6 عقیده اشتباه در مورد کسب و کار
اینکه اکثر اوقات بر اساس حدس و گمان عمل میکنیم، به نوعی واقعیت کارآفرینی است. به عنوان کارآفرین، برای زندگی تلاش میکنیم و به امور حاشیه ای صنعت خود فکر میکنیم و همیشه در حال تلاش برای نوآوری محصولات بهتر و فرآیندهایی برای بهبود کسب و کار خود و ارزشدهی به مشتریان خود هستیم. همین خلاقیتها و عدم اطمینانها است که ما را به کامیابی میرساند.
در عین حال، برای رسیدن به اهداف خود در میان ناشناختهها از احکام و مقررات بهره میبریم. خِرد عادی برای هر چیزی نیست و اغلب حاکی از مشاوره خوب و مفید است. برای نمونه، وقتی که عصبانی هستید کاری انجام ندهید ـ این به نوعی حقیقت بدیهی محسوب میشود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، با وجود این، چه زمانی عقاید عمومی منسوخ شده و ما را گمراه میکند. خرد عادی همه چیز نیست. در اینجا ۶ عقیده عمومی کسب و کار آمده که حتماً قبلاً آنها را شنیدهاید و تجربه نشان داده که کاملاً اشتباه هستند.
نوشتن طرح کسب و کار
من این کار را انجام ندادم. به جای تحمل رنج در توسعه راهبردی با ساختار مناسب برای شرکت، بر برجستهنمودن و توسعه مهارتهای خود و پیگیری طیفی از فرصتها تمرکز نمودم. از منظر انتقادی، زمانی سه ساله را برای تجسم دقیق محصول خود صرف کردیم. وقت و انرژی که صرف توسعه طرح کسب و کار در گام اول صرف کردم هرگز بر ایده انتقادی چندین میلیارد دلاری واقع نشده بود ـ این امر با استقبال از فرصتها محقق شد. طرح کسب و کار لزوماً چیز بدی نیست، اما نداشتن آن هم ایرادی ندارد.
پیشی گرفتن بازاریابی از کالا
این روند میتواند یکی از مهلکترین اسطورهها در مورد کسب و کار باشد. یک زمانی، نام تجاری مهمتر از خود محصول بود. اما امروزه و در عصر قدرتمندی مشتری چنین چیزی واقعیت ندارد. مردم احمق نیستند و اینترنت به آنها گزینههای متعددی از خرید داده است. با بررسیهای آنلاین، اطلاعاتی در مورد محصول (و مهمتر از اینکه، محصول رقبایتان) خواهند داد. از طریق مشتریان رسانه اجتماعی، بلندگویی برای انتشار نارضایتیها یا رضایتمندیها فراهم خواهد شد. امروزه، محصول شما همان برندتان است.
از عملکرد ارزش تا وفاداری
گاهی اوقات، به برقراری تماس با همکاری وفادار و پرشور که عملکرد ضعیفی دارد نیاز دارید. با وجود این، ارزشدهی کورکورانه عملکرد نسبت به وفاداری تعیین کننده یا شجاعانه محسوب نمیشود بلکه کاری عبث است. از منظر انتقادی، تا به حال مردمی وفادار داشتیم که به افرادی غیرقابل تعویض تبدیل میشدند. همچنین ممکن است افراد با عملکرد ضعیف را حذف کرده و آنها را با افرادی که به نتیجه رسیدهاند که باید بدتر باشند جایگزین کنیم زیرا به اندازه کافی مهم نیستند. شما به افرادی نیاز دارید که در مورد شرکت و رسالت آن اشتیاق داشته باشند.
سودآوری مهم نیست
در زمینه فناوری، مردم اغلب عقیده دارند که موفقیت عبارت از نرخ بالای رشد است و تمرکز بر سودآوری اشتباه است. سرمایهگذاری در نوآوری، تکرار سریع و رشد با سرعت بالا همگی احکام قدرتمندی برای زندگی محسوب میشوند اما سودآوری مستلزم در دسترس بودن است. حتی Salesforce، یک شرکت معروف برای سرمایهگذاری مجدد بر درآمدها، سود کمتری را در سال ۲۰۱۵ اعلام کرده است.
پیروی از راهکار ثابت
هرچند Salesforce یکی از موفقترین شرکتهای سراسر دنیا محسوب میشود اما یک حیوان منحصر به فرد محسوب میشود. این شرکت به ندرت سودآور بوده است. شما نمیتوانید از هر راهکاری پیروی کنید زیرا شرکت شما مانند همه شرکتها به نوبه خود منحصر به فرد است. فکر کنید و به صورت مستقل برنامهریزی کنید و انتظار نداشته باشید که چون از تمام مراحلی که شخص دیگر انجام داده پیروی میکنید همه کارها به وفق مراد شما باشد.
MBA بگیرید
مهمتر از MBA ، درک آن چیزی است که انجام میدهید و به واسطه آن برترین ویژگیهای خود را نمایان ساخته و بر مهارتهای خود تکیه کنید. من هنگامی که دید انتقادی را شروع کردم، مدرک MBA نداشتم، با وجود این، کماکان با تمرکز بر جستجوی فرصتهای جدید، پذیرش فرصتهای جدید و با تعالی در چیزهایی که بهترین بودم موفقیت را بنا نهادم.