x
۰۱ / ارديبهشت / ۱۳۹۲ ۱۳:۰۳
گفت و گو با معاون سابق امور برنامه ریزی وزارت نفت

نفت نیازمند حسابرسی است

نفت نیازمند حسابرسی است

تمام اظهاراتش به این نکته ختم می‌شود؛ «مسئولان باید بدانند که اگر راه اشتباهی می روند نهاد و یا سازمانی هست که آنها را به چالش بکشد» می‌گوید: مسئولان نفتی بابت اشتباهاتشان حداقل کاری که می‌توانند بکنند عذرخواهی از مردم است...

کد خبر: ۱۶۴۸۹
آرین موتور

برای همین به وعده توسعه 35 ماهه پارس جنوبی اشاره می‌کند و اینکه زمان کوتاهی به پایان این مدت باقی است و پیشرفت کل این پروژه‌ها تنها 30 تا 40 درصد است. اکبر ترکان از جمله مدیرانی بوده که در کارنامه خود صراحت بیان را حتی در سمت مدیریتی به ثبت رسانده است. از جمله مدیرانی است که حتی وقتی در سمت مدیریت برنامه‌ریزی نفت بود از آمارهای اشتباه مسئولان نفتی به مردم گلایه کرد و زبان به انتقاد از این آمارها گشود و در نهایت نیز همین مسئله باعث برکناری وی در اوایل دولت دهم شد. وی وضعیت این روزها را این‌گونه تشریح می‌کند: در حال حاضر وضعیت به شکلی است که در واقع همه با سکوت به هم نگاه می‌کنند، قول‌های غیر واقعی داده می‌شود، عمل نمی‌شود و در اینجا پول و زمان و سرمایه‌های کشور است که به هدر می رود. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: آقای ترکان شما از کسانی بودید که در روزهای ابتدایی که مسئولان دولتی از افتتاح 35 ماهه فازهای پارس جنوبی حرف می‌زدند، زبان به انتقاد گشودید و این هدف را غیرممکن دیدید. اکنون تنها دو ماه به پایان این زمان باقی‌مانده و شواهد نشان می‌دهد این مهم محقق نخواهد شد. به نظر شما چرا این پروژه‌ها با وجود تزریق منابع مالی 35 ماهه به بهره‌برداری نرسیدند؟ در رابطه با پروژه پارس جنوبی افرادی ادعا کردند که می‌توانند ظرف مدت 35 ماه این پروژه را افتتاح کنند. این ادعا با اعتراض کارشناسان صنعت نفت مواجه شد. در واقع این امر از نظر منطقی امکان‌پذیر نبود؛ چرا که حفاری چاه‌ها و چیدن سکوها بیش از این زمان خواهد برد. اما از سوی این عده همچنان بر زمان 35 ماه پافشاری شد. بر همین اساس قراردادها بسته شد و پول آن را دریافت نمودند. اکنون 35 ماه به اتمام رسیده است و پول‌ها هم برای این امر هزینه شده است. طبق اطلاعی که بنده به دست آورده‌ام متوسط پیشرفت کل این پروژه‌ها که قرار بود ظرف این مدت افتتاح شوند بین 30 تا 40 درصد است. حال معلوم نیست که با اتمام کل منابع مورد نیاز که تماماً هزینه شده است تکلیف پروژه‌ها چه می‌شود و از آن مهم تر چه کسانی باید در این خصوص پاسخگو باشند. این بهانه که مدیران تغییر کرده‌اند و مدیر فعلی پاسخگوی اقدامات مدیر قبلی نخواهد بود، قابل‌قبول نیست. بنابراین چه کسی باید پاسخگوی عدم اتمام پروژه‌ها باشد. ظاهراً کمبود منابع مالی یکی از مشکلاتی بوده که باعث تأخیر در این پروژه‌ها شده است؟ البته به تازگی ادعا کردند که با این مبالغ هم کار تمام نمی‌شود و اکنون دو برابر آن مبلغی که پیش‌بینی‌شده مورد نیاز است. ولی به هر حال آنچه مشهود است در حال حاضر زمان سر آمده و پول‌ها هم هزینه شده است درحالی‌که هنوز پروژه‌ها به جایی نرسیده‌اند. البته هدف از بیان این موضوع مجازات کردن شخص خاصی نیست بلکه تنها نشان دادن واقعیت است. اگر چه معتقدم که این مدعیان باید منصفانه از مردم به خاطر این اشتباهات عذرخواهی کنند. هنگامی که با عدم توجه به انتقادات کارشناسان، پروژه آغاز شد از وزیر وقت آقای میرکاظمی در این خصوص سؤال شد و پاسخ ایشان این بود که ما برای پیمانکاران ضرب‌الاجل 35 ماهه در نظر گرفتیم تا با فشار بر پیمانکاران رشد کار سریع تر شود. حال اگر این 35 ماه به 45 ماه هم افزایش یابد باز هم به سود کشور و منافع ملی خواهد بود. چنانچه بتوانند این پروژه را ظرف مدت 60 ماه به اتمام برسانند نیز جای تقدیر دارد. بنابراین از همین اظهارنظر برمی‌آید که از اوّل هم به این موضوع آگاهی داشته‌اند که ظرف مدت 35 ماه این کار به اتمام نمی‌رسد و اکنون اگر این پروژه حتی تا 60 ماه هم به نتیجه برسد کشور قدردان خواهد بود. ولی نکته این جاست که تمام پول‌های مورد نیاز برای این پروژه دریافت شده است و عملاً پروژه پیشرفت چشمگیری نداشته است. در رابطه با میدان پارس جنوبی مسئولان معتقدند که تحریم‌ها سبب تأخیر شده است. به نظر شما آیا تأخیر پارس جنوبی به دلیل عدم مدیریت لازم بوده یا واقعاً تحریم‌ها سبب تأخیر و عدم پیشرفت در این پروژه است؟ در واقع از همان ابتدا برای ما مشخص بود که تحریم‌ها تأثیر دارند ولی در همان زمان عده‌ای موضع گرفتند که تحریم‌ها هیچ تأثیری ندارد. بنابراین به کشور خسارات سنگینی وارد شد. نکته مهم دیگر این که تحریم‌ها از جولای گذشته جدی شده‌اند. بنابراین تا جولای گذشته نفت فروخته شده و درآمد نفتی به جیب دولت رفته است. دولت هم این درآمد نفتی را صرف واردات کالاهایی به کشور کرد که با توجه به منافع کشور به هیچ‌وجه اولویت نداشته و جزء کالاهای مصرفی بودند. کاش این میلیاردها دلار درآمد نفتی که صرف امور غیرضروری شد،مثلاً هزینه ساخت ده هزار کیلومتر راه‌آهن یا مواردی از این دست می‌شد. طبق جداولی که گمرک ایران منتشر کرده است تنها 16 درصد از واردات کشور، کالاهای سرمایه‌ای بوده است. به این معنا که بیش‌ترین حجم واردات یا کالاهای مصرف نهایی و یا کالاهای واسطه‌ای بودند. باز هم باید پرسید پاسخگوی این وضعیت چه کسی خواهد بود. در آستانه انتخابات جدید ذکر این نکته ضروری است که با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی، باید بررسی کنیم که مسئولان تا چه اندازه تأکید رهبری را محقق کردند. رئیس‌جمهور باید بداند که مورد پرسش واقع می‌شود و باید پاسخگوی عملکرد خود باشد. رئیس‌جمهور آینده هم باید آگاه باشد که مسئول کلماتی است که بر زبان جاری می‌کند و همچنین ملزم است که یک به یک وعده‌هایش را محقق کند. این که وعده‌ای داده شود و پایبندی بر تحقق آن وجود نداشته باشد شیوه اشتباهی است. مجریان این پروژه معتقدند که پول کافی دریافت نکرده‌اند و برای پیشبرد پروژه‌های پارس جنوبی با مشکلات مالی مواجه هستند. به نظر من نفت نیازمند حسابرسی است. به نظر شما در هزینه کرد سرمایه نفتی ابهاماتی وجود دارد؟ در برنامه پنجم توسعه، تکلیف وزارت نفت دو هدف کمی مهم است. اولین هدف این است که باید یک میلیون بشکه به ظرفیت نفت کشور اضافه شود. ظرفیت نفت کشور ابتدای برنامه 3.9 میلیون بشکه در نظر گرفته شده است. سرمایه‌گذاری برای افزایش ظرفیت تولید نفت آن زمان بیست هزار دلار به ازای هر بشکه بود و طبق برنامه اکنون این سرمایه‌گذاری برای هر بشکه به سی هزار دلار افزایش پیدا کرده است. بنابراین برای یک میلیون بشکه و هر بشکه سی هزار دلار، معادل سی میلیارد دلار سرمایه‌گذاری لازم است. برای تحقق اهداف برنامه پنجم در حوزه نفت سی میلیارد دلار پول لازم است. هدف دیگر این برنامه این است که 250 میلیون مترمکعب در روز به ظرفیت عرضه گاز کشور اضافه شود. با راه‌اندازی فاز 12 که معادل سه فاز است و همچنین فازهای 15 و 16 به اضافه 17 و 18 هم به بهره‌برداری برسد، جمعاً می‌شود 7 فاز و چنانچه هر فاز 25 میلیون مترمکعب گاز متان تولید کند جمعاً 175 میلیون مترمکعب می‌شود. با اتمام پروژه کیش 80 میلیون مترمکعب هم از آن به دست می‌آید. چنانچه بر روی همین چند پروژه تمرکز کنیم برنامه پنجم توسعه محقق خواهد شد. بنابراین سایر اظهارنظرهایی که اضافه بر این موارد می‌شود برای تخصیص بودجه بیشتر است. اما آمارهای وزارت نفت حکایت از نیاز به سرمایه بیشتر برای تحقق برنامه پنجم توسعه در بخش نفت دارد؟ مگر اعلام نشد که هر دو فاز پارس جنوبی با 4.5میلیارد دلار قرارداد بسته شده است؟ بنابراین توسعه 10 فاز پارس جنوبی با معادل 22.5میلیارد دلار محقق می‌شود. 30 میلیارد دلار هم که به برنامه افزایش ظرفیت تولید تا پایان برنامه اختصاص داشت. بنابراین با 52.5میلیارد دلار برنامه پنجم در حوزه نفت محقق خواهد شد. درحالی‌که طبق اظهارات وزیر نفت در حال حاضر 250 میلیارد دلار پروژه در دست اجرا وجود دارد. سؤال من این است که این پروژه‌ها دقیقاً کدام هستند؟ وزیر نفت به گونه‌ای رفتار کرده است که گویی مسابقه پول خرج کردن با سایر نهادها دارند. این پول‌ها باید طبق برنامه خرج شود ما که قصد نداریم عددها را کم و زیاد کنیم و سر یکدیگر کلاه بگذاریم. کل برنامه پنجم 52.5میلیارد دلار هزینه خواهد داشت که این عدد هم با فرض صفر بودن پروژه‌ها در آغاز برنامه است و با فرض این است که از ابتدای برنامه پنجم قرار است کار آغاز شود که در حقیقت قبل از شروع برنامه پنجم این پروژه‌ها پیشرفت داشته و به زمان آقای زنگنه برمی‌گردد. سؤال من از آقای وزیر این است که عدد 250 میلیارد دلار از کجا آمده است؟ و این پول را بابت چه مواردی می‌خواهند هزینه کند؟ این پروژه‌هایی که آقای وزیر اشاره کردند جزء برنامه نیست. اما در نقشه راه جدید وزارت نفت که در اواخر سال گذشته تدوین شد رقم‌ها چیز دیگری است؟ در روزنامه رسمی کشور در تاریخ 1391.12.26 مصوبه‌ای آمده است که مربوط به مصوبه 11.29هیئت‌وزیران است. این برنامه که وزارت نفت به تصویب هیئت‌وزیران رسانده است غیر واقعی است. در این برنامه آمده است که وزارت نفت قصد دارد، تولید گاز کشور را از 670 میلیون مترمکعب ابتدای برنامه، به 1479 میلیون مترمکعب در انتهای برنامه برساند. شما این عدد را با هدف برنامه پنجم که 250 میلیون مترمکعب است مقایسه کنید. بنابراین غیر واقعی بودن این ادعا مشخص می‌شود. در واقع به نظر من این صرفاً عدد سازی است. به نظر شما این عدد سازی‌ها در چه راستایی انجام می‌شود؟ برای این که بتوانند با ساختن این اعداد بودجه بگیرند. پس این پول‌ها که گرفته می‌شود در کجا هزینه خواهد شد؟ در واقع جایگاهی برای این که نسبت به این پول‌ها بازخواست شود وجود ندارد. این پول‌ها خرج می‌شوند و افرادی که این پول‌ها را دریافت می‌کنند، آگاه‌اند که هیچ جایگاهی برای بازخواست از ایشان وجود ندارد. از طرف دیگر اگر فردی هم پرسش مطرح می‌کند، جوابش این‌گونه داده می‌شود که مثلاً این پول‌ها در زمان وزیر قبلی دریافت شده و وزیر جدید پاسخگوی اعمال وزیر قبل از خود نیست. حتی در سطح بالاتر، چه کسی اکنون حاضر است که از خود رئیس‌جمهور در خصوص وعده‌هایی که در ابتدا دادند و بخشی از آن‌ها محقق نشده است سؤال کند. باید وعده‌هایی که در سفرهای استانی به مردم داده شد بررسی شود تا آشکار شود کدام یک اجرایی شده است. پیشنهاد شما در این شرایط چیست؟ پیشنهاد من این است که اکنون نوبت مجلس است و مجلس باید در خصوص این عملکردها سؤال کند. مجلس قبلی به خاطر کم کاری که در برنامه چهارم به خرج داد باید جوابگوی مردم باشد. به این دلیل که دولت نهم، برنامه چهارم را اجرا نکرد و مجلس در آن زمان هیچ بازخواستی از رئیس دولت نکرد. یکی از معاونان رئیس‌جمهور به شوخی گفتند که ما برنامه‌ها را خمیر کردیم و این شوخی بیانگر یک واقعیت بود. در آن زمان، مجلس باید پافشاری می‌کرد که این برنامه‌ها قانون است و باید اجرا شود و چنانچه دولت اصلاحی را لازم می‌داند باید لایحه اصلاحی به مجلس بیاورد. نه این که دولت به جای اصلاح، برنامه‌ها را خمیر کند و حتی سازمان برنامه را نیز منحل کند. به نظر من هنوز هم برای سؤال کردن از اشتباهات فاحش دولت نهم و دهم دیر نیست. مسئولان باید بابت خساراتی که از این اشتباهات به کشور واردشده، حداقل از مردم عذرخواهی کنند. در حال حاضر وضعیت به شکلی است که در واقع همه با سکوت به هم نگاه می‌کنند، قول‌های غیر واقعی داده می‌شود، عمل نمی‌شود و در اینجا پول و زمان و سرمایه‌های کشور است که به هدر می رود. بنابراین با توجه به این وضعیت، کشور توسعه لازم را پیدا نمی‌کند. معتقدم هنوز هم مدیران لایق و غیرتمندی در لایه‌های مختلف داریم که توانایی اجرا کردن تصمیمات را دارند و باید به میدان آورده شوند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x