۴ویژگی قدرت دفاعی ایران که تهدید حمله نظامی را دفع کرد
سیدحسین موسویان، مهمترین دستاوردهای برجام و ابعاد حقوقی و بین المللی آنرا مورد بررسی قرار داد.
14 ماه از امضای برجام گذشت؛ مهمترین اتفاق در تاریخ دیپلماسی ایران که صفحۀ تازهای در روابط خارجی ما با نظام بینالملل گشود، هنوز محل اما و اگرهای دلواپسان است. به گطارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، سیدحسین موسویان، عضو ارشد تیم پیشین هستهای، سفیر اسبق کشورمان در آلمان و معاون پیشین سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران در گفتگوی اختصاصی ، تازهترین فرضیههای دلواپسان را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:
برخی بر این باورند که اساسا قبل از برجام تهدید حمله احتمالی نظامی آمریکا و اسراییل به ایران وجود نداشته است. آیا این برداشت درست است؟
اگر منصفانه قضاوت کنیم اصل تهدید احتمالی حمله نظامی با ایران قبل از برجام را نمیتوان منکر شد. قدرتهای جهانی در زمان دولت قبلی با صدور قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، برنامه هسته ای ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد کرده و کشور ما را در فصل هفت منشور سازمان ملل گذاشتند که معنی سیاسی و حقوقی و امنیتی آن هم روشن است. فصل هفت منشور سازمان ملل یعنی صدور مجوز تحریمهای اقتصادی و حمله نظامی تحت شرایطی که شورای امنیت تشخیص میدهد. بندهای 40 و 41 منشور که تحریم اقتصادی بود را اعمال کردند و ایران را در آستانه بند 42 یعنی حمله نظامی نگه داشتند.
البته جنگ پنهان که جنگ سایبری بود را عملیاتی کردند و به تأسیسات هسته ای ایران حملات سایبری کردند و تعدادی از دانشمندان هسته ای ما را هم ترور کردند. دولت آمریکا هم که رسما و مکرراً اعلام میکرد که گزینه حمله نظامی روی میز است. اسناد ویکی لیکس هم که افشاء و روشن کرد که همسایه های عرب ما شدیداً آمریکا را برای حمله نظمی به ایران تحت فشار قرارداده بودند.
اما شما در یکی از کتاب هایتان به رد سناریوی جنگ اشاره کرده بودید.
بله. در آن دوران، محور اصلی کار من در زمینه آگاه سازی افکار عمومی جهانی بویژه آمریکا در رد سناریوهای تحریم و جنگ نظامی و سایبری علیه ایران بود. من در کتاب هسته ای خود که در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد منتشر شد هر سه این سناریو را با ذکر دلایل مفصل، اشتباه خوانده و رد کردم. در مورد حمله نظامی هم حدود 20 دلیل آورم که این گزینه غلطی است. اخیرا دیدم یکی از اساتید محترم در مقاله ای نوشته بود که من در کتابم 15 دلیل آورده ام که اساسا چنین گزینه ای وجود ندارد. در حالیکه همه دلایل من در آن کتاب که به فارسی هم ترجمه و منتشر شده در مورد این است که حمله نظامی یک گزینه روی میز آمریکاست و به این دلایل هم این گزینه اشتباهی است و آمریکا نباید مرتکب شود.
آیا برجام سایه جنگ را از ایران دور کرد یا توان دفاعی و موشکی را؟
اگر بخواهیم به موضوع جامع و غیر جناحی نگاه کنیم، دلایل متعددی موجب منتفی شدن گزینه جنگ شد که من به چهار مورد مهم آن اشاره میکنم:
1-شناخت آمریکا و قدرتهای جهانی از دو عامل:
الف: روحیه و ایمان مردم ایران
ب: قدرت و اقتدار رهبریت مذهبی شیعی ونفوذ روحانیت شیعه در ایران
آنها با تجاوز صدام، یکبار جنگ با ایران بعد از انقلاب را تجربه کرده بودند. جنگی که طولانی ترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم و طرف مقابل ایران هم همه قدرتهای شرق و غرب و ارتجاع عرب بود. مردم و رهبری ایران دشمن مورد حمایت همه قدرتهای جهانی را با ذلت از خاک ایران بیرون راندند. لذا همین دوعنصر یعنی ایمان و فداکاری مردم و اقتدار رهبری مذهبی و روحانیت شیعی ،عامل بازدارنده تعیین کننده ای برای حمله نظامی به ایران بود.
2- برجام دلیل دیگر رفع تهدید جنگ بود. با برجام ، فصل هفت منشور سازمان ملل در مورد ایران را فلج و به یک معلول 98% تبدیل کرد. براثر برجام، قطعنامه های قبلی سازمان ملل منتفی و تحریمهای اقتصادی سازمان مللی هم برداشته شد و لذا ایران از ماده 40 و 41 خارج شد. این بدان معنی است که اعمال ماده 42 یعنی مجوزحمله نظامی کاملا "کان لم یکن" شد. بنابراین برجام مشروعیت، مقبولیت و تمام مبانی قانونی- حقوقی- سیاسی- امنیتی بین المللی گزینه حمله نظامی به ایران را از بین برد.
3- قدرت دفاعی ایران چهار ویژگی دارد که قطعا یکی از عوامل رفع تهدید حمله نظامی بود. قدرت دفاعی ایران هم به موشک محدود نیست.
اولاً: توان تسلیحات متعارف ایران از جامعیت و قابلیت بالایی برخوردار است،
ثانیا : این قدرت خانگی است و نه وارداتی. ایران در صنایع نظامی خودکفاترین کشور خاورمیانه است،
ثالثا: ایران از دو ارتش برخوردار است؛ یکی سپاه و یکی هم ارتش که نمونه آن را در کشور دیگری نمیابید.
رابعاً: ایران یک ارتش مردمی چند میلیونی به نام بسیج دارد که این هم در ارتش های جهان منحصر به فرد است.
4- دلیل دیگر هم سرخوردگی و شکست آمریکا در دو حمله نظامی به افغانستان و عراق در طول یک دهه قبل از بحران هسته ای بود. آمریکایی ها حدود 7000 کشته و 50000 مجروح دادند، یک میلیون پرونده اخذ خسارت برای ناتواناییهای جسمی بر اثر جنگ روی میزدولت شان قرارگرفت، 6000 میلیارد دلار هزینه جنگ کردند و نهایتا هم دست از پا درازتر میدان را خالی کردند. لذا افکار عمومی آمریکا شدیدا با ورود آمریکا به جنگ سوم مخالف بود.
ارتش آمریکا هم خوب میفهمید که ایران نه عراق است و نه افغانستان و لذا هزینه حمله به ایران فوق العاده بیشتر خواهد بود. ضمن اینکه شخص اوباما هم با وجودی که گزینه نظامی را روی میز داشت اما باطنا دنبال حل و فصل مسالمت آمیز بحران هسته ای، گشودن باب گفتگو در باب مسائل منطقه و حتی برقراری رابطه با ایران بود.