهشدت در آن سال دولت عراق علیه این قرارداد موضع گرفت. در سال ٢٠٠٨ و در دوره حکومت دیکتاتور سابق لیبی معمر قذافی روابط نیمهگرمی با این کشور داشت، با توجه به مصوبه کنگره مبنی بر اینکه اکسون در لیست بلند بالای شرکتهای نفتی قرار گرفت که در کشورهای حامی تروریسم سرمایهگذاری کردهاند و خانوادههای قربانیان حوادث تروریستی میتوانند از آنها شکایت کنند، اکسون تحت رهبری تیلرسون معاملات پرسود با دیکتاتورهای نفتخیز را کاهش داد.
البته شرکتهای نفتی در ایالات متحده همواره در مسیر منافع ایالات متحده قدم برنداشتند. به طور مثال در دوره جنگ داخلی اسپانیا ایالات متحده بنا بود که در این جنگ بیطرف باشد اما شرکت نفت تگزاکو با تخفیف سوخت به جناح ملیگرا برخلاف توافق بیطرفی در جنگ داخلی عمل کرد. با این حال کارشناسان معتقدند که شرکتهای نفتی به دنبال سیاست خارجی مستقل هستند و این موضوع نیز در حال گسترش است. با این حال شرکتی مانند اکسون فقط ١٠ درصد از نفت جهان را تولید میکند و تنها سه درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. با این حال مدیرعاملهایی مانند تیلرسون به دنبال روابط خوب با دولتهایی هستند که شرکای کسب و کاری بهتری به حساب میآیند و بودجه بیشتری در اختیار دارند. چرا که این واقعیت است که کماکان مدیریت اکثر منابع نفتی جهان را دولتها در اختیار دارند و نه شرکتهای خصوصی؛ از همین رو شرکتها مجبور هستند با سیاستی مستقل در قبال کشورهای دارنده منابع نفتی وارد مذاکره شوند. به عنوان مثال جای تعجب نیست زمانی که برخی از این کشورها مانند روسیه متحد یا دوست ایالات متحده محسوب نمیشوند، شرکتهای نفتی به سمت آنها سوق پیدا کنند. چرا که این دشمنی میان مسکو و واشنگتن است نه اکسون موبیل و روسیه؛ لیریموند مدیرعامل سابق اکسون اعتراف کرده است که تصمیمگیریها در شرکت همواره بر مبنای اینکه چه چیزی برای ایالات متحده خوب است، گرفته نمیشود.
بسیاری از کارشناسان هم معتقدند که این اختلاف منافع میان شرکتهای نفتی و به خصوص اکسون با واشنگتن موجب میشود تا حدودی سیاستهای دولت امریکا در خصوص کشوری مانند روسیه بیاثر شود. چرا که بسیاری معتقدند که پس از تجاوز روسیه به اوکراین، ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه بر این باور بود که اتحاد قدیمی ناتو در قرن ٢١ کمتر میتواند بر روابط تجاری غرب با روسیه تاثیرگذار باشد. چرا که شرکتهایی مانند بریتیش پترولیوم، اکسون،
مرسدس بنز و BASF سرمایهگذاری کلانی در روسیه انجام دادهاند. اساسا پوتین معتقد بود که شرکتی مانند اکسون در کنار او است و هرگونه تحریمهای غرب با مقاومت شدید بخش انرژی مواجه خواهد شد. طبق نوشته فارین افرز این یک شرطبندی بد نبود. چرا که اکسون میلیاردها دلار سرمایهگذاری عمده در معاملات تجاری روسیه کرده است و گزارشها حاکی است که اکسون در سال ٢٠١٤میلیونها دلار صرف لابی در واشنگتن در خصوص روسیه کرد تا تاثیر تحریمها بر روسیه را کاهش دهد. از همین رو بسیاری معتقدند که اگر نقش روسیه در سقوط هواپیمای مالزیایی در شرق اوکراین واضح و روشن نبود، امریکا و اروپا به سختی میتوانستند تحریمهای جدی علیه روسیه اعمال کنند.
منافع امریکا یا اکسون
چه بخواهیم چه نخواهیم تیلرسون به عنوان یک دیپلمات تجاری همواره منافع تجارت خود را مدنظر قرار داده و یک نگرانی جدی در خصوص قابلیت او در پست وزارت خارجه وجود دارد. او نهتنها فاقد تجربه رسمی در دولت یا سیاست خارجی است، بلکه کل عمر خود را در شرکت اکسون سپری کرده است و با فرهنگ سازمانی اکسون رشد پیدا کرده است و تمام موفقیت او در چارچوب شرکت خلاصه شده است. اما مشخص نیست که او بتواند در پست وزارت امور خارجه چگونه از نفوذ خود استفاده کند و منافع مختلف را برای کشور مد نظر قرار دهد. فارین افرز در مقاله خود عنوان میکند که فرهنگ اکسون موبیل بهشدت مبهم است. مدیران این شرکت بهشدت تحت محافظت هستند، اطلاعات این امپراتوری کمتر به بیرون درز میکند. یکی از سیاستهای اکسون در طول سالهای گذشته سرمایهگذاری عظیم در مناطقی است که مدت طولانی از ثبات برخوردار هستند. اما در بسیاری از نقاط جهان ثبات در قالب حکومتهای خودکامه و با هزینههای آشکار در زمینه حقوق بشر و دموکراسی ایجاد میشود. اکنون با توجه به حضور سرمایه ١٥٠ میلیون دلاری تیلرسون در شرکت اکسون این نگرانی وجود دارد که تیلرسون حتی اگر بخواهد نیز نمیتواند کار خود را از این شرکت رها کند و اعتمادی کورکورانه داشته باشد. بنابراین او به سختی برای حفاظت از سرمایه خود بتواند تفکر اکسون را کنار بگذارد زیرا سرمایه این شرکت در بیش از ٥٠ کشور و شش قاره فعالیت میکند و حالا او باید به جای اکسون از واشنگتن نمایندگی کند که باید دید منافع کدام طرف برای تیلرسون ارجحیت دارد.
با این وجود بسیاری در امریکا امیدوار هستند که تیلرسون منافع ایالات متحده را در اولویت قرار دهد و به همین دلیل است که در طول جلسات پرسش و پاسخ سنا برای رای اعتماد به تیلرسون باید مشخص شود که منافع کشور بر شرکت اکسون ارجحیت پیدا کند. چیزی که باید در ابتدا مشخص شود موضع تیلرسون در قبال روسیه است و همچنین موضع او در خصوص عراق و سوریه و به خصوص خاورمیانه باید مورد بحث قرار گیرد. شاید چالش برانگیزترین سوالات در خصوص تحریمهای روسیه باشد زیرا او در سال ٢٠١٤ در جمع سهامداران اکسون اعلام کرد که ما از تحریم پشتیبانی نمیکنیم. از همین رو با توجه به اینکه ترامپ عنوان میکند علاقهای به مداخله نظامی ندارد و تیلرسون بر روی تحریم حساس است، قطعا سیاستگذاران واشنگتن از یک ابزار حیاتی برای اعمال فشار به دشمنان خود محروم خواهند شد. زیرا با توجه به چالش دریای جنوبی چین و شبه جزیره کره، تحریمها میتوانست به جدیترین اهرم فشار دولت امریکا تبدیل شود.
همچنین دیگر موضوع اساسی که امریکا با آن دست و پنجه نرم میکند، بحث تغییرات آبوهوایی است که بسیاری معتقدند یک مدیر نفتی در این زمینه نمیتواند قابل اعتماد باشد. زیرا اکسون در حال حاضر متهم است که با سوزاندن سوختهای فسیلی در راستای گرم شدن کره زمینه قدم بر میدارد. از همین رو با توجه به اینکه مقامات نظامی و امنیتی ایالات متحده معتقدند که تغییرات آب و هوایی بزرگترین تهدید امنیت ملی امریکا به شمار میآید، نادیده گرفتن این تهدید توسط مهرههای دولت امریکا چه آسیبهایی را میتواند برای این کشور و جهان در پی داشته باشد. حال باید دید که آیا اکسون میتواند از یک دیپلمات تجاری به یک دیپلمات سیاسی تغییر ماهیت دهد، یا اینکه نگاه ترامپ و دولت او نیز در این مقوله تجارت است تا سیاست.