مهارت مدیریت هیجانات چگونه است؟
واکنش کلی و کوتاه به یک واقعیت غیر منتظره همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند هیجان نامیده میشود.
برای هر انسانی در طول زندگی روزمره اتفاقاتی رخ می دهد ، اخباری را می شنود، افکاری را از سر می گذراند و اعمالی انجام می دهد که همگی می توانند در او احساسات یا هیجاناتی را بوجود بیاورد. این احساسات به نوبه خود در شکل دادن رفتارهای او موثر می باشد. وقتی خوشحال هستیم ، یعنی احتمالا اتفاقات خوبی را پشت سر گذاشته ایم و هنگامی که غمگین هستیم احتمالا اتفاقات ناگواری پیش آمده است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از میگنا،ذهیجانات و احساسات تجاربی درونی هستند که در مقابل رخدادهای بیرونی در خود حس می کنیم ، مثل احساسات خشم ، غم ، شادی نگرانی ، ترس وغیره.
هیجان ترجمه لغت انگلیسی Emotion که از نظر ریشه لغت عاملی که ارگانیسم را به حرکت در میآورد، مثلا خشم ، ترس ، دوست داشتن.
هیجان ها، احساسات و عواطف، بخش عمده ای از شخصیت انسان ها را تشکیل می دهند و محرک انسان در زندگی فردی و اجتماعی برای رسیدن به اهداف و آرزوها هستند...
در روانشناسی هیجانها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند. زیرا ریشه بسیاری از اختلالهای روانی را تشکیل میدهند. حتی سلامتی انسان را تضمین میکنند. مثلا ترس باعث فرار از خطر و حفظ جان میشود.
تلاشهای گسترده توسط فلاسفه، فیزیولوژیستها و روانشناسان برای بررسی هیجانها به عمل آمده، اما شیوه عمل آنها هنوز به صورت فرضیه باقی مانده است.
مطالعات مختلف نشان داد که در ظهور و تکوین جلوههای هیجان ، فرهنگ هم نقش بسزایی دارد.
هیجانها چند بعدی هستند. هیجانها به صورت پدیدههای ذهنی ، زیستی ، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجانها از این نظر احساسهای ذهنی هستند که باعث میشوند به صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجانها واکنشهای زیستی هم هستند. آنها پاسخهای بسیج کننده انرژیاند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که روبرو میشویم آماده میسازند. برای مثال خشم نوعی میل انگیزشی در ما ایجاد میکند تا کاری انجام دهیم که معمولا آن را انجام نمیدهیم، مثلا با یک دشمن بجنگیم یا به یک بیعدالتی اعتراض کنیم. هیجانها پدیده ای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجانی میشویم علائم قابل تشخیص چهرهای ، ژستی و کلامی میفرستیم که کیفیت هیجان پذیری ما را به دیگران منتقل میکند. (مثل حرکت ابروهایمان و تن صدایمان) این اصطلاح از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت ، تحریک ، حالت تنش یا تهییج مشتق شده است.
همه ما انواع گوناگونی از هیجانها را تجربه می کنیم و می کوشیم با توسل به روش هایی کارآمد یا ناکارآمد، با این هیجان ها مقابله کنیم. بدون وجود هیجان های مختلف زندگی ما نیز فاقد معنی، حس، غنا، شادی و ارتباط با دیگران خواهد بود. هیجان ها، مطالبی را درباره نیازهای ما، ناکامی های ما و حقوق ما در اختیار ما قرار می دهدند، و انگیزه لازم را برای ایجاد تغییر و گریز از موقعیت های دشوار به ما اعطا کرده و سبب می شوند که دریابیم در چه مواقعی احساس رضایت مندی می کنیم.
مهارت مدیریت هیجانات فرد، را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده ، نحوه تاثیر آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهد. مثلا : وقتی فکر می کنم سلام نکردن یکی از دانش آموزان به معنی توهین وگستاخی به من است، احتمالا هیجان خشم را تجربه خواهم کرد، در صورتی که اگر فکر کنیم رفتار سلام نکردن او نشانه این است که احتمالا او امروز مشکلی دارد و حالش خوب نیست، امکان دارد دیگر خشمگین نشوم و هیجانی دیگر را تجربه کنیم .
به طور کلی انسان ها بیشتر از اینکه در زندگی خود تابع عقلانیت و خردورزی باشند، از احساسات، تمایلات و هیجان های خود پیروی می کنند. برخی محققان، هیجان ها را حالت تحریک شده عقلانی یا بی قراری فکر و احساس می دانند. معمولا هیجان ها به هیجان های مثبت و منفی تقسیم می شوند. هیجان های مثبت، محرک هایی خوب اما تا حدودی کوتاه مدت هستند اما هیجان های منفی مانند اضطراب، شکست، غم، اندوه، ناکامی، نگرانی در مورد آینده و فشارهای روانی می توانند آثار درازمدت تری بر روان انسان ها بگذارند و اگر از حالت متعادل و کنترل شده خارج شوند، باعث ابتلا به بیماری هم بشوند. بد نیست بدانید که حتی اگر هیجان های مثبت هم به درستی مهار نشوند، می توانند خطرآفرین باشند؛ مثلا خیلی از سکته ها و ایست های قلبی هنگام تماشای یک مسابقه پرهیجان و حساس ورزشی (حتی در صورت برد تیم یا بازیکن مورد علاقه) اتفاق می افتد.
چگونه در زنان و مردان بروز میکند؟
زن ها در مقایسه با مردها در بروز و تخیله هیجان ها و احساسات، شدیدتر و حساس تر عمل می کنند. مطالعه ها نشان می دهند مردان هیجان های خود را به دفعات کمتر، پنهان تر و با شدت کمتری از زن ها در حضور دیگران ابراز می کنند. حتی بسیاری از پژوهشگران و نظریه پردازان معاصر معتقدند تفاوت های جنسیتی در بروز هیجان ها، بیش از اینکه ناشی از تفاوت های طبیعی و زیست شناختی بین زن و مرد باشد، به انتظارهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی از مردان بستگی دارد.
جامعه انتظار ندارد یک مرد هنگام مواجهه با مشکلات و ناکامی ها گریه کند اما این شرایط در وضعیت های خاص مانند مسابقه های قهرمانی جهان مانند المپیک که میلیون ها بیننده در سطح دنیا دارد و با حیثیت ملی و اعتبار یک کشور مرتبط می شود، تفاوت دارد. طبیعی است که هیچ ورزشکاری برای ناکام شدن و شکست از حریف پا به یک میدان مسابقه جهانی نمی گذارد. اولین و شاید مهم ترین انتظاری که چنین ورزشکاری از خود دارد، رسیدن به بهترین جایگاه و کسب بهترین مدال است.
در اینگونه مسابقه ها، فشارهای روانی و انتظارها بسیار بالاست؛ ورزشکار زحمت های زیادی برای درخشیدن کشیده بنابراین گریه کردن و فریاد زدن او و تماشاچیان در هر دو حالت موفقیت یا شکست شاید سریع ترین و آسان ترین نوع تخلیه هیجانی و مکانیسم دفاعی باشد که در چنین شرایطی می تواند از خود نشان دهد. گریه افراد در این حالت، با شرایط معمولی و عادی متفاوت می شود و شاید بین زن و مرد در این شرایط تفاوت زیادی احساس نشود. بنابراین دیدن صحنه گریه یک قهرمان ملی مرد یا زن یا تماشاگر مرد یا زنی که به دلیل کسب افتخار برای وطنش اشک شوق می ریزد، چندان مورد مذمت جامعه نیست زیرا بحث دلبستگی های ملی، قومی و اعتلای کشور وجود دارد و گریه کردن هر فردی برای این موفقیت ها یا شکست های ملی، مورد پذیرش جامعه است.
شناخته شدن به وسیله دیگران و پیدا کردن جایگاه اجتماعی، باعث احساس لذت در فرد مشهور می شود. افرادی که تلاش های فراوانی انجام می دهند، دوست دارند به عالی ترین مقام در میدان مسابقه برسند و زبانزد عام و خاص شوند. اگر شهرت بخواهد ریشه در خودنمایی و تظاهر داشته باشد، باعث ایجاد جایگاه های کاذب اجتماعی می شود و اگر فرد ظرفیت های لازم اخلاقی و فکری را برای مشهور شدن نداشته نباشد، شهرت در نهایت به ضرر او و جامعه تمام خواهد شد.
تاثیر در زندگی
به هنگام هیجان قدرت تفکر و قدرت عمل میتواند فلج شده و یا قدرت یابد. سادهتر اینکه گاه هیجان ذهن را خالی میکند و فرد نه میتواند چیزی بگوید و نه انجام دهد. نمونه آن همان ضرب المثل ترس برادر مرگ است، میباشد. چرا که فرد عملا قادر به انجام کاری و عکسالعملی نیست و گاه فعالیت ذهن را افزایش میدهد، تحلیل را پرواز میدهد، الهام بخش ، خلاقیت برانگیز و نیروبخش میشود.
طرز کار و عملکرد
هنگام هیجان دو عصب سمپاتیک و پاراسمپاتیک جهت عکس هم عمل میکند. سمپاتیک بدن را برای حالت اضطراری آماده میکند و پاراسمپاتیک او را به سوی آرامش فرا میخواند و علت تفاوت عملکرد آنها در آماده کردن مواد شیمیایی جداگانه است که یکی موجب برانگیختگی و دیگری باعث آرامش میشود.
ارتباط با سایر علوم
این بحث در شاخههای مختلفی از علوم انسانی و رفتاری و علوم اجتماعی جایگاه ویژهای دارد. چرا که هیجان و بروز جلوههای آن یعنی رفتار در ارتباط نزدیکی با فرهنگ و آداب اجتماع قرار دارد. از سوی دیگر در حیطه روانشناسی فیزیولوژیک قرار میگیرد و از دیدگاه فیزیولوژیکی مورد بررسی قرار میگیرد.
همچنین در شاخههای مختلف روانشناسی از جمله پزشکی ، جامعه شناسی ، روانشناسی احساس و روانشناسی ادراک ، روانشناسی اجتماعی ، روانشناسی رشد و روانشناسی تربیتی و... کاربردها
حفظ و سلامت روان و جسم مهمترین کارکرد هیجان برای انسان است. ظهور یک هیجان روحی و بروز جلوههای آن و در نتیجه پاسخ فرد به آن باعث تخلیه و آرامش روحی میگردد و در نتیجه دستگاه ایمنی بدن را تقویت میکند و همچنین از لحاظ جنسی باعث به فعالیت افتادن ارگانیزم و حفظ جان میشود.