رابطه با قطر شکست استراتژی عربستان است
شکاف در مواضع شش عضو شورای همکاری خلیج فارس در قبال ایران هر روز گستردهتر از دیروز میشود.
شش ماه از تلاشهای رنگارنگ و شبانهروزی عربستان سعودی برای تنگتر کردن حلقه پیرامون ایرانی که از حصر تحریمهای اقتصادی و تنگنظریهای بینالمللی رهایی یافته گذشته است و حقیقتهای میدانی تحولات منطقهای نشان میدهد که سیاستهای ریاض در قبال تهران شکست خورده است. صبوریهای استراتژیک ایران در برابر عربستان سعودی پاسخ داده است و البته که تمام حاشیهها نیز به ضرر آلسعود تمام شده است. در حالی که سیاستهای عربستان از کنگره امریکا تا صحن سازمان ملل و افکار عمومی کشورهای مسلمان با بحران مشروعیت دست و پنجه نرم میکند، ایران سیاست جدیدی را در پیش گرفته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، سیاست ایران در پرهیز از لفاظیهای پرهزینه و تمرکز بر بهبود روابط با کشورهایی که روزگاری عربستان را پدرخوانده خود میخواندند اندکاندک پاسخ میدهد. حسن روحانی، رییس دولت یازدهم در تازهترین اقدام دیپلماتیک با امیر قطر تماس تلفنی کوتاهی داشت. «ایران و قطر دارای اهداف و منافع مشترکی هستند و میتوانند با همکاری و رایزنی نزدیکتر، به اهداف خود که در راستای توسعه و ثبات منطقه است، دست یابند»، «تهران برای تقویت ثبات و امنیت منطقه، آماده افزایش رایزنی با کشورهای دوست در منطقه از جمله قطر است»؛ جملاتی کوتاه و موجز که بیانگر نگاه متفاوت ایران به کشورهای عضو شورای همکاری است. در آن سوی خط نیز، شیخ تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر با بیان اینکه دوحه به رابطه نزدیک و صمیمانه با ایران افتخار میکند، برای توسعه روزافزون روابط ابراز امیدواری کرد.
در این تماس تلفنی امیر قطر بر نقش و جایگاه مهم و راهبردی ایران در حل و فصل مسائل منطقهای تاکید و به صراحت اعلام کرد که دوحه خواهان ایجاد رابطهای خوب و استراتژیک بین ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است. امیر قطر در حالی بر نقش ایران در منطقه تاکید دارد که عربستان سعودی مرتبا بر طبل آنچه دخالتهای ایران در امور کشورهای عربی میخواند، میکوبد. در شرایطی که عربستان تلاش خستگیناپذیری را برای اجماع علیه ایران در سطح منطقهای و بسط و گسترش دادن آن به سطح بینالمللی آغاز کرده است، امیر قطر در گفتوگوی تلفنی با روحانی تاکید میکند که روابط راهبردی میان تهران و دوحه برقرار است که این روابط بدون نقشپذیری و دخالت کشورهای ثالت، در حال توسعه و تعمیق است. در خصوص رابطه سنتی قطر و عربستان، پتانسیلهای رابطه تهران و دوحه، امکان فاصله گرفتن کشورهای شورای همکاری از عربستان با داود هرمیداس باوند، استاد روابط بینالملل گفتوگویی داشتیم که به شرح زیر است:
حسن روحانی در تماس تلفنی با امیر قطر تاکید کرده است که تهران آماده افزایش رایزنی با کشورهای دوست در منطقه ازجمله قطر است. در شرایطی که تنش در رابطه میان ایران و شورای همکاری خلیجفارس به واسطه فعالیتهای عربستان در چندماه اخیر به اوج رسیده است. آیا ایران استراتژی جدیدی را مقابل اعضای شورای همکاری اتخاذ کرده است؟ در شورای همکاری خلیج فارس، دو کشور نسبت به دیگر کشورها بیشتر سعی کردهاند تا روابط خود با ایران را متعارف و دوستانه نگه دارند؛ نخستین کشور، عمان است که از روابط راهبردی، دوستانه و بسیار نزدیکی با ایران برخوردار است و دیگری هم قطر. قطر با آنکه کشوری کوچک و با جمعیتی اندک است، در طول دو دهه اخیر تلاشهای بسیاری را برای ایفای نقش جدی در خصوص مسائل منطقهای و بینالمللی انجام داده و در این راستا میخواهد جایگاه خود در معادلات منطقهای و بینالمللی را ارتقا دهد. در این چارچوب، این نوع جاهطلبیهای دوحه موجب شده است تا اختلافهایی میان قطریها و عربستانیها شکل بگیرد و این دو کشور در برخی از مسائل منطقهای با یکدیگر اختلاف داشته باشند. این نوع اختلافات در کنار برخی اختلافات مرزی موجب شده است تا بگوییم قطر و عربستان دو کشور دوست با روابطی راهبردی با یکدیگر نیستند. نوع بازیگریهای این دو کشور در خصوص معادلات منطقهای هم کاملا روبهروی یکدیگر است. در زمانی که عربستان در سوریه از داعش و گروههای چون احرارالشام و جیشالاسلام حمایت میکند، قطریها از جبهها لنصره حمایت میکنند و در مصر هم قطر از اخوانالمسلمین و محمد مرسی حمایت میکرد در حالی که عربستان با حمایت از نظامیان، زمینهساز کودتا علیه رییسجمهور وقت مصر شد.
در اختلاف بحرین و قطر در خصوص جزایر حوار، عربستانیها جانب بحرینیها را گرفتهاند. همچنین ریاض و دوحه در مورد مرزهای جنوب غربی و خلیج سلوا واقع در این منطقه نیز با یکدیگر اختلافات ارضی دارند و این به معنای آن است که اختلافات مرزی میان این دو کشور از خلیج سلوا واقع در جنوب غربی قطر آغاز و تا خورالعدید واقع در جنوب خاوری قطر امتداد مییابد. البته قطر عضو شورای همکاری خلیج فارس است و همین موجب میشود تا قطریها در مناسبات ملاحظاتی داشته باشند ولی سعی میکنند زیر چتر برادر بزرگترشان یعنی عربستان نباشند. من فکر میکنم در چنین شرایطی که عربستان بیشترین تلاش را در جهت اجماعسازی و اتحاد کشورهای عربی و اسلامی علیه ایران دارد، ایران استراتژی ایجاد شکاف میان کشورهایی که اختلافات راهبردی با عربستان را دارند، در پیش گرفته است. میتوان گفت با توسعه روابط با قطر میتوان به ایجاد اخلال در استراتژی عربستان امیدوار بود و شاید هم آن را ناکام ساخت.
تا چه اندازه میتوان میان کشورهای عضو شورای همکاری با عربستان تفکیک قایل شد؟ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکدست نیستند. در واقع آنها در یک طیف یکدست قرار نمیگیرند هرچند عربستان رهبری این کشورها را برعهده دارد. در یک سوی این طیف، عربستانی است که بیشترین اختلافات و رقابتها را با ایران دارد و در مقابل آن، عمان است که تقریبا کمترین همکاری و همراهی را با سیاستهای عربستان دارد. کشورهای دیگر عضو این شورا در میان این دو سر طیف قرار دارند.
بحرین همسوترین کشور با سیاستهای عربستان است. البته آنها زیر چتر امنیتی و نظامی عربستان هستند و حاکمیت این کشور بقای خود را مدیون عربستان است و طبیعی است که بیشترین همراهی را با عربستان داشته باشند. کویت، امارات و قطر هم در میانه هستند و میتوان گفت که قطر بعد از عمان دورترین کشور به عربستان است که بیشترین اختلافات را با او دارد. قطر، کویت و بهخصوص امارات از تعاملات و مناسبات تجاری با ایران برخوردار هستند و همین مساله موجب شد تا وقتی عربستان با ایران قطع رابطه کند، روابطشان را در سطح سیاسی و دیپلماتیک کاهش بدهند اما روابط اقتصادی را کاهش ندهند. از طرفی تداوم شرایط کنونی به سود منافع آنها نیست و من فکر میکنم با گذر زمان و برای حفظ منافع ملیشان به استمرار سیاست عربستان و همراهیشان با این کشور تن نخواهند داد و اگر قطر در این مسیر گام بردارد من فکر میکنم فضا و شرایط برای کشورهایی چون امارات و به ویژه کویت هم برای خروج از این تنگنا فراهم شود.
با توجه به این اختلافها، سیاست قطر در منطقه در قبال ایران تا چه اندازه مستقل از عربستان است؟ همان طور که گفتم قطر به دلیل عضویت در شورای همکاری خلیج فارس مجبور است ملاحظاتی را داشته باشد ولی رعایت این ملاحظات به معنای پیروی کامل از عربستان نیست. از طرفی، این پیروی هم طویلالمدت نخواهد بود. آنها سعی کردهاند در برابر ایران خط مشی متفاوتی را طی کنند و همین موجب افزایش ناخشنودی ریاض در قبال دوحه شده است. از طرفی آنها چه بخواهند یا نخواهند، قطر، همسایه ایران است و دو طرف از مسائل مشترک برخوردار هستند و همین موجب میشود تا دو طرف در خصوص آن مسائل با یکدیگر حداقل تعاملاتی داشته باشند و به گفتوگو با یکدیگر بپردازند. همین مساله موجب میشود تا قطر برای حفظ سود و منافع ملی خود سیاست مستقلانهتری را در پیش بگیرد. برای آنها هم ایران کشور مهم و قدرتمندی است. به هر حال آنها با اینکه کشور کوچکی هستند ولی جویای نامند و توافق نسبی با ایران میتواند به افزایش اعتبار آنها در صحنه معادلات منطقهای کمک کند.
آیا ایران میتواند از اختلافهای فاحش دوحه و ریاض برای ایجاد شکاف در ائتلاف شورای همکاری علیه ایران استفاده کند؟ انجام این کار شدنی است ولی موفقیت کامل آن بستگی به نوع راهبردها و درایت ایران است.
چه نوع راهبردی باید در پیش گرفته شود؟ به هر حال قطر عضو شورای همکاری است و محدودیتهایی را دارد که مجبور به ملاحظه آنها است. باید نقاط ضعف ارزیابی شود. محدودیتها، دغدغه و خطوط قرمز شناسایی شده و سعی شود تحریکی صورت نگیرد. همچنین باید بر زمینههای همکاری و منافع مشترک تاکید کرد. در صورتی که چنین کاری صورت بگیرد، قطریها به سمت ایران متمایل خواهند شد و این کار موجب میشود تا کویتیها و تا حدی اماراتیها هم به سمت ایران بیایند. این کار نقش جدی در شکستن وحدت یا حداقل تضعیف سیاست عربستان دارد.
بسیاری قطر را یکی از اصلیترین تامینکنندگان جبهه مقابل بشار اسد در سوریه میدانند. در چنین شرایطی، آیا ایران میتواند مجزای از پرونده سوریه رابطه حسنهای با دوحه برقرار کند؟ این همان ملاحظلاتی است که ایران باید مدنظر داشته باشد و زیاد روی این اختلاف مانور ندهد. ایران با توسعه همکاری با قطر میتواند اندک اندک و در بستر زمانی آنها سیاستشان را در خصوص سوریه نرم و شرایط را برای گفتوگو و سرانجام همکاری فراهم کند. از طرفی شاید آنچه مدنظر ایران و قطر باشد، یک رابطه حسنه در برخی زمینههاست و نه همه زمینهها. کمتر کشوری را میتوان پیدا کرد که در همه زمینهها با یکدیگر وحدت نظر داشته باشند.
میزان نفوذ سیاسی ایران بر کشورهای شورای همکاری با توجه به بیانیههای تندی که این شورا علیه فعالیتهای منطقهای ایران صادر کرده است تا چه اندازه است؟ اگر روابط تهران و مسقط را استثنا قرار بدهیم، اگر نفوذی از سوی ایران وجود داشته باشد، بیش از آنکه سیاسی باشد، به دلایل مسائل اقتصادی و شرایط ژئوپولتیکی است. آنها بیش از آنکه تحت تاثیر ایران باشند، تحت تاثیر عربستان هستند ولی مشکلی که در این فضا وجود دارد، این است که سیاست عربستان قابل استمرار نیست و عربستان نمیتواند مداوم علیه ایران بیانیه صادر کند. سیاست عربستان هم نسبت به ایران بیشتر نشأتگرفته از استیصال و عصانیت است تا خردورزی و درایت. از طرفی، کشورهای عربی هر چقدر با ایران رابطه خصمانهای داشته باشند، ایران برای آنها کشور مهم و جذابی است. از طرفی، شرایط یمن و سوریه و استمرار شرایط موجود، موجب شده است تا ادامه بحران برای آنها قابل تحمل نباشد. به خصوص اینکه استمرار این شرایط برای آنها عوارض منفیای در پی خواهد داشت و این برای آنها قابل تحمل نیست. به طور مثال چندی پیش دبیرکل سازمان ملل عربستان را در لیست ناقضان حقوق کودک به دلیل کشتار کودکان یمنی قرار داد. با آنکه بان کی مون تحت فشارهای عربستان از اقدام خود منصرف شد اما این کار اثر روانی خود را کرد. به هر حال در مساله یمن، قطر، امارات و کویت هم جزو ائتلاف هستند و این عمل موجب تسری یافتن نام آنها میشود. آنها اکنون به دنبال یافتن روزنهای برای عمل و خروح از بن بست هستند و این روزنه میتواند برای آنها ایران باشد.
برخی تحلیلگران با توجه به اختلافهای قطر و عربستان در مساله سوریه و حمایت دوحه از اخوانالمسلمین در منطقه و همچنین حماس ادعا میکنند که قطر تمایل تبدیل شدن به عربستان دوم در منطقه و پذیرفتن نقش رهبری اعراب منطقه خلیجفارس را دارد. آیا با چنین تعبیری موافق هستید؟ بله. قطر چنین قصدی را دارد ولی انجام رسیدن به جایگاه فراتر از توان آنهاست. البته آنها هزینههای سنگینی به این منظور پرداخت کردهاند و تا حدودی هم موفق شدهاند ولی این موفقیت همیشگی و بلندمدت نیست. آنها تا حدودی میتوانند رقیب عربستان باشند ولی فراتر از آن نمیتوانند بروند و عربستان را پشت سر بگذارند.
امیر قطر در گفتوگو با روحانی تاکید کرده است که روابط راهبردی تهران - دوحه برقرار است و این روابط بدون نقشپذیری و دخالت کشورهای ثالث، در حال توسعه و تعمیق است. چنین ادعایی تا چه اندازه در فضای عملی معادلات منطقهای ممکن است؟ صرف نظر از عملی بودن یا نبودن، من فکر میکنم طرح این ادعا و شعار هم اثرگذار است. ایران و قطر به دلیل نوع بازار و توانمندیهایشان از مناسبات تجاری فوقالعاده بالایی برخوردار نیستند ولی طرح این ادعا هم مثبت و راهبردی است و میتواند تاثیرات سیاسی و روانی به ویژه بر عربستان داشته باشد.