دیپلماسی راهحل ایران برای جنگ فرسایشی سوریه

قرن ۲۱ به سده تحولخواهی اعراب خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است. رویدادی که در تونس در سال ۲۰۱۰ آغاز شد و به مصر، لیبی، حتی کم و بیش به اردن و بحرین هم کشیده شد.
اما در این میان وضعیت سوریه پیچیدهترین شرایط سیاسی قرن حاضر را به وجود آورد. اعتراضات در ۲۰۱۱ شروع شد و حالا بعد از پنج سال جغرافیای سوریه را با جنگ و خونریزی و هزاران کشته و میلیونها آواره همراه کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، بزرگترین منزل قلمرو تروریستی جهان در سوریه جای داده شده و جنگ بر سر ماندن یا رفتن اسد شرق و غرب را به جان هم انداخته است. در اینباره گفتوگویی کرده ایم با فریدون مجلسی دیپلمات بازنشسته کشور که فعالیتها و شناخت او از سیاست بینالملل میتواند به روشن شدن برخی مسائل در سوریه کمک کند.
رئیسجمهور در دیدار اخیر خود با فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: الگوی حل مشکل سوریه برجام است و هیچ راه حل نظامی برای ثبات در سوریه وجود ندارد. آیا ایجاد یک برجام منطقهای راهگشا خواهد بود یا خیر؟
منظور از برجام در سوریه این است که دو گزینه وجود دارد. یکی جنگ و جنگ تا نابودی سوریه و ماندن بشار اسد به هر قیمتی و راه حل دیگر جنگ برای از میان بردن گروههای تکفیری و داعشی است چرا که بقای این گروهها امنیت ایران را هم تهدید میکند. در این مورد اروپا و آمریکا هم که از آسیب گروههای تروریستی و تکفیری بینصیب نبودند موافق نبرد برای نابودی این تروریستها هستند و در مدت اخیر توانستند ترکیه را هم که وارد ماجرا در سوریه شد و خسارتهای بسیاری از این دخالت دید را راضی کنند تا ارادهای برای مبارزه تروریستها پیدا کند. از طرفی راه سازگاری گزینه دیگری است که برای حل بحران در سوریه وجود دارد، در واقع در جغرافیای سوریه گروههای سنی زیادی هم هستند و بخش زیادی از آنها گروههای سنی مدنی هستند که به دنبال جنگ نیستند و خواهان تغییر در سوریه با راه حلهای مردمی هستند. منظور از مذاکره و رسیدن به برجام گفتوگو با این گروههاست. گروههای مدنی که بخشی از مردم این کشور هستند و آینده سوریه باید به دست همینها شکل بگیرد و به کشورهای ثالث ربطی ندارد که دخالت کند. اینکه تکفیریها باید در سوریه شکست بخورند و باید با کمک کشورهای دیگر این اتفاق بیفتد بدیهی است اما نباید در حق تعیین سرنوشت گروههای مخالف مدنی بشار اسد در سوریه دخالتی ایجاد شود. در مذاکره با این گروهها باید امتیازاتی به آنها داده شود و تقویت شوند برای مقابله با گروههای تکفیری تا ثبات به این کشور برگردد. این راه حل برای ایران هم از آن جهت مهم است که کشور را از حضور در یک درگیری فرسایشی و آسیب رسان چه از نظر مالی و چه انسانی خلاص میکند و فرصت میدهد که ایران با گسترش روابط دیپلماتیک خود و تقویت روابط اقتصادی عمق رابطه با سوریه جدید را بیشتر هم بکند.
برخی معتقدند در بحران سوریه در واقع این کشور به نوعی بین دو قدرت اصلی جهان آمریکا و روسیه گروگان گرفته شده است و برای مثال روسیه به دلیل تحریمهایی که از طرف غرب به دلیل الحاق شبه جزیره کریمه بر آن اعمال شده است میخواهد با استفاده از سوریه از غرب امتیاز بگیرد؟
درباره سوریه فقط بحث انتقام گیری از شبه جزیره کریمه مطرح نیست، دنیای غرب هم پذیرفت که الحاق کریمه یک تغییر داخلی در بین سرزمینهای شوروی سابق است. کریمه از آغاز هم به صورت جدی به اوکراین داده نشد و پایگاههای دریایی روسیه در این شبه جزیره باقی ماند. از طرفی این منطقه جمعیتی روستبار داشت و موجب میشد حکومت اکثریت روس در اوکراین به وجود آید. درواقع اوکراین اگر میخواهد به ثبات و آرامش بیشتری برسد، الحاق کریمه به روسیه میتواند چنین امری را محقق کند و اوکراین را از چنددستگی نجات دهد. به نفع غرب هم هست اگر غرب میخواهد روابط خود را با اوکراین تقویت کند. برای آنها بهتر است با جمعیتی یکدست و با تعداد روس کمتر روبهرو شوند. روسها در سوریه حضور فعالی دارند چرا که بشار اسد و سوریه بهطور سنتی متحد آنها در خاورمیانه بودهاند. از طرفی آمریکا هم به نوعی فریب عربستان را خورد که تا این حد درگیر جنگ در سوریه شد. عربستانیها پای ترکیه را هم وسط کشیدند و همه اینها برای ضربه زدن به ایران بود.
عربستان بهویژه از حضور ایران در عراق شاکی است و آن را دخالت ایران مینامد، آنها تلاشهایی هم برای ترغیب دولت عراق کردند تا روابط با ایران را کاهش دهد. اهمیت عراق برای عربستان چیست، آیا صرفا به دلیل جلگیری از افزایش نفوذ ایران است؟
دولت عربستان میداند ترکیب جمعیتی درعراق با اکثریت شیعه است و اگر یک دولت شیعی در شرایطی با ثبات در عراق شکل بگیرد با توجه به اهمیت سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی عراق ضعف عربستان در خاورمیانه را به همراه خواهد داشت. از طرفی برای ایران هم مقدور نیست دولت اقلیت به وجود بیاید، روبهرویی دوباره با یک رژیم صدامی که با حمایت عربستان خسارتهایی چون جنگ هشتساله را به ایران زد برای ایران قابل پذیرش نیست. اینکه عربستان به ایران میگوید ایران نباید در عراق دخالت کند وقیحانه است چرا که عربستان در مسیر بیثباتی در عراق دخالت میکند و علاقهای ندارد مردم عراق در یک فضای دموکراتیک حکومت خود را به دست گیرند. در عراق کردها حقوق خود را تا حدودی به دست آوردند و در معادله عراق در موقعیت بیطرفی هستند و اگرچه سنی هستند اما از گروههای صدامی مورد حمایت عربستان آسیبهای جدی دیدهاند، بنابراین علاقهای به بازگشت این گروهها ندارند. رابطه ایران با عراق باید بر اساس احترام متقابل، حمایت از استقلال عراق و حمایت از حق تعیین سرنوشت از سوی مردم عراق باشد تا از شکل گیری حکومت اقلیتها در عراق جلوگیری کند. یک علت دخالت عربستان امید به این بود که خطوط نفت عربستان و گاز قطر بتوانند از طریق خطوط عراق و سوریه به صورت خطوط بینالمللی انرژی تا رسیدن به اروپا ادامه یابند و عربستان و قطر هزینههای زیادی برای تحقق این امر کردند. البته با مقاومت دولت عراق و با شکستهای پی در پی داعش در عراق این آرزو نابود شد و در بخش سوریهای هم تعبیر نخواهد شد، در عوض این ایران و عراق هستند که باید با هم هماهنگ باشند تا خطوط مشترک ایجاد کنند و نفت خود را به دریای مدیترانه برسانند.
بعد از نزدیک به دو سال لبنان صاحب یک رئیسجمهور شد و میشل عون که روابط خوبی هم با حزبا... دارد به این مقام دست یافت، ارزیابی شما از این انتخاب و تاثیر آن بر معادلات بحران سوریه چیست؟
یکی از عوامل پیچیده شدن شرایط و عدم اجماع برای انتخاب رئیسجمهور لابیهای عربستان بوده است. این کشور هرجایی که احساس میکرد نقش و نفوذی از ایران وجود دارد و روبه گسترش است به دنبال کارشکنی و ممانعت بوده است. در لبنان اکثریت با شیعیان است اما طبق آنچه در ابتدای شکلگیری قانون اساسی در این کشور مقرر شده رئیسجمهور باید یک مسیحی باشد. میشل عون یک شخصیت مسیحی نزدیک به حزبا... است. در واقع حزبا... از یک گروه نظامی که ابتدا تشکیل شد و درگیریها و مقاومتهای بسیاری در مقابل رژیم حاک بر تل آویو داشت کم کم به یک حزب سیاسی در لبنان تبدیل شده است. اگرچه با نفوذ رژیم حاکم بر تل آویو حزبا... به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشود، اما روز به روز به قدرت سیاسی آنها در لبنان افزوده میشود و بسیاری در لبنان این گروه را به عنوان یک عامل ثبات در لبنان و در جهت منافع ملی کشورشان میبینند. این وضعیت با وجود کارشکنیهای عربستان جنبه رسمی پیدا کرد و ما هم در مجلس و هم در کابینه لبنان افرادی را میبینیم که از این گروه هستند. در واقع شرایط جدید اقتضا میکند ضمن حفظ قدرت نظامی به وزن سیاسی خود در صحنه لبنان شکل رسمیتری ببخشند. میشل عون متکی به اکثریت است که شیعیان هستند. گروه شیعه لبنان اگرچه از ایران کمک دریافت میکند اما خودش را دست نشانده ایران نمیداند، در داخل گروه مسیحی خواهان حفظ آرامش و دوری گزیدن از جنگ داخلی هستند. عربستان مانع بزرگ آرامش است و برای خودش حق وتو در لبنان میبیند. اما بالاخره بعد از نزدیک به دو سال، بلاتکلیفی پایان یافت و مصالحه بزرگ و مثبتی انجام شد که مزیتش این است که حزبا... جنبه رسمیتر و ملیتر پیدا کرد و حالا جایی برای اتهاماتی که به آن وارد میشود نمیماند. لبنان و سوریه پیوستگیهای بسیار زیادی دارند بعد از حمله تروریستها در غالب داعش این گروه حزبا... بود که در شرق لبنان توانست حمله داعش را با شکست مواجه کند. با توجه به تفاهمی که بین دولت سوریه و حزبا... وجود داشته این انتخابات موضع دولت سوریه را قوی میکند. دولت سوریه که درحال مقاومت است و در چند ماه اخیر بر قدرتش افزوده شده قطعا خوشحال است که رئیسجمهوری همراه با او در لبنان بر سرکار آمده است. لبنان خاطره تلخ جنگ داخلی را پشت سر گذاشته و الان شاهد یک جنگ داخلی در سوریه است و نگران است سرریزهای این جنگ لبنان را هم درگیر کند و به هیچ وجه مایل نیست پای ماجرا به لبنان باز شود.
با توجه به تحولات در سوریه مسیر ایران باید چگونه باشد؟ آنچه خط مقاومت نامیده میشود در آینده سوریه چگونه خواهد بود؟
سیاستگذاری درباره سوریه معلوم نیست تا چه اندازه در اختیار دستگاه دیپلماسی ایران قرار دارد ولی هرچه هست به سود ایران است که مسائل در سوریه حل و فصل بشود و ایران بتواند با آرامش بیشتری با کسب حمایت بینالمللی به توسعه اقتصادی بپردازد که بیش از هر چیز عامل قدرت کشور میشود و ضعف اقتصادی هم ضعف عمومی کشور در همه جهات در پی خواهد داشت. راهبرد ما باید برای آینده منطقه دو جنبه داشته باشد، راهبرد اصولی باید جلب حمایت ترکیه، عراق، سوریه حتی جمهوری آذربایجان در ایجاد یک منطقه اقتصادی باشد که با توجه به حجم عظیم منابع و ثروتهایی که وجود دارد رفاه و ثبات را در آینده منطقه رقم بزند. در شرایط فعلی گروههایی در مقابل بشار اسد هستند، گروههایی هم که آمدند نوبت به نوبت در سایه این پرچم کمکها را از ایران گرفتند و تا مدتی همکاری کردند و بعد رفتند. اول که جنبش فتح بود حالا هم که حماس تحت حمایت قطر هم قرار گرفته است. ما باید از مردم فلسطین در قالب یک نظام دستهجمعی همراه با کشورهای عربی حمایت و پشتیبانی کنیم و حقوق طبیعی خود را از طریق دیپلماسی و رفتار عقلانی در کشورهای عراق سوریه و لبنان توسعه دهیم و ترکیه را به حکم جغرافیا و منافعی که برای ما دارد در این قالب شریک کنیم.