بدترین اشتباهاتی که در مسیر زندگی مرتکب میشوید
هیچکس از همهچیز سر درنیاورده است. بهترین ویژگی دههی بیست سالگی تان این است که اشتباهات اجتناب ناپذیری مرتکب میشوید اما میتوانید به محض فهمیدن چگونگی انجام درست آنها، برطرفشان کنید.
در اینجا فهرستی از بدترین اشتباهها وجود دارد که اگر بیست و اندی سالهها هنگام ساختن زندگی حرفهای و شخصی از آنها اجتناب کنند عاقلانه خواهد بود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بازده، با این وجود، بعضی انتخابهای ضعیف که اثری درازمدت دارند، مثل پسانداز نکردن، به راحتی قابل پیشگیری هستند.
ما توصیههای مختلفی را از کارآفرینان و نویسندگان بررسی کردهایم و به موضوعات پرتکرار رسیدهایم.
در اینجا فهرستی از بدترین اشتباهها وجود دارد که اگر بیست و اندی سالهها هنگام ساختن زندگی حرفهای و شخصی از آنها اجتناب کنند عاقلانه خواهد بود.
۱. فکر میکنند تحصیلات و استعداد برای موفقیت کافی است.
هوش بالا، استعداد ذاتی، مدرک گرفتن از دانشگاههای معتبر، همه چیزهای خوبی هستند، ولی اینها ضمانتی بر یافتن یک شغل خوب نیستند – و اگر همراه با سختکوشی نباشند هیچ ارزشی ندارند.
سیلویا دی جیستو، بنیانگذار شرکت مشاورهای تصویر اجتماعی مدیران (Executive Image Consulting) میگوید: “من دههی بیست زندگیام را در محیطهای شرکتهای بزرگ سپری کردم، و آن روزها برای من یادآور شبکاری و کار در آخر هفتهها است. عرقریختن، رنج، درد، همینطور سعی و کوشش، استقامت، و تلاش و انرژی فوقالعاده زیاد ویژگیهای شغل من در آن برهه بود. یادگرفتم میانبرهای خیلی کمی برای موفقیت شغلی وجود دارد. موفقیت هرگز یکباره بهدست نمیآید.”
۲. به سلامتیشان بیتوجهی میکنند.
وقتی بهتدریج سنتان بالا میرودخیلی زود میفهمید نمیتوانید مثل زمان دانشگاه از مهمانی دادن و مهمانی رفتن لذت ببرید.
مگی ساترلند کاتر در کورا مینویسد: “در ۲۸ سالگی سردردهایتان آنقدر بد خواهد بود که فکر تمام شب بیرون ماندن و نوشیدن برایتان مضحک خواهدبود.”
و هرچه از سالهای مدرسه دور میشویم، زیادهروی در نوشیدن و سیگار کشیدن، و حتی رژیم غذایی ناسالم دیگر رفتارهای قابل قبولی نیستند و عادتهایی خطرناک محسوب میشوند.
مایکل وستون، پروفسور ارتباطات میگوید بیستوچند سالهها باید به سلامت روانی نیز توجه کنند، چون هرگونه موضوع و مشکل احتمالی معمولا در این برهه سربرمیآورد.
۳. پسانداز نمیکنند.
اجازه ندهید بازنشستگی خیلی انتزاعی و دور به نظر برسد.
نظرسنجی اخیر بانکریت(Bankrate) از ۱۰۰۳ نفر دریافت ۶۹درصد آدمهای ۱۸ تا ۲۹ ساله اصلا پسانداز بازنشستگی ندارند.
شاید فکر کنید تا بازنشستگیتان خیلی ماندهاست، ولی اگر هرچه زودتر اهمیت پسانداز را درک نکنید زیان بزرگی به خودتان وارد کردهاید.
آدیتیا راتنام، کارآفرین، میگوید چون تازه میخواهید شروع کنید لازم نیست با سرمایهگذاری زیاد شروع کنید، ولی ضروری است اگر شرکتتان طرح ۴۰۱(k) را دارد، از آن استفاده کنید و یک حساب بانکی معاف از مالیات باز کنید.
۴. شادی را معادل پول میدانند.
پرستیژ و درآمد زیاد قطعا شما را خوشحالتر میکند، ولی جو چوی میگوید برای موفقیت چیزهایی بیشتر از آن وجود دارد.
اگر به جای پیگری علاقهتان به دنبال درآمد باشید باید خودتان را برای سالها حسرت آماده کنید.
۵. وقتی شرایط سخت میشود جا میزنند.
پایان یک رابطهی جدی، اخراج از کار، و شکست خوردن و نابودی کسبوکار نوبنیادتان، همهی اینها ممکن است وقتی برای نخستین بار اتفاق میافتند ویرانگر به نظر برسند.
ولی به جای اینکه جا بزنید و دفعهی بعد هدف پایینتری انتخاب کنید، باید از شکست به عنوان فرصتی برای یادگیری و بهبود خودتان استفاده کنید.
کاربر کورا، کارولین چو، میگوید: “وقتی از کار اخراج شدم و روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شدم فهمیدم شکست آخر دنیا نیست. وقتی نامزدم من را ترک کرد، تفاوت رابطهی خوب و بد را یاد گرفتم، چیزی که من از قبل در دل میدانستم ولی تا وقتی آن رابطهی بد تمام شد نمیخواستم بپذیرم.”
۶. اجازه میدهند دیگران آنها تعریف و تحدید کنند.
وقتی تازه میخواهید شغلتان را انتخاب کنید و مطمئن نیستید کدام مسیر را میخواهید در پیش بگیرید، مستعد این هستید که به دیگران اجازه دهید راهتان را انتخاب کنند.
برای همین است که سرمایهگذار”شارک تنک”، لوری گراینر به همهی کارآفرینانی که با او کار میکنند میگوید هرگز اجازه ندهید نظرات دیگران در مسائل شخصی شما را تحت تاثیر قرار دهد.
گراینر میگوید: “موفقیتتان با برداشتی که از خود دارید در ارتباط است، چون دیگران نیز همان برداشت را از شما خواهند داشت.”
۷. ناشکیبا هستند.
لازم نیست تا وقتی ۳۰ ساله میشوید، ازدواج کردهباشید، صاحب خانه شدهباشید، و یک طرح کاری۱۰ ساله داشتهباشید. صبور باشید و روی زمان حال تمرکز کنید.
ماتیشیا کانسالتنت بنیانگذار و مدیرعامل کریستینا رات میگوید وقتی جوانتر بود فکر میکرد باید هرچه سریعتر به همهی اهدافش برسد، ذهنیتی تشویشآور که نتیجهی عکس داشت.
او میگوید: “در دههی بیست زندگیام یاد گرفتم انتظار خوشحالی و موفقیت فوری نداشتهباشم و منظر شدایهای با تاخیر باشم و به چندراهیهای تصمیمگیری مهم در درخت تصمیم زندگی توجه کنم چون به نحوی زندگیام را تغییر خواهدداد.”
۸. سعی میکنند همه را راضی کنند.
روابط دوستانه با همکارانتان میتواند برای هر دو طرف مفید باشد، اما هرگز نمیتوانید با همه کنار بیایید.
وقتی به تازگی شغلتان را آغاز میکنید، طبیعی به نظر میرسد که بخواهید با رییستان، مراجعان، و همهی همکارانتان رابطهای دوستانه داشتهباشید. اگر فهمیدید بعضی از آنها شما را دوست ندارند، احساس خرد شدن نکنید، بلکه به راحتی بپذیرید و از کنارش بگذرید.
چو میگوید: “به هر حال همیشه کسی هست که شما را دوست نخواهدداشت، آرزو میکنم این را خیلی زودتر از این میفهمیدم و آنقدر برای آن سخت تلاش نمیکردم و ناراحت نمیشدم.”
۹. فکر میکنند همهی دوستیها تا ابد پایدار است.
ساترلند کاتر میگوید: ” فکر میکنید دوستان دورهی دانشگاه بهترین دوستان زندگیتان هستند؟ بعضیهاشان تا ۴۰ سالگی همچنان به دوستی ادامه خواهندداد، اما بیشترشان زندگی خودشان را میکنند و به کارهای خودشان میرسند. ”
وقتی همهی دوستانتان در یک شهر زندگی نمیکنند میفهمید کدامیک از آنها برایتان مهمتر است و حفظ آن رابطه ارزش تلاش را دارد.
۱۰. فکر میکنند نقل مکان به جای جدید مشکلشان را حل میکند.
سفر به جایی جدید و زندگی در محلی جدید شاید از نظر فرهنگی شما را غنی کند، و دههی بیست زندگیتان بهترین زمان برای هردوی آنها است.
اما چوی میگوید تصور نکنید نقل مکان به ساحل روبهرویی یعنی فورا معنی و مسیر را پیدا میکنید.
۱۱. دور خودشان حباب میسازند.
مهم است که روابط خود را با همکارانتان و دیگر افراد در صنعت خودتان بسازید، ولی اگر در محدودهی دنیای خاصی بمانید، ممکن است چشماندازی کوتهبینانه پیدا کنید. سعی کنید علایقتان را گسترش بدهید.
جان لوی، بنیانگذار اینفلونسرز میگوید: ” آدمهای اطرافتان تاثیر مستقیمی بر شکست و موفقیت شما دارند، آنها بر هر چیزی تاثیر میگذارند از ورزش و لباس پوشیدن تا میزان درآمدتان و ارزشهایی که برایتان مهم هستند. پس اگر میخواهید زندگی سرشار از شادی و کامیابی داشتهباشید، باید در ساختن رابطه با آدمهای خوب و قابل احترام استاد باشید، و روابطی را که تاثیر منفی دارند رها کنید.”
۱۲. همه چیز را سیاه و سفید میبینند.
جیمز آلتوچر، نویسنده و سرمایهگذار، معتقد است بسیاری از آدمها در دههی بیست زندگیشان اسیر مطلقگرایی میشوند.
مثلا، بعضیها فکر میکنند مجبور هستند بین شغلی که به نفع خودشان است و شغلی که به نفع دیگران است یکی را انتخاب کنند، بدون اینکه متوجه باشند علاقهی شخصی لزوما در تضاد با مفید بودن برای دنیا نیست.
۱۳. دنبال “همذات” خود میگردند.
شما هیچوقت اتفاقی در یک رابطهی عالی قرار نمیگیرید، باید روی آن رابطه کار کنید.
بعضیها سعی میکنند بیشتر دههی بیست زندگیشان را مجرد و بدون وابستگی به کسی سپری کنند. بقیه به دنبال فرد مناسبی برای ازدواج هستند.
گروه دوم ممکن است اسیر این توهم شوند که میتوانند خیلی سریع کسی را پیدا کنند و به او نزدیک شوند و رابطهای بیدردسر داشتهباشند. ولی در زندگی حقیقی، معنادارترین، پایدارترین روابط نیازمند تلاش و فداکاری هستند.
میتش جین میگوید: “شما مجبور هستید دائما ازخودگذشتگی کنید، خود را وفق دهید، با کمبودها کنار بیایید، خودتان را توضیح دهید. ولی میدانید، این همان چیزی است آن را جذاب میکند! ”
۱۴. سعی میکنند از قبل برای سالها برنامهریزی کنند.
چوی میگوید: ” پیشبینی این که در نهایت به کجا خواهید رسید و مشغول چه کاری خواهیدبود.”
پس خودتان را با طرحهای ۵ساله دیوانه نکنید و روی اهداف سریعالحصول تمرکز کنید.
۱۵. فکر میکنند از بین دوستانشان فقط آنها هستند که درگیر مشکلات هستند.
سارتک پرانیت در کورا میگوید شاید همانطور که راهتان را در دنیا پیدا میکنید، مشخص میکنید به عنوان یک فرد بالغ کی هستید و شغلی برای خودتان میسازید، به نظر برسد دوستان و همکارانتان از شما موفقتر هستند و اعتماد به نفس بیشتری دارند.
اما فارغ از درآمد، شغل، اوضاع زندگی، همهی بیستوچندسالهها همچنان این چیزها را در امتداد راه میفهمند_ و این فرآیند را در تمام زندگیشان ادامه میدهند.