نیاز به شرکای تجاری متنوع
پس از اجرایی شدن برجام انتظار میرود که تحولاتی در زمینه بازیگران اقتصادی فعال در ایران به وجود آید و شاهد تغییراتی در این زمینه باشیم.
آیا اجرایی شدن برجام موجب تغییر بازیگران اقتصادی در ایران میشود و شرکای تجاری ایران تغییر میکنند؟
در چند سال گذشته محدودیتهای ناشی از تحریمها ما را مجبور کرده بود در روابط تجاری خارجی با کشورهای معدودی ارتباط داشته باشیم و درآمدهای نفتی ما صرفا از طریق صادرات نفت به این کشورها تامین میشد و ما تجارت خود را تا حد زیادی با این چند کشور انجام میدادیم. به طور مشخص چین، کره، هند، ترکیه و امارات متحده عربی از جمله شریکهای تجاری در زمینه واردات کالا بودند و در زمینه صادرات عراق و افغانستان هم به آنها اضافه میشدند و ما تنها با این کشورها تبادلات مرزی داشتیم و تحریمهای بانکی در این بخش مشکل خاصی را به وجود نمیآورد. بدیهی است یک اقتصاد بزرگ و متکثر مانند ایران نباید قریب به ۷۰ درصد تجارت خود را تنها با پنج، شش کشور انجام دهد، چرا که این اتفاق نه صرفه اقتصادی دارد و نه به صلاح کشور است. طبیعتا فرصت تعامل با جامعه جهانی در پسابرجام این امکان را به وجود میآورد که مقاصد صادراتی کالاها و محصولات وارداتی را تنوع ببخشیم. ما باید تلاش کنیم که این تنوع از طریق بیشینه کردن یا افزایش حجم تجارت خارجیمان به وجود آید، چرا که این امر میتواند فضا برای تجارت کشور را گسترش دهد و شرکای تجاری جدیدتری را به سمت ایران هدایت کند. همچنین در چنین شرایطی میتوان بهطور معقول و بهینه با دیگر کشورها تجارت ایران داشت. این اتفاق باعث میشود تا ایران از عدم تعادل جدی که در تجارت خارجی در دوران تحریم رنج میبرد خارج شود.
این تنوع بخشی در شرکای تجاری چه منافعی برای کشور دارد؟
منافع این تنوع بخشی در شرکای تجاری، ابتدا این است که ما حق انتخاب خود را بالا میبریم و میتوانیم از این پس نه از سر ناچاری، بلکه با توجه به کیفیت و قیمت مناسب واردات خود را انجام دهیم. همچنین در زمینه صادرات هم توجه به بازارهای هدف از اهمیت خاصی برخوردار است و ما میتوانیم کالای خود را با شرایط مناسبتر و با هزینههای کمتر و قیمت بالاتر به کشورهای دیگر بفروشیم و از این طریق به طور کلی ارزش افزوده صادرات را در اقتصاد بالا ببریم. به عبارت دیگر، تجارت خارجی را بهرهورتر از آنچه که تاکنون بوده، انجام دهیم.
آیا ایران میتواند بازارهای اروپایی را نیز به دست آورد؟ یا ایران در ارتباط با اروپاییها صرفا به بازار کالا تبدیل میشود؟
اروپا پیش از تحریمها بزرگترین خریدار صادرات سنتی ایران بود. ما تا حد زیادی انواع خشکبار، فرش، صنایع دستی، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی به بازارهای اروپا صادر میکردیم و این چنین نبوده که تجارت اروپا با ما یکسویه باشد. البته با کنار گذاشتن صادرات نفتی، طبیعتا تراز تجاری ما با قاره اروپا پیش از تحریمها نیز همواره منفی بود.
دلیل آن چیست؟
دلیل آن کاملا مشخص است. کشورهای اروپای غربی جزو کشورهای اول صنعتی دنیا هستند و از نظر فناوری و تولید هم پیشرفت چشمگیری داشتهاند. ارزش افزوده کالاهای تولیدی آنها بسیار بیشتر از ارزش متوسط صادرات ما است و منفی بودن تراز تجاری با اروپا نه فقط دامنگیر کشور ما بوده، بلکه بسیاری از کشورهای در حال توسعه چنین شرایطی را داشتهاند. ما اگر از این وضعیت ناخشنود هستیم چاره آن در اروپاهراسی و هشدار دادن به اینکه اروپاییها کالاها را به ما میفروشند و ما را به عنوان بازار کالاهایشان نگاه میکنند، نیست. ما در این زمینه باید محیط کسب و کار کشور را بهبود بخشیم و رقابتپذیری تولید را در کشور افزایش دهیم تا از این طریق شرکتهای اروپایی انگیزه بیشتری برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور ما و تولید در ایران پیدا کنند. بنابراین چنین سیاستهایی نیازمند راهبرد و نقشه راهی است تا به تدریج تراز تجاری خود را با اروپا و سایر کشورهای توسعهیافته ترمیم کنیم و آن را از اندازههای منفی کنونی بهاندازههای متعادلتری افزایش دهیم.
آیا با کاهش قیمت نفت امید میرود که ایران از شرایط اقتصادی تک محصولی خارج شود؟
باید به این موضوع اشاره کنم که قیمت نفت از ژانویه سال جاری تا کنون حدود ۸۰ درصد افزایش پیدا کرده و هر بشکه نفت برنت و نفت خام آمریکا به حدود ۵۰ دلار رسیده است. شاید این امر برای اقتصاد ما که وابستگی زیادی به نفت دارد یک اتفاق مثبت تلقی شود، اما باید گفت که سابقه تاریخی قیمت نفت در کشور ما نشان داده است که هرگاه قیمت نفت به سمت بالا حرکت کرده و سهم درآمدهای نفتی ما نسبت به کل درآمدهای ارزی افزایش قابل توجهی داشته، دولتها از توجه به تولید و توسعه سایر بخشهای اقتصادی کشور غافل ماندهاند و ما مرتبا در چنین شرایطی دچار بیماری هلندی شدهایم. همچنین رقابتپذیری تولیدات کشورمان به واسطه ارز پر قدرت حاصل از فروش نفت بهشدت مختل شده است. ما باید اقدامی را که دهههاست کشورهای دیگر در ذخیره کردن ثروتهای حاصل از فروش نفت انجام دادهاند، در پیش بگیریم و با صادرات کالاهای غیرنفتی درآمد ارزی لازم برای مصارف جاری را تامین کنیم. اگر به این موضوع توجه نکنیم همچنان تک محصولی میمانیم.
آیا هیچگاه ما در زمینه توسعه تولیدات دیگر موفق نبودهایم؟
به غیر از چند سالی که در طول برنامه سوم توسعه در زمان دولت اصلاحات سرمایهگذاریهای گستردهای در زمینه پتروشیمی انجام گرفت (این امر حداقل باعث شد ما یک پله در ارزش افزوده در نفت و گاز بالاتر گام بگذاریم و به یک تولیدکننده و صادرکننده قابل توجه در حوزه پتروشیمی تبدیل شویم) متاسفانه هیچ اقدام هدفمند و مستمر دیگری در زمینه تولیدات غیرنفتی صورت نگرفت. تقریبا همه دولتها در این زمینه مقصر بودند و حتی در زمان کنونی سیاستهایی که به بهبود فضای کسب و کار، تسهیل شرایط تولید، کاهش هزینهها و افزایش صادرات غیرنفتی منجر شود، شاهد نیستیم. بهرغم توفیقاتی که در زمینه مذاکرات هستهای و گشایشهای بینالمللی در دولت آقای روحانی صورت گرفت تاکنون در بهبود فضای کسب و کار، مقرراتزدایی و مساعد کردن فضای اقتصادی کشور اقدامات مناسبی انجام نشده است.
عملکرد تیم اقتصادی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت در شش الی دوازده ماه ابتدایی فعالیت خود ثباتبخشی به محیط کلان اقتصاد در کنترل تورم، تثبیت نرخ ارز، جلوگیری از رشد بیرویه قیمتها را در پیش گرفت و با ایجاد آرامش در بازار با اتخاذ یک سلسله سیاستهای انقباضی و تنظیمی توانست اقدامات مناسبی را انجام دهد و آرامش را به اقتصاد کشور بازگرداند. اما بعد از آن از ضرورتهای اقتصاد کشور و بهویژه بخش تولید کشور تا حدی غافل ماند. البته بخشی از آن مربوط به محدودیتهای به جا مانده از دولت قبلی بود که دولت نتوانست آنطور که انتظار میرفت در حوزه اقتصادی و صادرات کالا موفق عمل کند. انتظار میرود که دولت در حوزه اقتصاد هم قاطعانهتر، جسورانهتر و جدیتر عمل کند و اصلاحاتی در بازارهای پول، کار، کالا و سرمایه اتخاذ کند که موجب کاهش هزینه و افزایش رقابت شود. همچنین لازم است دولت پس از این به سمت اتخاذ سیاستهای انبساطی پیش رود. به نظر میرسد که دولت بیش از حد منتظر آثار و نتایج برجام مانده و همه تحولات را منوط به برجام کرده است. اکنون زمان آن است که دولت به کمک برجام دیگر برنامههای اقتصادی را نیز در نظر بگیرد.