۵ روش فرار از تصمیمهای مخرب در کسب و کار
توانایی کارآفرین در گرفتن تصمیم های خوب، یکی از مهمترین مولفههای موفقیت یک کسب و کار بهشمار میآید. یک تصمیم “خوب” لزوما تضمینکنندهی حاصل بهتر نیست، اما شانس موفقیتتان را تا حد زیادی افزایش میدهد.
برای مثال، اگر بر اساس شیر یا خط تصمیم بگیرید، شاید در نهایت به نتیجه برسید، اما باز هم این یک تصمیم “بد” است. اگر برای جمعآوری اطلاعات، اندیشیدن به گزینههای ممکن، و محاسبهی ریسک در ازای پاداش وقت بگذارید، نمیتوانید کاملا از عالی بودن دستاورد نهایی مطمئن باشید-اما یک تصمیم “خوب” خواهیدگرفت.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، در وجود همهی ما بعضی گرایشهای روانشناختی وجود دارد که بدون اینکه بدانیم، در تصمیمات ما نفوذ میکنند. اینها سوگیریهایی هستند که در بعضی واقعیات اغراق میکنند یا ما را نسبت به حقایق منطقی کور میکنند. حذف عینی این سوگیریها ممکن نیست، اما اگر از آنها آگاه باشید، میتوانید تاثیر آنها را جبران کنید و در نهایت تصمیمات بهتری بگیرید.
در این نوشتار ۵ رایجترین سوگیریها آمدهاند.
۱. اثر لنگر انداختن
اثر لنگر انداختن را میتوان با یک مثال به خوبی توضیح داد. یک فروشندهی ماشین، ماشینی را با قیمت ۳۰۰۰۰ دلار به شما پیشنهاد میدهد. وقتی محل را ترک میکنید، دنبالتان میآید و به جای پیشنهاد اولیه، پیشنهاد ۲۰۰۰۰ دلار را میدهد. معاملهی خوبی به نظر میرسد، اینطور نیست؟ اما اگر ابتدا به شما ۱۸۰۰۰ دلار پیشنهاد میداد، و هنگامیکه نوبت به قرارداد رسید، قیمت ۲۰۰۰۰ دلار را رو میکرد چه میکردید؟
در مثال اول، احساس میکردید معاملهی بهتری نصیبتان شدهاست—با اینکه قیمت نهایی و هر دو مثال یکسان هستند. وقتی یک عدد، یک روند، یا حتی یک واقعیت اولیه به گوشتان میخورد، معمولا در ذهنتان مانند یک “لنگر” عمل میکند که دیدتان را نسبت به اطلاعات آینده-حتی گاهی اطلاعات نامرتبط- منحرف میکند.
۲. خطای بنیادی برچسب زدن
راه سادهی توضیح خطای بنیادی برچسب زدن این است که انسان تمایل دارد تقصیر را به گردن نزدیکترین عامل بیندازد. مثلا، اگر هنگام رانندگی با یک ماشین دیگر تصادف کنید، ممکن است فورا تصور کنید رانندهای که از پشت به شما زدهاست رانندهای بد و حواسپرت است، و فکر نمیکنید که ممکن است اول کسی از پشت به او زده باشد، یا ماشیناش دچار نقص فنی شدهباشد.
مغز ما طوری سیمکشی شدهاست که شتابزده نتیجهگیری کنیم، چون در گذشته قضاوتهای سریع برای بقا در درازمدت ضروری بودهاند. با این حال، اکنون که زمان و اطلاعات فراوانی در دسترس ما است(و تصمیم گیری های طولانی پیامدهای مرگآور ندارند)، بهتر است به برداشت اولیهتان شک کنید و از دادهها استفاده کنید تا قضاوتهای نهاییتان آگاهانه باشد.
۳. سوگیری تاییدی
علت وجود سوگیری تاییدی این است که ما دوست داریم باورهای فعلیمان را بازتایید کنیم. ما بهطور نیمهآگاهانه سعی میکنیم اطلاعات جدید را با دیدگاههای فعلیمان از دنیا تطبیق دهیم، چون این آسانتر است و بازچینی کمتری در مغزمان نیاز دارد. متاسفانه، این گاهی منجر به این میشود که تفسیری اشتباه از اطلاعات جدید داشتهباشیم.
مثلا، اگر فرض کردهاید بهترین بخش جمعیت برای عرضهی محصولاتتان نوجوانان هستند، و برای یافتن بازارهای احتمالی فقط در میان نوجوانان یک نظرسنجی انجام میدهید که نشان میدهد۶۰ درصد به محصولتان علاقه دارند، شاید این نظرسنجی باورتان را بازتایید کند، اما با این حال اثبات نمیکند که ممکن نیست یک بخش دیگر جمعیت حتی بیشتر به محصول شما علاقه داشتهباشد.
نسبت به انواع پژوهشهایی که انجام میدهید، انواع منابعی که هنگام پژوهش با آنها مشورت میکنید، و نحوهی تفسیر دادههای عینی محتاط باشید. سعی کنید از دانستههای از پیش تعیینشدهتان فاصله بگیرید.
۴. سوگیری آشناگرایی
آشناگرایی با سوگیری تایید در ارتباط است، چون با چگونگی پردازش اطلاعات توسط شما ارتباط دارد. به بیان ساده، شما تمایل دارید برای تصمیمگیری، به جای پشت سر گذاشتن چالشهای اساسی، به اطلاعاتی اتکا کنید که به آسانی بهدست میآیند.
مثلا، ممکن است در مورد یک روند جدید، به جای اینکه دادههای موثق اتکا کنید، یعنی نحوهی عملکرد محصولتان را در یک نمونهی تصادفی از مصرفکنندگان بررسی کنید، به شواهد غیررسمی، مانند نظر پسرخالهتان دربارهی محصولتان، اکتفا میکنید.
۵. سوگیری اعتماد بهنفس کاذب
سوگیری اعتماد بهنفس کاذب بهطور ویژه مهم و قابل توجه است، چون تاثیر آن روی کارآفرینان و مدیران اجرایی حتی بیشتر از آدمهای عادی است. اگر این سوگیری را داشتهباشید، باور دارید که قضاوتها، تصمیم ها، و مشاهداتتان بسیار معتبرتر از اعتبار واقعیشان هستند.
مثلا، ممکن است برآورد کنید احتمال اشتباه تایپی در شما کمتر از یک انسان متوسط است، و نسخهی تایپشدهی طرحهای پیشنهادیتان را بازخوانی و ویرایش نمیکنید، یا شاید باور داشتهباشید محاسبهی ریسکتان ذاتا درست است، چون مهارت شما در محاسبهی ریسک بیشتر از یک انسان متوسط است.
هدف از توضیح این سوگیری این نیست که قابلیتهایتان را در هر حوزهای دستکم بگیرید، اما این احتمال وجود دارد که حداقل گاهی تواناییهایتان را دست بالا بگیرید. سعی به خودتان بیش از حد اعتبار ندهید.
انسانها بیعیبونقص نیستند، و هر قدر هم که از سوگیریهایمان آگاه باشیم، هرگز تصمیمات بیعیبونقص نمیگیریم. با این حال، اگر از اطلاعاتی که در دسترستان هستند استفاده کنید، نقصهایتان را شناسایی کنید، تلاش کنید تصمیماتی بگیرید که از هر لحاظ بهتر هستند، برای موفقیت نهایی خودتان و شرکتتان شانس بیشتری فراهم میکنید.