پادزهر سکونتگریزی در شهرهای جدید
نتایج یک تحقیق دانشگاهی از وضعیت شهرهای جدید کشور از خالی ماندن 70 درصد ظرفیت جمعیت پذیری در شهرهای جدید به «واسطه فرار جمعیتی» و «سکونتگریزی» از این شهرها خبر داد.
در پژوهشی که از طرف یک تیم دانشگاهی به سفارش متولی شهرهای جدید در وزارت راه وشهرسازی انجام شده، 7 راهکار کلی برای پایدارسازی جمعیت و ایجاد هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین جلوگیری از فرار جمعیتی و سکونتگریزی از این شهرها پیشنهاد شده است. به گزارش دنیای اقتصاد ،بر مبنای این پژوهش هم اکنون تنها 6/ 6 درصد از جمعیت مطالعه شده در 8 شهر جدید کشور از سکونت در این شهرها ابراز رضایتمندی کردهاند. تیم دانشگاهی سه نفره متشکل از صاحبنظران ارشد حوزه شهرسازی و برنامهریزی شهری برای پاسخ دادن به این چالش دولت و ساکنان شهرهای جدید اولا به شناسایی ریشه معضل فرار جمعیتی و سکونتگریزی از شهرهای جدید پرداخته و ثانیا راهکارهای رفع این چالش را که در حال حاضر به معضل این شهرها تبدیل شده است، پیشنهاد کردهاند.
منشا نارضایتی از شهرهای جدید در پژوهش انجام شده از سوی نوید سعیدی رضوانی، وازار مرادی و وحید ریاحی، سه علامت روشن از پدیده فرار جمعیتی و سکونتگریزی از شهرهای جدید روشن شده است.این پژوهشگران برای اثبات نظریه فرار جمعیتی از شهرهای جدید، در وهله اول از رضایتمندی تنها 6/ 6 درصد از ساکنان فعلی 8شهر جدید مورد مطالعه از محل سکونت فعلی خود (پرند، پردیس، بهارستان، مجلسی، فولاد شهر، گلبهار، مهاجران، سهند و صدرا، در پنج استان اصفهان، تهران، فارس، تبریز و مرکزی) خبر میدهند. 71 درصد از ساکنان شهرهای جدید در این پژوهش تمایل به جابهجایی از شهر جدید و تغییر محل زندگی در صورت توانمندی مالی در آینده را عنوان کردهاند. به این معنی که هر زمان از توانایی مالی کافی برای جابهجایی و تامین مسکن برخوردار شوند به مجموعه شهری مادر بازگشت خواهند کرد.سومین علامت که تمایل به سکونتگریزی از شهرهای جدید مورد مطالعه را اثبات میکند حجم قابل توجهی از خانههای خالی در شهرهای جدید است. طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی متولی شهرهای جدید در حال حاضر، 70 درصد از ظرفیت سکونتی شهرهای جدید که به شکل آپارتمانهای بدون ساکن وجود
دارد، خالی از سکنه است. در 17 شهر جدید فعال کشور، تعداد آپارتمانهای مسکونی آماده سکونت با توجه به بعد خانوار در حال حاضر ظرفیت سکونتی کل شهرهای جدید را به حدود 2 میلیون و400 هزار نفر رسانده است اما در حال حاضر حدود 700 هزار نفر در این شهرها ساکن هستند و مابقی ساختمانها خالی از سکنه باقی مانده است.این سه علامت نشان میدهد هم اکنون شهرهای جدید کشور با پدیده فرار جمعیتی و سکونتگریزی مواجه هستند. تحقیقاتی که پژوهشگران جامعه شناس و شهرساز درباره منشا سکونتگریزی و فرار جمعیتی از شهرهای جدید انجام دادند نشان میدهد علت شکلگیری این پدیده ناشی از برنامهریزی غلط دولتهای گذشته در نحوه ایجاد شهرهای جدید و عدم رسیدگی به نقطه ضعفهای شهرهای جدید پس از تاسیس و راهاندازی بوده است. اصلیترین ریشه این فرار جمعیتی به شهرمردگی و وجود جمعیت غریبه و ساکنان فاقد پیوند اجتماعی برمیگردد که این موضوع خود ناشی از تاسیس آزمایشگاهی و توسعه عجولانه و گلخانهای شهرهای جدید است که باعث شده شکلگیری شهرهای جدید موجود ایران به جای آنکه فرآیند طبیعی شهر شدن را طی کند به بلوغ زودرس دچار شود؛ به این معنی که در فاصله زمانی کم، حجم
زیادی ساختمان مسکونی در این شهرها ایجاد شده و جمعیت به تناسب این ساخت و سازها وارد این شهرها شدند؛ اما عملا خصوصیات و ویژگیهای اصلی شهر شدن را که ایجاد اجتماعات شهری و برقراری روابط و پیوندهای اجتماعی بین شهروندان از مشخصههای بارز آن است، ندارد. دومین نکتهای که در این زمینه مورد تاکید قرار گرفته است عدم تامین امکانات و خدمات شهری مناسب و کافی در شهرهای جدید است که عملا باعث شده این شهرها فقط ساختمانهای مسکونی داشته باشند و خدمات و تاسیسات به میزان سکونت جمعیت در آنها و ساخت واحدهای مسکونی، تامین نشود.همه این موضوعات موجب شده 31 درصد از ساکنان شهرهای جدید در پژوهش صورت گرفته در پاسخ به اینکه چه نوع رابطهای با شهر یا منطقه محل سکونت خود برقرار کردهاند احساس غربت با شهر جدید را عنوان کنند.این در حالی است که 56 درصد از ساکنان این شهرها هم در پاسخ به این سوال اظهار کردهاند که هیچ احساس و رابطه اجتماعی با محل سکونت خود برقرار نکردهاند. عوامل فرار جمعیت از شهرهای جدید در این پژوهش عنوان شده است آن چیزی که در حال حاضر باعث شده میزان تحقق جمعیت ساکن فقط 30 درصد از ظرفیت جمعیت پذیری در
شهرهای جدید باشد، علاوه بر ریشههای فرار جمعیتی، در 4 عامل خلاصه میشود.اولین عامل به عدم برنامهریزی برای ایجاد مراکز اشتغال برمیگردد که موجب شده هماکنون شهرهای جدید تنها ماهیت خوابگاهی برای اسکان سرریز جمعیت شهرهای مادر داشته باشند. نتایج این پژوهش همچنین ثابت میکند که شهرهای جدید با بیشترین فاصله از شهر مادر، کمترین تحقق جمعیتی را دارند، همچنین بین احساس تعلق به شهر جدید و میزان تحقق جمعیت ساکن رابطه مستقیم به اثبات رسیده و عامل چهارم هم همان ناپایداری و فرار جمعیتی است که این خود به معنای 4 کمبود آشکار در شهرهای جدید است.این چهار کمبود به ترتیب اهمیت برای مردم ساکن شهرهای جدید عبارتند از: کمبود و نقص شبکه حمل و نقل بین شهر جدید و شهر مادر که 75 درصد مردم اظهار میکنند که با این مشکل در شهر جدید محل سکونت خود مواجه هستند.کمبود دوم به ضعف مدیریتی در شهرهای جدید بر میگردد که 74 درصد مردم ساکن در این شهرها به آن اشاره کردهاند.مشکل سوم، مسائل اقتصادی در شهرهای جدید است که 64 درصد مردم ساکن در این شهرها اظهار کردهاند با این مشکل در شهر جدید محل سکونت خود رو به رو هستند.همچنین مشکل آخر به کمبود امکانات
فرهنگی و اجتماعی و زیربنایی برمیگردد، طوری که 51 درصد از مردم ساکن در شهرهای جدید به وجود این مشکل اذعان کردهاند. این در حالی است که در کنار این مشکلات، نکته جالبی از نتایج این پژوهش به دست آمده است مبنی بر اینکه مشکل مسکن که در شهرهای مادر و بزرگ عمده نارضایتی ساکنان شهرها را شامل میشود در شهرهای جدید کمترین مشکل محسوب میشود چون توسعه این شهرها در سالهای گذشته تنها از کانال ساخت وسازهای مسکونی انجام شده و اولین دلیل مردم برای انتخاب شهرهای جدید به منظور سکونت، سهولت در تامین مسکن در این شهرها بوده است. ریشه اصلی ترین مشکل شهرهای جدید در این میان آنچه باعث شده در حال حاضر حمل و نقل، مشکل اصلی مردم ساکن در شهرهای جدید باشد به این علت است که 71 درصد ساکنان شهرهای جدید در شهر مادر اشتغال دارند و به این ترتیب بیش از دو سوم ساکنان شهرهای جدید روزانه حداقل دو بار بین محل سکونت و محل اشتغال خود رفت و آمد میکنند و بیشترین نیاز را به سیستم سریع ارزان قیمت و زود دسترس برای جابهجایی دارند.در حال حاضر مسوولان شهرهای جدید با علم به اینکه 99 درصد ساکنان شهرهای جدید ساکنان قدیمی شهرهای مادر و
کلانشهرها هستند، معتقدند مردم شهرهای جدید به خاطر مقایسهای که بین امکانات محل سکونت قبلی و فعلی خود انجام میدهند کمبودهای فعلی را بیشتر و زودتر احساس کرده و تشخیص میدهند و همین موضوع باعث دلچسب نبودن شهرهای جدید برای سکونت شده است. با توجه به اینکه دولت پیش بینی کرده تا پایان سال 1404 جمعیت شهرهای جدید از 2 میلیون و400هزار نفر به حداقل 4 میلیون نفر برسد، جامعهشناسان و شهرسازان میگویند این فرار جمعیتی نه تنها باید مهار شود، بلکه لازم است با تعریف هویت دائمی و فرهنگ پایدار در این شهرها، شهرهای جدید از حالت «سکونتگریز» به «سکونتپذیر» تبدیل شوند. کارشناسان اعتقاد دارند شهرهای جدید تجربه موفق دنیاست بنابراین اصل موضوع قابل انکار نیست ولی شکل توسعه شهرهای جدید در ایران باید دگرگون شود.این در حالی است که توسعه بیضابطه شهرهای مادر و مجوزهای بی رویه ساختمانی مانند تراکم فروشیهای گسترده در کلانشهرها یکی از مهمترین موانع عدم گسترش طبیعی و توسعه خودجوش شهرهای جدید است. کارشناسان شهری معتقدند اگرچه فرآیند جامعهپذیری و ایجاد جامعه همراه با پیوندهای اجتماعی در شهرهای جدید ممکن است تاکنون اتفاق نیفتاده باشد
و این مشکل از معضلات اساسی مردم و دولت در این شهرها باشد، اما هنوز هم برای ایجاد هویت پایدار و جامعهسازی در این شهرها دیر نشده است. چراکه هماکنون سطح جمعیتی در شهرهای جدید به حدی رسیده است که میتوان جمعیت موجود را به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و جامعهسازی در این شهرها ترغیب کرد.این در حالی است که تا پیش از این به دلیل محدود بودن جمعیت در این شهرها شاید بسیاری از حرکتهای اجتماعی و فرهنگی با پاسخ مناسب از طرف شهروندان روبهرو نمیشد.در واقع در حال حاضر جمعیت موجود شهرهای جدید به حدی رسیده که این قابلیت را دارد که با دو دسته برنامه «نرمافزاری» و «سختافزاری» فرآیند اجتماعسازی و ایجاد حلقههای اجتماعی و فرهنگی بین ساکنان شهرهای جدید شکل بگیرد و شهر از حالت غریبگی ساکنان با یکدیگر خارج شود. 7 راهکار برای رفع شهر مردگی براساس آمارهای موجود در این پژوهش 70 درصد ساکنان شهرهای جدید معتقدند شهر محل سکونتشان کمتحرک، مرده و فاقد جنبوجوش است. برای حل این موضوع، پژوهشگران این تحقیق و همچنین شرکت عمران شهرهای جدید 7 راهکار را شناسایی کرده که قرار است برای مهار فرار جمعیتی و جذاب کردن شهرهای
جدید برای سکونت به اجرا در بیاید.آنچه پژوهشگران به دولت پیشنهاد کردهاند این است که از افزایش تعداد شهرهای جدید خودداری کند؛ سیاستی که فعلا با برنامه دولت ناسازگار است. مطابق با برنامهریزیهای صورت گرفته هماکنون دولت بنا دارد 13 شهر جدید دیگر را طراحی و عملیاتی کند که از این تعداد مطالعات 6 شهر جدید در مناطق مختلف کشور انجام شده و مابقی در نوبت شروع و انجام مطالعه قرار دارد.پژوهشگران در این زمینه میگویند هر چه تعداد شهرهای جدید بیشتر شود میزان تحقق جمعیت ساکن در این شهرها کمتر میشود.سیاست دوم پیشنهادی این است که نظام مدیریت شهری در شهرهای مادر از جذب جمعیت تبعیت نکند یعنی اینکه ساختوساز و تراکم فروشی محدود شود که حرکت جمعیت از شهر مادر به سمت شهر جدید بهصورت طبیعی و خودکار شکل بگیرد. کارشناسان همچنین به دولت پیشنهاد میکنند دولتمردان و مردم از مقایسه شهرهای جدید و شهرهای مادر خودداری بکنند و نواقص را کمتر اعلام عمومی کنند. چراکه ایجاد برابری بین شهر جدید و شهر مادر به علت فاصله بسیار زیاد هویتی و تاریخی شهر مادر با شهر جدید که طی سالها و قرنهای متوالی ایجاد شده است، اساسا امکانپذیر نخواهد بود و
ممکن است دوره رشد شهرهای جدید تا زمان بلوغ کامل آنها به 100 سال هم برسد. از سوی دیگر پژوهشگران اجتماعی و شهرسازی به مسوولان شهرهای جدید پیشنهاد میکنند میزان رضایت شهروندان از سکونت در هر یک از شهرهای جدید را بهصورت سالانه مورد سنجش قرار دهند و متناسب با آن ماموریتهای دوازده گانه برای مدیران شهرهای جدید تعریف کنند؛ این ماموریتها حول موضوعات کلی سکونتی در شهرهای جدید همچون کنترل جمعیتپذیری، بهبود حملونقل، بهبود شرایط اقتصادی خانوارها، ایجاد مراکز اشتغال، افزایش کاربریهای خدماتی، ارتقای امنیت شهری، ارتقای ایمنی شهری، رشد کیفیت محلات، آرامسازی ترافیکی، ایجاد و توسعه کانونهای اجتماعی محلات، رشد فضای سبز و ارتقای سرانههای آموزشی و...تعریف میشود. راهکار دیگر، «اجتماعسازی» در شهرهای جدید در قالب دو دسته برنامه نرمافزاری و سختافزاری است. حمایت از ایجاد و فعالیت NGOها و همچنین ایجاد فضاهای مناسب برای فعالیت آنها و سایر برنامههای اجتماعی و فرهنگی به ترتیب نمودهای بارزی از اقدامات نرمافزاری و سختافزاری مورد نیاز در شهرهای جدید است.این در حالی است که در میان اشاره به چالشها و مشکلات شهرهای جدید که بر
پایه تحقیقات به عمل آمده از شاخصهای سکونتی در این شهرها حاصل شده است، یک نکته روشن، مثبت و امیدوارکننده تحقیق انجامشده درباره وضعیت موجود شهرهای جدید ایران حاکی است ساکنان فعلی این شهرها محل سکونتشان را در مقایسه با شهر مادر حاوی چهار مزیت و برتری میدانند که شامل آب و هوای بهتر، خلوتی، ترافیک کم و آرامش است.این نکته روشن نشان میدهد اگر ریشههای فرار جمعیتی و مشکلات شهری در شهرهای جدید حل وفصل شود حرکت طبیعی جمعیت از شهر مادر به شهرهای جدید اتفاق میافتد. در میان هشت شهر جدید مورد بررسی ساکنان شهر جدید پرند کمترین تمایل به جابهجایی از شهر جدید و بالاترین میزان رضایت از محل سکونت فعلی خود را دارند، با این حال تنها 52 درصد از ساکنان این شهر نسبت به سکونت در پرند ابراز رضایت کردند و 62 درصد آنها اعلام کردهاند تمایل دارند در صورت توانمند شدن به شهر مادر بازگشت کنند.جامعهشناسان و کارشناسان شهری معتقدند هر چند این پژوهش در سال 85 (یک دهه قبل و پیش از احداث مسکن مهر در شهرهای جدید) انجام و نتایج آن هم اکنون منتشر شده است، اما وضعیت فعلی شهرهای جدید پس از ساخت مسکن مهر نه تنها به لحاظ مولفههای خدماتی،
اجتماعی و فرهنگی بهبود چندانی نیافته بلکه خلأ محرکهای مورد نیاز برای جذب جمعیت در این شهرها بیش از پیش قابل مشاهده است. چراکه طی حدود یک دهه گذشته، توسعه شهرهای جدید بیش از آنکه نیازهای خدماتی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان قدیم و جدید این شهرها را پاسخ بدهد تنها به شکل برنامه ساخت انبوه واحدهای مسکونی دنبال شده و پیش رفته است.به اعتقاد کارشناسان شهری لازم است دولت برای انجام برنامهریزی بهتر به منظور تحقق فضاها و سرانههای خدماتی، فرهنگی و اجتماعی در شهرهای جدید سالانه مطالعاتی برای سنجش نوع و میزان نیازهای سکونتی ساکنان این شهرها انجام دهد.
ارسال نظرات