بزرگترین اشتباهات استیو جابز
داستان موفقیت افراد معمولا برای اغلب ما جذاب و شنیدنی است. درست به همین دلیل هم هست که این داستانهای موفقیت وقتی درباره افرادی محبوب و شناخته شدهای مثل استیو جابز نابغه دوست داشتنی دنیای تکنولوژی باشد، طبیعتا جذابیت بیشتری داشته و باورپذیر هم هستند.
با این حال اما واقعیت همیشه راه خودش را میرود و هیچ کاری به قهرمانسازیهای ما ندارد. با این اوصاف بهتر است در میان داستان خلاقیت افرادی مانند مارک زوکربرگ، جک دورسی یا حتی استیو جابز، جایی هم برای اتفاقات نه چندان خوشایند و حتی اشتباهات آنها بگذاریم. این موضوع اصلا دور از انتظار نیست و در روند خلاقیت، ابداع و نوآوری هر کارآفرینی وقوع بعضی اشتباهات ناگزیر است و استیو جابز با تمام هوشمندی و خلاقیتش هم از این موضوع مستثنی نیست. در واقع همین اشتباهات هستند که به این افراد بزرگ ادامه راه را نشان داده و کمک میکنند تا کارهای آینده را بهتر و بدون اشتباه انجام بدهند. به این ترتیب به عنوان مثال برای جک دورسی سالها زمان برای کسب تجربه لازم بود تا در نهایت بتواند شبکه اجتماعی بزرگ و پر طرفدار توئیتر را تاسیس و راهاندازی کند. استیو جابز هم در طول دوران کاری خودش اشتباهاتی انجام داده است که تاثیر زیادی بر روند کاری او و شرکت اپل گذاشتهاند. در همین راستا مجله هاروارد بیزینس ریویو به تازگی فهرستی از بزرگترین اشتباهات استیو جابز منتشر کرده است که آنها را در اینجا میخوانید: 1- استخدام «جان اسکولی» بهعنوان مدیرعامل اپل: در آن زمان استیو جابز 29 ساله احساس کرد که به یک شریک کاری با تجربه در زمینه بازاریابی نیاز دارد و به این ترتیب نظر اسکولی را برای همکاری با اپل جلب کرد. جابز برای این کار به خوبی او را به چالش کشید و به او گفت: «میخواهی بقیه عمرت را آب شکر بفروشی یا میخواهی با من همراه شوی تا دنیا را تغییر بدهیم؟» اسکولی هم از این پیشنهاد استقبال کرد و برای دو سال بهعنوان مدیرعامل اپل فعالیت کرد. اسکولی در آن زمان هیاتمدیره را برای اخراج استیو جابز ترغیب کرد و به این ترتیب بود که خود جابز هم به این نتیجه رسید که استخدام اسکولی یک اشتباه بزرگ بوده است. 2- اعتقاد به اینکه Pixar میتواند یک شرکت سختافزاری بزرگ شود: وقتی جابز در سال 1986 تنها خریدار شرکت Pixar بود که بخش گرافیکی و انیمیشنی شرکت بزرگ لوکاس فیلم به حساب میآمد، هرگز فکرش را هم نمیکرد که این شرکت از طریق ساخت فیلمهای انیمیشنی درآمد به دست بیاورد. همانطور که در کتاب Pixar Touch نوشته دیوید پرایس آمده است، جابز در آن زمان اعتقاد داشت که پیکسار میتواند دومین شرکت بزرگ سختافزاری او باشد. اما پیکسار هرگز چنین روندی را طی نکرد و جابز به «اد کتمول» و «جان لازتر» موسسان پیکسار کمک کرد تا رویای خودشان برای ساخت فیلمهای انیمیشنی بلند و دیجیتالی را به واقعیت تبدیل کنند. او ابتدا به آنها کمک کرد تا در زمینه ساخت فیلمهای انیمیشنی کوتاه موفق شده و در نهایت بتوانند فیلم انیمیشنی معروف و محبوب «داستان اسباب بازی» را به عنوان اولین فیلم انیمیشنی بلند خودشان بسازند. 3- عدم شناسایی درست بازار برای شرکت کامپیوتری NeXT: اگرچه جابز وقتی در سال 1996 شرکت کامپیوتری NeXT را با قیمت 429 میلیون دلار برای اپل خرید ولی فکر میکرد که این میتواند یک موفقیت واقعی باشد، تنها تعداد کمی از بزرگان دره تکنولوژی با او موافق بودند. این شرکت از ابتدا نتوانست بازار درستی را شناسایی کرده و مشتریان هدف خودش را درست تشخیص دهد. در یک ویدئوی منتشر شده از جابز که درباره مشتریان NeXT صحبت میکند، کاملا مشخص است که او گیج شده و در جایی از آن میگوید: «ما واقعا زمان زیاد و سختی را برای شناسایی اینکه مشتریان ما چه کسانی هستند، صرف کردهایم.» 4- معرفی تعداد زیادی از محصولات نا موفق: کامپیوتر Lisa، Macintosh TV و کامپیوتر Apple III نمونههایی از محصولات ناموفق زیادی هستند که استیو جابز در اپل معرفی کرد. این در حالی است که جابز به خاطر هوشمندیاش در پیشبینی نیاز کاربران و آینده تکنولوژی شناخته میشود. اما درسی که از این موضوع میتوان گرفت شاید این باشد که مردم اشتباهات کوچک را خیلی زود و با موفقیتهای بزرگ شما فراموش میکنند. درست به همین دلیل هم از نام اپل این روزها آیفون، آیپد یا آیپاد در ذهن مردم باقی مانده است و نه نام آن محصولات ناموفق و شکست خورده. 5- بارها تلاش برای فروش شرکت Pixar: تا اواخر دهه 1980 و بعد از آنکه چهار یا پنج سال از تملک شرکت پیکسار توسط جابز میگذشت، او تلاشهای زیادی برای فروش این کمپانی کرد تا از شکست سرمایهگذاریاش که در آن زمان حدود 50 میلیون دلار ارزش داشت جلوگیری کند. او حتی خرید پیکسار را به افرادی مثل بیل گیتس، لری الیسون و بسیاری از افراد و شرکتهای بزرگ پیشنهاد داد، اما کسی تمایلی به خرید پیکسار در آن زمان نداشت. اما این اتفاق به نفع جابز و محبوبیتش شد. او در نهایت این شرکت را در سال 2006 و با قیمت 7.4 میلیارد دلار به شرکت بزرگ والت دیسنی فروخت.