صدایی که باید شنیده شود
روز سه شنبه نشستی با عنوان "رقابت پذیری صنعتی در ایران با نگاهی به صنایع کوچک و متوسط" به همت کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران برگزار شد. پیش از این نیز سایر کمیسیون های این نهاد و نیز کمیسیون های اتاق ایران نشست های تخصصی در موضوعات مهم اقتصادی و صنعتی برگزار کرده اند.
نفس برگزاری چنین نشست هایی از سوی فعالان بخش خصوصی امری بسیار مهم و شایان توجه است. اینکه بخش خصوصی اعم از فعالان و نهادهای این حوزه در همکاری با کارشناسان و پژوهشگران به صرافت تبیین وضعیت خرد وکلان اقتصادی کشور و نسبت خود با این وضعیت بپردازند و به فکر چاره اندیشی و رفع مشکلات مبتلابه باشند موضوعی قابل تقدیر و بیانگر آن است که بخش خصوصی می خواهد خود فعال و حاکم بر سرنوشت خویش حاکم باشد. از وجوه مهم این گونه نشست های بخش خصوصی در کنار هم قرار گرفتن دیدگاه های نظری کارشناسان و تجارت عملی فعالان اقتصادی است که در فضای تصمیم گیری و سیاست گذاری کشور جای این تعامل بسیار خالی است. چنانکه در همایش "رقابت پذیری" کمیسیون صنعت ومعدن، شاهد بیان دیدگاه های علمی و پژوهشی دکتر فاطمی استاد برجسته اقتصاد و عضو شورای رقابت از یک سو و نظرات مهندس پورقاضی از مدیران موفق صنعتی و رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق تهران بودیم. نظرات و دیدگاه هایی که در نهایت به یک نقطه مشترک رسید، یعنی ضرورت اصلاح فضای حمایتی – رانتی در اقتصاد کشور و مجال دادن به بنگاه های اصیل برای توجه به بهبود مدیریت و بهره وری درون بنگاهی به جای تکاپو برای کسب امتیازات ویژه. در واقع هم بر اساس گفته ها و پژوهش بسیار ارزشمند دکتر فاطمی (افزایش توان رقابت پذیری صنعتی- دکتر نیلی ، درگاهی، فاطمی ) و هم تجارب عملی و بررسی های کمیسیون صنعت و معدن در طی یک سال اخیر در حوزه های مختلف صنعتی (فولاد ، سیمان، پتروشیمی و ....) مشخص می شود که متاسفانه وضعیت فعلی بنگاه داری کشور هم به لحاظ "اندازه" و هم به لحاظ "مالکیت" و "رشته فعالیت" به گونه ای است که گرایش حمایت جویانه بر این فضا غالب است و متاسفانه در بخش بزرگی بنگاه های صنعتی ما بخصوص بنگاه های بزرگ عامل نیروی انسانی و ارتقا و بهره وری آن و یا فعالیت های تحقیق و توسعه و حتی ارتقای تکنولوژی و بهره گیری از ماشین آلات جدید نیز کمتر تاثیری در بهبود بهره وری آنها داشته است وبه قول دکتر فاطمی "بهره وری در صنعت ما حتی در شرایط غیررکودی هم منفی بوده است" و به همین سبب بنگاه های ما یا بزرگ نمی شوند و کوچک و متوسط می مانند و یا اصولا بزرگ متولد می شوند و می میرند. به نظر می رسد که همگنی نظرات یک فعال موفق اقتصادی که به جای تلاش برای کسب حمایت و رانت، خواهان فضای رقابتی و قطع امتیازات ویژه است با نظرات یک استاد برجسته اقتصاد که به جای پروپاگاندای تبلیغاتی کار پژوهشی اصیل را به عنوان منش حرفه ای خود برگزیده است و سیاست گذاران را توصیه به ایجاد فضای رقابتی برای تولید می کند برای ثمر دهی نیازمند توجه "دولت" است. در واقع این "دولت" است که باید این یافته های عملی – تجربی حاصل سالها کار و مطالعه را که یکجا و رایگان گردآمده است خریدار و شنونده این سخنان باشد و در تصمیم گیری های خود از آنها به بهترین وجه بهره برداری نماید. دولت با بهره گیری از این نظرات می تواند همانطور که "رونالد کوز" اقتصاد دان برجسته نیز توصیه کرده است فضایی فراهم آورد تا " بنگاه های ناکارآمد از دور خارج شوند و امکان انحلال و ورشکستگی یابند و از سوی دیگر ایجاد بنگاه های جدید هر چه سهل تر شود". اینکه آیا دولت (در معنای حاکمیت ) این سخن ها را می شنود و این توصیه ها را جدی می گیرد و یا همچنان آبشخور تصمیمات آن اتاق های دربسته و فضاهای تنگ اداری است سوالی است که پاسخ آن با میزان درجه توسعه یافتگی کشور در سالهای آتی مشخص می شود.
* تحلیلگر اقتصادی