چرا موز اینقدر ارزان است؟
یکی از دلایلاش این است که امریکا در دههی ۱۹۵۰ یک کشور مستقل را به خاطرش سرنگون کرد.در ایالات متحدهی امریکا، کشوری که در هر سال سه میلیون تن موز مصرف میکند و تقریبا هیچ کسری از آن را تولید نمیکند، موز بهطرز شگفتآوری ارزان است – معمولا کمتر از ۸۹ سنت بهازای هر پوند موز، یا در برخی سوپرمارکتها هر دانهی موز ۱۹ سنت بهفروش میرسد.
این قیمت برای میوهای است که هزاران کیلومتر آنطرفتر کشت میشود و در کشتی و کامیون از اقیانوسها، بزرگراهها و مرزهای کشور انتقال پیدا میکند تا به درب خانهی شما برسد. در واقع، ارزان قیمت اصلا لغت مناسبی برای آن نیست. برای امریکاییها، موز عملا رایگان است.
موز محصول ۱۵۰ سال کار مهندسی توسط دولتها، شرکتها و ارتشها است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، یک دلیل تاریخی برای این امر وجود دارد، و یک دلیل دیگر هم هست که به ندرت در مسائل مربوط به میوهپروری (با عنوان علم پرورش میوه نیز شناخته میشود) دیده میشود. روش معمول این است که شرایط آسان رشد، هزینههای پایین باربری، و علاقهی مصرفکننده را کنار هم بگذارید؛ تا به میوههای گلخانهای مانند سیب و پرتقال برسید.
با تمام اینها موز داستاناش متفاوت است. محبوبیت موز یک محصول ترکیبی است، محصول ۱۵۰ سال مهندسی از سوی دولتها، شرکتها، و ارتشها برای زنده نگه داشتن محصولی وافر و تقاضایی همواره رو به رشد.
نخستین بار که بسیاری از امریکاییها موز را تست کردند نمایشگاه جهانی سده در فیلادلفیا در ۱۸۷۶ بود، که به نام نمایشگاه جهانی شناخته شده است. امریکا در آن سال یک قرن قدمت داشت، و به منظور جشن گرفتن این رویداد، ۲ ابداع جدید خبر از تغییری جالب توجه دادند. یکی تلفن بود که توسط الکساندر گراهام بل جوان معرفی شد، و دیگری موز. پدیدهی نوظهور قابل خوردن – از نواحی گرمسیری – پیچیده شده در فویل، با نرخ بسیار بالای هر کدام ۱۰ سنت، به قیمت امروز معادل دو دلار.
خوردن یک میوهی گرمسیری در فیلادلفیا ذهن آدمها را به این ایده گشود که اقیانوسها را درنوردند و مسافتها را کوتاه کنند و دنیا را به یک دهکدهی جهانی تبدیل کنند. و این هیجان زودهنگام به چنان درخواستی در ۱۸۸۵ منتهی شد، که در پی آن شرکت میوهی بوستون در امریکای مرکزی به خریداری زمین برای کشت موز اقدام کرد. شرکتهای امریکایی میوه، به این دولتهای امریکای لاتین وعدهی ثروت و چشمانداز صدها شغل دادند، بهعلاوهی پول برای چیزهایی مانند جاده و کود شیمیایی. همه از این زمینهچینی و توافق راضی نبودند، ولی بر هم زدن این توافق برای رهبران دولتی تنها دشوار نبود – بلکه عملا غیر ممکن بود.
اگر به نظر استثمار مخفی میآید، کاملا درست است. و این استثمار بیشتر شد. با ترویج تقاضا برای موز، منفعت نیز بیشتر شد. نسخهی ۱۹۰۷ مجلهی کسب و کار میوه فعالیت ایالات متحده امریکا در امریکای مرکزی را ’حرفهای… با یقین قطعی نسبت به بازده انبوه ثروت‘ نامید. آن سال، موزهای امریکایی کسب و کاری ۶۰ میلیون دلاری و رو به رشد بودند. در این میان، حقوق کارگرانی که وظیفهی برآوردهساختن این درخواستها را داشتند همچنان پایین باقی ماند، بسیار پایینتر از متوسط حقوق امریکاییها در آن زمان، که مبلغی معادل ۴۳۸ دلار بود.
این مدل برای ۵۰ سال دیگر، با گذر از دو جنگ جهانی، پابرجا ماند. دولتها به روی کار میآمدند و سرنگون میشدند، ولی هیچیک از رهبران امریکای مرکزی نمیتوانست جایگاه صنعت موز در امریکا را متزلزل کند. در آن زمان، شرکت یونایتد فروت وظایف دولتمردان را در گواتمالا و هندوراس در دست گرفت، هر دو کشور را بهعنوان جمهوریهای موز به دنیا شناساند، تا از هدف اولیهشان در تهیه و عرضهی مداوم موز اطمینان حاصل کنند.
تا ۱۹۵۰، بیش از نیمی از اقتصاد گواتمالا به پرورش و حملونقل موز وابسته بود. و هر کسی که بر سر راه قرار میگرفت نفوذ بیرقیب مجتمعهای صنعتی موز را تجربه میکرد. این مجتمع تحت کنترل شرکت یونایتد فروت بودهاست، آنها چهار میلیون جریب (تقریبا سه چهارم) از زمینهای زراعی گواتمالا را در اختیار داشتند.
(متن زیر عکس دوم) موز، مانند بسیاری میوهها، غالبا در مراسمات مذهبی عرضه میشود. در این جا، یک کودک هندی پیشکشی برای الههی هندوها چاتی مایا در دست دارد.
شاید هیچ آدمی بهتر از خاکوبو آربنز این مورد را نداند، مردی که عمر و حرفهاش در مقاومت در برابر کله گندهها تعریف میشود. آربنز، که تنها ۳۸ سال داشت، در ۱۹۵۱ به نمایندگی از گواتمالا پویشی در یک عرصهی اجتماعی برای بازگرداندن زمینهای گواتمالا به مردماش راه انداخت. او تصمیم داشت با اخذ مالیات منصفانه و تضمین حقوق منصفانه برای کارگران، شرکت یونایتد فروت را بهخاطر تمام عملیاتهایی که انجام دادهبود تنبیه کند. ولی آنگونه که استفن شلزینگر و استفن کینزر در میوهی تلخ: داستان کودتای امریکایی در گواتمالا نوشتند، این امر سرآغاز جنگ سرد بین حکومتها و امریکا شد، و کشورهای تحت محاصرهی امریکای مرکزی شانس اندکی برای انتخابهای حاکمیتی خود داشتند.
در ژوئن ۱۹۵۴، دوایت آیزنهاور رییسجمهور ایالات متحدهی امریکا با کودتایی، به رهبری آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)، موافقت کرد تا آربنز را خلع قدرت کنند. این مسئله بسیار مهم بود و قرار بود محرمانه باقی بماند: تقریبا ۳ میلیون دلار برای این عملیات تخصیص داده شدهبود، و بزرگترین هزینه برای جنگ روانی و عملکرد سیاسی بود که بهمنظور کمرنگ کردن رد پای امریکا هدفگذاری شده بود. آلن دالس رییس سیا در یادداشتی به رییسجمهوری آیزنهاور نوشت که، تمام تلاش ما این است که، ’بیشتر بر تأثیرات روانی وابسته باشیم نه قدرت نظامی واقعی‘.
در گواتمالا، در حدود ۱۹۵۳، کارگران در ایستگاه بارگیری موزها را برای یونایتد فروت، که بعدها به چیکیتا تغییر نام پیدا کرد، بستهبندی میکنند.
این ریسک بهخوبی پیش رفت، و وقتی کودتا به پایان رسید، سیا رییس جمهوری مطابق با خواستهها و سلیقهی امریکا بر سر کار آورد. آربنز به فرودگاه برده شد، لباسهایاش را از تناش درآوردند، او را از مقابل دوربینها حرکت دادند، و به مکزیک تبعید کردند. جدال او با ایالات متحدهی امریکا که به قیمت آبرویاش تمام شدهبود در اصل بر سر مالیات، زمین و دستمزد بود. ولی در بطن ماجرا، بهخاطر موز بود.
آربنز چند دههی بعد را در مکزیک، سوییس و فرانسه سرگردان بود. در این میان، گواتمالا، رهبرش، آبرویاش، و آرزوی ملیاش را از دست داد و به ورطهی جنگهای داخلی کشیده شد. این نزاع ۳۶ سال ادامه پیدا کرد. اخراج آربنز و اغتشاش ناشی از آن باعث شد تا یونایتد فروت (که بعدها به چیکیتا تغییر نام پیدا کرد) در رأس قدرت باقی بماند. این امر باعث شد تا موز به وفور یافت شود، تقاضای مازاد نیز بدون پاسخ نماند، و قیمت را برای مصرفکنندهی امریکا در حد تنها اندکی بیشتر از صفر حفظ کرد.
خواه این موارد مرتبط باشند یا نباشند، وقتی یک موز را تقریبا به قیمتی معادل با هیچ میخرید پرسشی در زمینهی اصول اخلاقی استعمار نو و سیاستهای استثمار سر برمیآورند. هیچ یک از رؤسای جمهور امریکا تاکنون بهصورت عمومی و علنی در مورد قیمت ارزان موز و تصمیمات بلند مدتی که تحقق این امر را ممکن ساختهاند، نظری ندادهاند. رییسجمهوری بیل کلینتون در ۱۹۹۹ وقتی به گواتمالا سفر کرد، تقریبا ۵۰ سال پس از اینکه کشورش رهبر انتخاب شده توسط ملت یک کشور مستقل را سرنگون کرد، بیشتر از دیگران به این موضوع نزدیک شد. او گفت ’امریکا به خشونت و سرکوبی گسترده اقدام کردهاست، ایالات متحدهی امریکا نباید این اشتباه را دوباره تکرار کند‘.
یک اشتباه موجب ایجاد اشتباهات بیشتر میشود، و آن هنگام که دولت امریکا سرگرم ساخت امپراتوری موزیاش در امریکای مرکزی بود، شرکتهای امریکایی موز ریسک نادرستی انجام دادند: این بار در مورد بیولوژی. این تصمیم نسبت به تمرکز صرف بر گونههای موز، با میلیونها بار تکثیر، نه تنها مزارع موز، بلکه تمام ساختار کشت موز را در خطر بیماری قرار میدهد. چنانچه یک پشه یا قارچ آنقدر قوی باشد که یک درخت موز را از پا در بیاورد، بهسختی میتوان جلوی مرگ و میر مابقی درختان را گرفت.