x
۰۷ / مهر / ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵

آیا بانکداری مدرن در ایران به بن بست رسیده است؟

آیا بانکداری مدرن در ایران به بن بست رسیده است؟

یک کارشناس ارشد نظام بانکی گفت: بانکداری مدرن بانکداری‌ای است که بتواند سطح بدهی عوامل اقتصادی و بنگاه‌ها، سطح بدهی کل اقتصاد و حتی اگر لازم باشد سطح بدهی دولت و ارتباط آن با حباب‌های قیمتی در بازارهای مختلف و حباب‌های قیمتی انواع دارایی‌ها را مدیریت کند.

کد خبر: ۱۴۸۳۴۰
آرین موتور

احمد عزیزی در پاسخ به این سوال که صنعت بانکداری با چه شاخصه‌هایی مدرن خوانده می‌شود و معیارهای آن هم‌اکنون در سیستم بانکی ایران مشاهده می‌شود؟ گفت: پاسخ این سوال را می‌توان در چهار سطح داد. سطح اول، اقتصاد کلان است. وقتی که سیستم بانکی و به‌طور کلی بخش مالی کشور، بتواند به رشد پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و به بخش واقعی اقتصاد کمک کند، می‌توان گفت وظایف خود را به خوبی انجام می‌دهد؛ اگرچه تعریف دقیق و جامع یا قابل اجرایی در زمینه بانکداری مدرن وجود ندارد؛ ولی سعی می‌کنم معیارهایی را معرفی کنم که به درد تصمیم‌گیری برای مدرن کردن نظام بانکی که پیچیده‌ترین بخش اقتصاد است، بخورد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جمهوری اسلامی ، او افزود: در حقیقت وقتی بخش مالی به درستی به کمک بخش واقعی اقتصاد می‌آید، در قالبی که ثبات بخش مالی نیز حفظ شود، یعنی مشروط به ثبات و سلامت بخش مالی که تضمین‌کننده فعالیت بلندمدتش هم هست، می‌توان گفت بخش مالی پیش رفته و در خدمت اقتصاد ملی است. به یک معنای دیگر می‌توان گفت در سطح کلان، وقتی بخش مالی کمک می‌کند که ریسک به‌طور متناسب در اقتصاد توزیع شود، منابع بهینه تخصیص یابد و پس‌اندازهای ملی و منابع موجود، در بخش مالی به‌صورت بهینه تخصیص می‌یابد، حتماً در اقتصاد هم، سالم و درست عمل می‌کند و این کار، بدون مدرن بودن نظام مالی و بانکی غیرممکن است؛ حال مدرن را هر چه تلقی کنیم.

او در ادامه بیان کرد: سطح دوم مدرن بودن، بیش از اینکه کمی باشد، یک امر کیفی بوده و در این کیفی بودن، وقتی که هر سیستمی از جمله سیستم بانکی در یک فرآیند متحول و متکامل قرار می‌گیرد، به آن مدرن و به‌روز گفته می‌شود، حالا در مورد سیستم بانکی یادمان باشد که شاید به‌صورت طبیعی و روزمره، فعالان اقتصادی یا عامه مردم توجهی نداشته باشند که این مدرن بودن، بیشتر از سطح معماری کلان اقتصادی به سیستم بانکی جریان پیدا می‌کند و حداقل در بانکداری مدرن دنیا و از وقتی که بانک‌های مرکزی و دولت‌ها، این اقتدار را در سیاستگذاری پولی و مالی برای اقتصاد پیدا کردند، این موضوع به وقوع پیوسته است.

این کارشناس ارشد نظام بانکی گفت: در این سطوح، بنگاه هنوز مورد تحلیل قرار نمی‌گیرد و تحلیل‌ها در سطح کلان است، چراکه اگر مقتضیات سطح کلان فراهم نشود، طبیعتاً در سطح بنگاه نیز این کار عملیاتی نخواهد شد، حتی اگر بنگاه‌های خوب و کارایی داشته باشیم، به‌زودی دچار بیماری‌ها و گرفتاری‌های مرسوم نظام‌هایی خواهیم شد که راهبری و مدیریت نامناسبی دارند. در سطح کلان، از جمله وقتی بانکداری مدرن است که به ثبات پولی و قیمتی کمک کند و ثبات مالی هم جزو اهداف این سیستم‌ها باشد؛ به‌خصوص بعد از بحران اخیر جهانی، این موضوع خیلی مهم تلقی می‌شود.

عزیزی افزود: این امر مستلزم آن است که بانک‌های مرکزی نقش خود را در این زمینه‌ها به خوبی ایفا کنند. البته بانک‌های مرکزی، نقش‌های دیگری نیز در مورد نظارت بر سیستم‌های پرداخت یا تامین‌کننده نهایی نقدینگی سیستم با شرط و شروط مخصوص خود دارند؛ به‌خصوص اینکه استفاده از مقررات احتیاطی خرد و کلان در این دوره بعد از بحران مالی اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده و علاوه بر اینها، بانک‌های مرکزی با اجماع کمتر از بقیه موارد مذکور، در اهداف خود باید، نگاهی به اشتغال حداکثری یا اشتغال کامل داشته باشند؛ به‌خصوص بانک مرکزی آمریکا به عنوان مسوول صنعت بانکداری در این کشور، این هدف را جزو اهداف خود دارد؛ ولی بانک‌های مرکزی دیگر دنیا هم به دلیل تناقضی که این موضوع ظاهراً با کنترل تورم و ثبات پولی پیدا می‌کند، کمتر به آن اهمیت می‌دهند و از این‌رو تصریح کمتری در بیان آن دارند.

او گفت: ما با سیستم بانکداری مدرن فاصله داریم. با توجه به مواردی که گفته شد، بانکداری مدرن، در سطح سوم از منظر بانک‌های مرکزی است و در سطح چهارم از منظر خود صنعت بانکداری یا بنگاه‌های بانکی بررسی می‌شود.

عزیزی افزود: باید یک‌بار، دامنه تعریف مشخصی از بانکداری مدرن داشته باشیم؛ در غیر این صورت تعریف جامع‌الاطراف و مورد اجماعی نیست. بر همین اساس، در سطح بانک مرکزی باید گفت که آن دسته از بانک‌های مرکزی می‌توانند بانکداری مدرن را توسعه دهند و مشوق آن باشند که مستقل عمل کرده و در عین مستقل بودن، پاسخگو باشند و اینها در بانک‌های مرکزی مدرن، معیارهایی دارند که باید بحث شود تا اینکه به نحوی شفاف ظرف کارکرد داشته باشند.

او در ادامه بیان کرد: بر این اساس، اهداف بانک‌های مرکزی در دامنه کنترل و هدف‌گذاری تورم، کمک به رشد اقتصادی با هدف ضمنی کمک به اشتغال، حفظ ثبات پولی که شامل ارزش پول ملی هم باشد قرار می‌گیرد، ضمن اینکه در ارزش پول ملی نیز، کنترل تورم و جلوگیری از بروز تورم حاد، حتی جلوگیری از کاهش سطح عمومی قیمت‌ها به زیر یک نرخ معقولی که معمولاً در دنیا تا حدود دو درصد هدف گرفته می‌شود، هدایت سیاست پولی، حفظ ثبات سیستم مالی کشور، به‌کارگیری مقررات احتیاطی خرد و کلان، اطمینان از عملکرد روان و اطمینان از کارکردهای بخش بانکی و مالی، جلوگیری از عدم تعادل در اقتصاد، ثبات و کارایی سیستم‌های پرداخت و ایفای نقش نظارتی موثر و کارآمد نیز نقش‌آفرینی می‌کنند. به عنوان مثال در بانک‌های مرکزی مدرن در 10 سال اخیر یا حتی در طی یک تا سه سال اخیر، نظام‌های احیا و فیصله به‌جای نظام‌های ورشکستگی برای نظارت بر امور بانکی آمده است. اینها مواردی است که در ایران به نحو مدرن وجود ندارد.

این کارشناس ارشد نظام بانکی گفت: در سطح چهارم یعنی در سطح بنگاه‌های بانکی و صنعت بانکداری نیز چند موضوع داریم. در مورد متغیرها که مجموعه متغیرهای فوق‌العاده مشهور کملز (‌CAMELS) شامل کفایت سرمایه و به مفهوم کیفیت دارایی که شامل نقدینگی مناسب هم هست، نظام مدیریت مناسب، درآمد و حساسیت به بازار با جزییات و نسبت‌های کمی و کیفی که هر یک از اینها می‌توانند داشته باشند، است. اگر بنگاه‌های بانکی بر اساس این متغیرها سنجیده شوند، در مقایسه با اقران و رقبای خود و بنگاه‌های کشورهای مورد مقایسه و سایر کشورها می‌توانند مدرن یا غیر‌مدرن تلقی شوند.

او افزود: تصور می‌کنم به وجود آمدن درک و تفاهم از بانکداری مدرن ضروری است. ولی از نظر من علاوه بر موارد مذکور، روزآمدی و هماهنگی با تحولات جهانی هم مقارن با مفهومی مشخص از مدرن بودن است. اینکه نسبت کل دارایی‌های سیستم بانکی به تولید ناخالص داخلی چقدر است، وسعت و عمق صنعت بانکداری و سهم در ارزش افزوده به چه میزان است و چقدر سیستم بانکی، بین‌المللی بوده و سهم آن در عملیات بین‌المللی بانکی دنیا چقدر است، بخشی از مفهوم مدرن بودن است که به نظر می‌رسد اگر معیارهای مذکور را در اقتصاد ایران پیگیری کنیم، ایران کاملاً از تعریف بانکداری مدرن دنیا کنار گذاشته می‌شود و در انزوای کامل قرار می‌گیرد. البته اینکه ارز ملی در بنگاه بانکی چه نقشی دارد و سهم ما از بازار ارزهای خارجی چقدر است، یا موضوع تکنولوژی و نوآوری و به‌کارگیری سیستم‌های الکترونیکی چطور است نیز مهم تلقی می‌شود، حتی نحوه برخورد با مشتری و تلقی سیستم از مشتری و دسترسی و استفاده مصرف‌کنندگان و آحاد جمعیت به خدمات بانکی نیز مهم بوده و در کنار تنوع محصولات، متغیرهایی هستند که بر اساس آن می‌توان تعیین کرد که بانکداری کشور مدرن یا عقب‌مانده است.

او در پاسخ به این سوال که آیا در این میان اولویت‌بندی نیز وجود دارد؟ گفت: خیر، موارد مذکور در بلندمدت، امور در‌هم‌تنیده‌ای هستند و این‌طور نیست که بگوییم یک اولویت را می‌توان کنار گذاشت و اولویت اول را اجرا کرد و اولویت آخر را اجرا نکرد. اینها درهم‌تنیده بوده و باید با هم دیده شوند هرچند در کوتاه‌مدت، بده‌بستان‌هایی با هم دارند و اولویت با کنترل تورم است؛ ولی در بلندمدت باید طوری طراحی شوند که با هم، هم‌افزایی داشته باشند؛ ضمن اینکه در بلندمدت یا حتی در کوتاه‌مدت، بانکداری مدرن مدیریت نقدینگی اقتصاد را برای جلوگیری از کمبود نقدینگی به خوبی انجام می‌دهد، بنابراین بانکداری مدرن بانکداری‌ای است که بتواند سطح بدهی عوامل اقتصادی و بنگاه‌ها، سطح بدهی کل اقتصاد و حتی اگر لازم باشد سطح بدهی دولت و ارتباط آن با حباب‌های قیمتی در بازارهای مختلف و حباب‌های قیمتی انواع دارایی‌ها را مدیریت کند. برای ایران هم به‌خصوص، در مورد بازار طلا، ارز و سهام می‌توان این مثال را ذکر کرد.

عزیزی در پاسخ به این سوال که چرا از سیستم بانکداری مدرن فاصله داریم؟ گفت: 9 مورد اینجا قابل ذکر است که نشان می‌دهد تحریم‌ها با ما چه کرده و از درون آنها می‌توان استخراج کرد که چقدر فاصله با سیستم بانکی بین‌المللی وجود دارد. مورد اول انزوای بین‌المللی و از دست رفتن تمامی سیستم‌ها و ساختارهای بین‌المللی ایجادشده در سال‌های قبل از اعمال تحریم‌هاست که البته این بخش خارجی کار است و بالای 90 درصد آنچه که در 90 سال قبل از تحریم ایجاد شده بود، از بین رفت و باعث توسعه فساد در کل اقتصاد و سیستم بانکی شد. دخالت‌های بیجای عوامل غیرمتخصص و ناسالم شامل برخی مدیران ناسالمی را که وارد عرصه بانکداری شدند نیز باید به این مشکلات اضافه کرد.

 

نوبیتکس
ارسال نظرات
x