هشدار درباره صفهای طولانی وام
پس از اجرای سیاستهای ضدتورمی و دستیابی به تورم تک رقمی، یکی از مهمترین برنامههای اقتصادی دولت اجرای طرح تحول نظام بانکی است که در راستای کنترل رکود آغاز میشود.
اهمیت ایجاد تحول در نظام بانکی را میتوان در سخنان رئیس دولت تدبیر و امید یافت که این طرح را آغاز فرایند مهمی در انضباط پولی، صورت مالی دولت و شفافیت و نظم دهی به بدهیهای دولت میداند. از دیگر سیاستهای نظام بانکی کشور میتوان به کاهش سود تسهیلات بانکی و کاهش سود سپردهها اشاره کرد. باید توجه داشت که کاهش سود سپردهها ممکن است سپردهگذاران را به خارج کردن پولهای خود از بانکها ترغیب کند، اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که در شرایطی که تورم روند کاهشی را طی میکند و دیگر بازارهای کشور هم در رکود به سر میبرند سود ۱۵ درصدی سپردهها همچنان از جذابیتهای خاصی برخوردار است. حال در شرایطی که بانک مرکزی نرخ سود تسهیلات را به ۱۸ درصد کاهش داده است، مشاهده میشود که برخی از بانکها بدون توجه به دستورات بانک مرکزی به روند سابق خود ادامه میدهند. با این حال امروزه بسیاری از بانکهای کشور با کمبود نقدینگی مواجهند و اگر سود تسهیلات بانکی را کاهش دهند، بهطبع متقاضیان وامها و تسهیلات افزایش پیدا میکنند و در چنین شرایطی بانکها منابع لازم و کافی را برای پرداخت وام به متقاضیان ندارند. به عقیده بسیاری از کارشناسان در شرایط کاهش سود تسهیلات بانکی بهتر است که بانکها با اولویتبندی بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی به پرداخت وام بپردازند و یا هر یک از بانکها مسئولیت پرداخت وام به گروهی خاص را بر عهده بگیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، در رابطه با سیاستهای کنونی شبکه بانکی کشور سید کمال سیدعلی، تحلیلگر مسائل بانکی، در گفت و گویی میگوید: «در یک مقطع تورم در اقتصاد کشور به حدود ۴۰ درصد رسید و در آن زمان نرخ سودهای بانکی کندتر از تورم رشد میکرد. اکنون هم که تورم به سمت نرخ تک رقمی حرکت کرده است، نباید انتظار داشت که نرخ سود بانکی به یکباره تکرقمی شود و باید رفتهرفته آن را به نرخ تورم نزدیک کرد.» آیا نرخ سود سپردههای بانکی که از سوی بانک مرکزی ۱۵ درصد اعلام شده است، با نرخ تورم 9/5 درصدی همخوانی دارد؟ نرخ سود سپردههای بانکی در بلندمدت همگام با نرخ تورم خودبهخود دچار تغییر میشود. بنابراین اینکه ما به این موضوع حساسیت نشان دهیم چندان اهمیت ندارد. امروز برای اعلام نرخ سودهای بانکی بر اساس نرخ تورم به یک بازه زمانی نیاز است، حال ممکن است این بازه زمانی شش ماه تا یک سال به طول بینجامد. همانطور که در یک مقطع تورم در اقتصاد کشور به حدود ۴۰ درصد رسید و در آن زمان نرخ سودهای بانکی کندتر از تورم رشد میکرد، اکنون هم که تورم به سمت نرخ تک رقمی حرکت کرده است، نباید انتظار داشت که نرخ سود بانکی به یکباره تکرقمی شود و باید رفتهرفته آن را به نرخ تورم نزدیک کرد. برای کنترل تورم تصمیماتی هم که مراجع ذیصلاح از جمله بانک مرکزی اتخاذ میکنند باید همین مسیر باشد. به یقین تصمیمات متخذه به سرعت نشانههای خود را در بازار نشان نمیدهد، اما این تصمیمات همچون دیگر موارد باید با شرایط بازار منطبق باشد. نرخ ۱۸ درصدی سود تسهیلات را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا بانکها دستورات بانک مرکزی را اجرا میکنند؟ نکته حائز اهمیت این است که وقتی نرخ سود سپردههای بانکی کاهش پیدا میکند باید نرخ سود تسهیلات متناسب با آن تعیین شود. اکنون مشاهده میکنیم که نرخ سود تسهیلات در برخی از بانکها هنوز بالای ۲۴ درصد است و این امر نشان میدهد متقاضیان زیادی آمادگی دارند که با این نرخ هم وام از بانکها دریافت کنند. حال اگر نرخ سود تسهیلات را هم به صورت بخشنامهای اعلام کنند شبکه بانکی مکلف به انجام آن میشود و در صورتی که این وظیفه بر دوش نظام بانکی باشد میتوان انتظار داشت که جلو بانکها برای اخذ وام صفهای طولانی تشکیل شود. بانکها میتوانند در سرفصلهای مختلف از جمله اولویتبندی پرداخت وامهای خدماتی، بازرگانی، تولیدی، خرید مسکن، خرید خودرو و ... مقرراتی را تدوین کند که با مشکل مواجه نشوند و امکان پرداخت تسهیلات را داشته باشند. به عبارت دیگر، اگر سیاستگذاریها جلوتر از بازار عمل کند اختلالاتی در پرداخت وام و تسهیلات پیش میآید و ممکن است حتی رانتهایی در این زمینه شکل بگیرد. در مجموع این روندی است که همواره در تعیین نرخ سودهای بانکی وجود داشته و امروز باید با سنتشکنی، از رویههای سابق فاصله گرفت و انتظارات بازار را هم در سیاستگذاریهای بانکی دخیل کرد. این امر موجب میشود تا فاصله بازار پولی کشور با دیگر بازارها کم شود و شاهد ترمیم شکاف به وجودآمده بین بازارهای کشور باشیم. آیا تعیین نرخ سودهای بانکی بر اساس شاخص تورم سیاست مناسبی است و اصلا نرخ تورم ملاک مناسبی برای تعیین نرخ سود بانکی هست؟ برخی کارشناسان معتقدند بهتر است نرخ سودهای بانکی بهویژه نرخ تسهیلات بر اساس تقاضا تعیین شود. نظر شما در این مورد چیست؟ اکنون با توجه به کمبود نقدینگی در نظام بانکی کشور، منابع بانکی نمیتوانند پاسخگوی حجم بالای تقاضا برای تسهیلات باشند. اکنون منابعی که بانکها در اختیار دارند شاید ۲۵ درصد نیاز مملکت را برطرف کند، بنابراین نرخ سود بانکی نمیتواند براساس تقاضا تعیین شود. حال در این شرایط بهتر است بانکها اولویتبندی کنند که چه بخشهایی استحقاق بیشتری در دریافت تسهیلات دارند و سپس سیاستگذاری لازم را انجام دهند. زمانی تعیین نرخ سود بر اساس عرضه و تقاضا پاسخگو است که در نظام بانکی منابع به اندازه پرداخت متقاضیان وجود داشته باشد. امروز چون منابع به اندازه پرداخت وجود ندارد و شاهد تشنگی نقدینگی هستیم، نمیتوان تقاضا را در تعیین نرخ سود چندان دخیل کرد. به همین دلیل امروز نظام بانکی ما چندان با نظام بازار منطبق نیست و یکی از مسائل دیگری که وجود دارد این است که بالاخره بعضی از بانکهای کوچک به دلیل مشکلاتی که در آنها وجود دارد با نرخهای بالاتر در پرداختها عمل میکنند. آیا کاهش نرخ تسهیلات تا ۱۸ درصد از سوی بانک مرکزی و ابلاغ آن به شبکه بانکی کشور باعث نمیشود تا متقاضیان وام و تسهیلات افزایش یابند؟ بانکها در شرایطی که با کمبود نقدینگی مواجه هستند از چه منابعی برای پرداختها اسفاده میکنند؟ در صحبتهای گذشته هم به طور کلی به وجود چنین مشکلاتی اشاره شد. زمانی که نرخ سود تسهیلات ۲۴ درصد و حتی بیشتر اعلام میشد شاهد افزایش تقاضا بر عرضه بودیم و برای دریافت وام در بانکها صف تشکیل میشد. بهقطع امروز که سود تسهیلات بانکی ۱۸ درصد اعلام شده است متقاضیان بیش از پیش به بانکها روی میآورند و بانکها یا باید منابعی را برای تامین نرخ تسهلات بانکی به وجود آورند و یا همانطور که اشاره شد با اولویتبندی بخشها و اقشار مختلف به وامدهی بپردازند. کاهش سود سپردههای بانکی، رونق بازارهایی نظیر بازار مسکن، بورس و ... فراهم میآورد؟ آیا این موضوع باعث میشود تا افراد سرمایه خود را از بانک خارج کرده و به دیگر بازارهای اقتصادی کشور هدایت کنند؟ به نظر میرسد که این اتفاق چندان حساسیتزا نیست و نباید چندان روی آن مانور داد. در این زمینه اگر افراد انتظار سود بیش از ۱۵ درصد از بازارهای مسکن، سرمایه و دیگر بازارها داشته باشند بهقطع در بازارهایی جز بانک سرمایهگذاری میکنند. اگر چنین اتفاقی هم پیش آید به معنای رونق آن بازارها نیست، چرا که بورس و بازار مسکن برای خروج از رکود نیازمند تحولی درونی هستند و اگر برای ورود به دوره رونق منتظر دیگر بازارها بنشینند بهقطع هیچگاه رکود را پشت سر نمیگذارند. البته ناگفته نماند که بورس هنوز بازدهی ۱۵ درصد را ندارد و هنوز سرمایهگذاری در این بازار از ریسک بالایی برخوردار است.