امریکا با تعریف از ایران اعراب را تحریک میکند
بقاع، استانبول و ساعتهای بامدادی دیروز هم بغداد. این روزها، خاورمیانه روزهای پر تب و تاب و پیچیدهای را دنبال میکند. از یکسو با آنکه تلاشها برای حل و فصل بحران سوریه ادامه دارد اما عملا مذاکرات بینالمللی صورت گرفته در این خصوص نیز تا به امروز به نتیجهای نرسیده است.
از سوی دیگر، ترکیه و روسیه پس از حدود ٩ ماه تنش بار دیگر به عادیسازی روابط دست زدهاند و این موجب شده تا برخی از تحلیلگران امیدوار باشند که اثرات این عادیسازی پیامدهایش را در سوریه نشان دهد. امریکا نیز همچنان مانند سابق سردرگم است و یک روز نقش ایران را مفید میداند و روز دیگر از مقابله با فعالیتهای منطقهای ایران سخن میگوید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، در خصوص شرایط کنونی خاورمیانه و راهکارهای خروج از وضعیت کنونی، گفتوگویی با داود هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل منطقهای داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید. \ در روزهای اخیر شاهد افزایش حملات تروریستی در کشورهای مختلف مانند ترکیه، عراق و لبنان هستیم. دلیل افزایش این حملات تروریستی چیست؟ انگشت اتهام در خصوص انجام این اقدامات تروریستی در ترکیه و عراق و دیگر کشورها متوجه داعش است. با این حال، چه داعش و چه دیگر گروههای تروریستی که در عراق و سوریه فعال هستند، در هفتههای گذشته با نافرجامیها و شکستهای سنگینی روبهرو بودند که نمونههای آن شکست در فلوجه و همچنین مناطق کردنشین و شمال سوریه است. من فکر میکنم افزایش اقدامات تروریستی با توجه به این شکستها صورت گرفته است تا اینگونه نشان دهند که همچنان قدرتمند و فعالند و تاکیدی داشته باشند که اگرچه در سوریه و عراق شکستهایی خوردهاند اما بر خطمشی خود پایدار هستند. از طرفی، یکی از اهدافی که در این انفجارها دنبال میشود، دامن زده شدن به فضای ارعاب در میان افکار عمومی است زیرا داعش بسیاری از فتوحات و پیروزیهای خود را در سایه این مساله به دست آورده است. از سویی، گسترش دامنه بحران یکی از اهداف اصلی آنها است. البته داعش در هر منطقهای با اهداف متفاوتی اقدامات تروریستیاش را انجام میدهد. مثلا در مورد ترکیه، دولت این کشور نوع رویکرد همراه با مدارا با داعش داشت و از آن استفاده تبلیغاتی و ابزاری میکرد. رفت و آمد این نیروها آسان بود و تجهیزات لجستیکی آنها هم از طریق مرزهای ترکیه وارد سوریه میشد. مسائلی چون خرید نفت هم در این رابطه مطرح بود.
با این حال، وقتی ترکیه در مظان اتهام و فشار قرار گرفت، سعی کرد تا مواضعش را اصلاح کند. آنها در هر اتفاقی که در ترکیه رخ میداد، تلاش میکردند تا به کردها نسبت بدهند اما اینک نمیگوید این کار، کار کردها است بلکه انگشت اتهام را متوجه داعش کردهاند. این رویکرد جدید ترکیه موجب عکسالعمل داعش و به نوعی انتقامگیری از سوی آنها شده است. در خصوص عراق و انفجارهای اخیر بغداد، عوامل متعددی مطرح است. علاوه بر داعش، دست نیروهای باقیمانده بعثی و مخالف دولت که به نوعی با عربستان نزدیک هستند، هم در کار است. درباره لبنان، مهمترین هدفی که دنبال میشود ایجاد فشار بر حزبالله است. حزبالله در بحران سوریه و مقابله با داعش و جبهه النصره فعال است. افزایش هزینهها در میان جامعه لبنان از طریق انفجارها و خسارتها در این چارچوب است تا لبنانیها به این نتیجه برسند که ادامه یافتن رویکرد حزبالله این مصایب را به همراه میآورد. مضاف بر این کار، عربستان در قالب اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس تلاشهایی را برای تروریستی اعلام کردن حزبالله انجام داده و فضای روانی این مساله را فراهم کرده است. انجام اقدامات تروریستی در عراق و لبنان هم موجب افزایش تحت فشار قرار گرفتن دولتهای عراق و حزبالله میشود.
پس میتوان به نوعی دست عربستان را در این ناآرامی به صورت پنهان مشاهده کرد؟ همه کشورها به شکل ظاهری مخالفتشان را با تروریسم و گروههای تروریستی اعلام میکنند ولی از شرایط کنونی کشورهای رقیب قطعا استفاده میکنند. در مورد عربستان نیز این مساله صدق میکند یعنی اگر عربستان قصد و نیتی هم نداشته باشد، نتیجه این شرایط به نفع آنها است.
بروز حوادث تروریستی در کشورهایی مانند ترکیه میتواند منجر به تغییر رویکرد سیاست این کشورها در قبال مسائل منطقهای شود؟ در خصوص ترکیه، تاحدودی این مساله صورت گرفته است. من تصور میکنم که ترکیه بهتدریج در حال برخی تجدیدنظرها در سیاستهای منطقهای خود است. آنها با حضور فعالانه روسها در سوریه عملا به این رسیدهاند که خواست اولیهشان در مورد سوریه عملی نیست. حتی احیای روابط ترکیه و روسیه نیز در این چارچوب است چرا که ترکها به این رسیدهاند که تداوم سیاست کنونی برایشان نتیجهای را به همراه نخواهد داشت. آنها به این نتیجه رسیدهاند و قبول کردهاند تا براساس چارچوب تفاهمشده میان روسیه و امریکا در خصوص سوریه عمل کنند و به همین خاطر هم روابطشان را با روسیه عادی میکنند و هم همکاریهایشان را با امریکاییها افزایش دادهاند. البته آنها از امریکا به خاطر عدم پذیرش ایجاد منطقه پرواز ممنوع و همراهی با کردها دلخور هستند ولی به نتیجه رسیدهاند که کاری هم نمیتوانند بکنند. انتظاراتشان در سالهای اخیر افزایش یافته است ولی دستهایشان هم خالی است. اینک ترکیه در شرایط استیصالی رسیده است و از همین جهت به این شرایط نمیخواهد با روسها در سوریه مجددا سرشاخ شود.
ایران همواره گفته است که مبارزه با تروریسم نیازمند همکاری دستهجمعی کشورها است. این در حالی است که عملا مذاکرات بینالمللی سوریه با بنبستهایی روبهرو شده است. آتشبس ایجادشده در سوریه هم دایما از سوی طرفین در حال نقض شدن است. چه راهکاری برای خروج از این بنبست و پیدا کردن سازوکاری مطمئن وجود دارد؟ برای رسیدن به یک سازوکار دستهجمعی و خروج از وضعیت بحرانی کنونی نیاز به چند کار است؛ نخست این است که کشورهای منطقه در خصوص مسائل منطقهای به یک تفاهم کلی برسند. هماینک درباره سوریه، امریکا و روسیه برای خروج از وضعیت کنونی یک تفاهماتی نظیر آتشبس دارند ولی قدرتهای منطقهای این حداقل تفاهم را هم با یکدیگر ندارند و برای همین هم مذاکرات بینالمللی در صحنه عمل به نتیجه نمیرسد و آتشبس دایما نقض میشود. کار دیگر این است که کشورهای منطقه باید در خصوص گروههای تروریستی هم به نتیجه برسند. من فکر نمیکنم هماینک تمام قدرتها و بازیگران موثر در خاورمیانه به راهحل سیاسی برای حل بحرانهای منطقهای رسیده باشند. هنوز بازیگرانی هستند که در راهحل و فصل بحرانها از طریق راهکارهای سیاسی سنگاندازی میکنند و نقش تخریبی ایفا میکنند. با این حال، رسیدن به این تفاهمات از طریق گفتوگوهای سیاسی ممکن است اما هرکدام مواضعی دارند که عملا مانع از انجام این گفتوگوها میشود. مثلا عربستان میگوید که زمانی وارد مذاکرات سازنده با ایران میشود که ایران از سوریه، لبنان و عراق خارج شود. این خواست شدنی و معقولی نیست. لازم است تا تمامی طرفین تعدیلهایی در مواضعشان ایجاد کنند تا باب مذاکره باز شود و احساسات خصمانه و درخواستهای غیرعملی به راهکارهای عملی و مشخص برسد.
هماینک طرفین درباره آینده بشار اسد و اختلاف درباره گروههای معارضه با یکدیگر اختلاف دارند. تداوم این اختلافات تا چه اندازه میتواند موجب ادامه ناامنیها شود؟ این دو مساله، گرههای حل نشدنی بحران سوریه تا به امروز است. با این حال، ورود فعالانه و سیستماتیک روسیه در سوریه و رایزنیهای نزدیک روسها با طرفهای مختلف موجب شده تا بسیاری از کشورها در مواضعشان تعدیلهایی را ایجاد کنند چراکه آنها هماینک نقشپذیری روسیه را پذیرفتهاند. ایران و روسیه از ابتدای بحران تا به امروز همسو بودهاند ولی در ماههای اخیر اعراب درصدد آن هستند تا روابطشان را با روسیه افزایش دهند. ترکیهایها مجبور شدند تا بالاخره نقش روسیه را بپذیرند و درصدد عادیسازی روابط باشند.
در این کارزار، آیا روسیه شریک قابل اعتمادی برای ایران است؟ نظرات تقریبا همسو است چراکه طرفین در سوریه منافع مشترکی دارند. با این حال، ایران نباید تمام تخممرغهایش را در سبد روسیه بگذارد تا آزادی عملش محدود شود. روسها در بیشتر موارد در خصوص مسائل استفاده ابرازی کردهاند. بعد از تحریم حاصل از بحران اوکراین و انزوای سیاسی روسیه، روسیه استراتژی نگاه به شرق و توجه به چین، ایران و ترکیه را دنبال کرد. بعد از ورود به بحران سوریه و تفاهم کلی با امریکا هم ماجرای اوکراین به سایه رفته است و آنها از انزوای سیاسی خارج شدهاند. اگرچه تحریمها در مورد روسیه، تمدید شدهاند و این مساله با اختلافات شدیدی همراه بوده است. روسیه هم در چارچوب سوریه میخواهد تعاملاتش با غرب را عادی و موانع ایجاد شده را رفع کند. ما باید متوجه این مسائل باشیم و با توجه به شرایط هوشیارانه تصمیمگیری کنیم.
امریکا از یکسو نقش ایران در عراق را مفید توصیف کرده است و از ایران برای حل بحرانهای منطقهای کمک میخواهد و از طرفی همچنان ادعا میکند که با فعالیتهای منطقهای ایران مقابله خواهد کرد. چرا تا این اندازه میان صحبتهای مقامات امریکایی درباره نقش منطقهای ایران اختلاف و تناقض وجود دارد؟ واقعیت این است که تمامی راهکارهای امریکا در مورد سوریه که تا به امروز تجربه کرده، به شکست انجامیده است. تقریبا تمامی کسانی که توسط امریکا برای مقابله با بشار اسد آموزش دیدهاند، جذب گروههای تروریستی شدهاند. آنها اگرچه تعدادی نیروی نظامی به سوریه و عراق اعزام کردهاند ولی آنها هم وظیفه آموزشی و اطلاعاتی را دارند و کار چندانی نمیکنند. از طرفی، با سقوط صدام عملا یک نوع همسویی به شکل غیررسمی و دوفاکتو در منافع میان امریکا و ایران ایجاد شده است. مهمترین همسویی نیز نیاز دو کشور برای مبارزه با تروریسم و ایجاد آرامش است. امریکاییها هم برای ایجاد امنیت عملا با حضور کنونیشان کار خاصی نمیتوانند انجام دهند و به همین خاطر، به نقشآفرینی ایران نیاز دارند. این مساله موجب شده تا جان کری در سخنانش بگوید که ایران در عراق مفید عمل کرده و از ایران برای حل بحران کمک بخواهد. از طرفی میان امریکا و کشورهای خلیج فارس برای مبارزه با تروریسم اختلاف وجود دارد و شاید مسوولان امریکایی بخواهند از این طریق تحرکی میان اعراب ایجاد کنند. از طرف دیگر، نیروهایی در میان دولت و ساختار سیاسی امریکا هستند که با ایران مخالف هستند و دولت امریکا را تحت فشار قرار میدهند و به همین خاطر، دولت اوباما مجبور میشود که بگوید با اقدامات مقابله خواهیم کرد.
رایزنیهای فشردهای میان تهران و مسکو برای حل بحران سوریه وجود دارد. اخیرا نیز نشست وزرای دفاع ایران، روسیه و سوریه در تهران برگزار شد. این همکاریها و آن هماهنگیها تا به امروز با چه نتایجی برای مبارزه با تروریسم همراه بوده است؟ یکی از مهمترین دلایلی که موجب همکاری میان ایران و روسیه شده، تروریسم است. رایزنیها در قبال سوریه وجود داشته و مواضع نزدیک بوده است. اینها از سالهای قبل وجود داشته اما آنچه نبوده است تفاهم کلی میان روسیه و امریکا است. من فکر میکنم در نشستهای اخیر، تفاهم روسیه و امریکا در سوریه، محور رایزنیها بوده است، یعنی مسائلی مانند حفظ و تقویت آتشبس. با این حال، احتمال دیگری که در این راستا وجود دارد، آن است که تلاشهایی برای رسیدن به یک فرآیند قابل قبول نسبی برای همگان که تامینکننده نظرات همه بازیگران باشد، در حال انجام است چراکه هماینک سوریه ویران شده و ادامه یافتن وضعیت کنونی هیچ نتیجهای را به همراه ندارد.
در شرایط کنونی شورای همکاری چه فعالیتی برای مبارزه با تروریسم از خود نشان داده است؟ نقش چندانی در این رابطه از سوی شورای همکاری دیده نمیشود. شورای همکاری در مقطعی به صورت تمام و کمال همسو با عربستان بود ولی امروز از اینکه عربستان نقش عربستان را بازی کند، راضی نیستند. عمان که از ابتدا با این مساله مشکل داشت. در سالهای اخیر هم قطر با عربستان دچار رقابتهای پنهان درونی است. از طرفی تداوم وضعیت در خاورمیانه به نفع هیچ کدام از این کشورها نیست و آنها متوجه شدهاند که ادامه یافتن این وضعیت به نفع آنها نیست و این موجب شده تا کشوری مانند کویت و امارات در صحنه عمل خود را کنار بکشند. همراهی آنها با عربستان در یمن موجب هزینههای سنگینی برای آنها شد و نتایج مطلوبی را برای آنها به همراه نداشت چراکه اتهاماتی را مانند کودککشی متوجه آنها کرد. امریکا تلاش کرده است در اعراب تحرکاتی را ایجاد کند ولی در عمل کار خاصی صورت نمیگیرد و عربستان هم به همان روند سابق خود در مورد سوریه عمل میکند.