چطور یک استارتاپ راهاندازی کنیم؟
آیا شما هم جزو کسانی هستید که ایدهای مثلا برای راه انداختن یک شرکت یا بیزینس به ذهنتان رسیده و سرمایهای ندارید؟ شاید شما هم ذهنتان دائما مشغول این است که چطور میتوانید بدون سرمایه دست به چنین ریسک بزرگی بزنید؟
ایده که به ذهن میرسد، حالا در هر زمینهای، اولش خیلی لذتبخش است. اول به این فکر میکنی که چه ایدهای به نظرت رسیده، ایده را به بهترین شکل ممکن در ذهنت میپرورانی و بعد که مرحله عمل میرسد، همه چیز بهصورت ناگهانی کاملا غیرممکن به نظر میرسد، بهخصوص اگر در آن زمینه تجربهای نداشته باشی و در بدبینانهترین حالت هیچ پول و سرمایهای هم برای عملی کردن ایده نابت نداشته باشی. اینجاست که تمام تصاویر زیبای خیالت به یک مه غلیظ تبدیل میشود و احتمالش خیلی زیاد است که زود همان تصاویر مهآلود هم به کل از ذهنت پاک شود. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، اگر از متخصصان بپرسید به شما میگویند وقتی میخواهید بیزینسی راه بیندازید بروید سراغ این افراد «دوستان، خانواده و سادهلوحها»؛ اما این را هم بدانید که همیشه راه دیگری هم وجود دارد که میتواند کمی آسانتر باشد. واقعیت این است که شما به پول احتیاج ندارید. شما به آن چیزی که با پول میشود خرید، نیاز دارید. مادربزرگ یا پدربزرگ پولدار هم ندارید که بخواهید رویش حساب کند؛ سرمایهگذار هم حاضر نیست در ابتدای راه بیاید روی کارتان سرمایهگذاری کند. نکته اینجاست که شما
به هیچ یک از اینها نیاز ندارید. شما فقط به کسانی نیاز دارید که کارتان را بدون دریافت دستمزد انجام دهند. شاید پیش خودتان بگویید که این افراد حتما در دسته سادهلوحها قرار میگیرند، چون مگر میشود مردم بیایند و بدون پول کاری را انجام دهند؟ شاید نتوان با قاطعیت پاسخ مثبت به این پرسش داد اما حقیقت این است که همیشه غیرممکن هم نیست. گواهش هم این است که بسیاری از بیزینسهای معروف و افراد موفق دنیا کارشان را بهصورت شراکتی و با کمک رایگان دوستان کاربلد خود آغاز کردند اما تصور عمومی اصولا بر این است که آدمها در ازای کارشان حتما چیزی میخواهند. اما این واژه «رایگان» واقعا واژه زیبایی است. اگر آدمها میتوانستند همه چیز را بهصورت رایگان به دست بیاورند، احتمالا نیمی از مشکلات روزمرهشان حل میشد اما در زندگی واقعی هیچ چیز بهصورت رایگان، یا بهتر است بگویم بدون تلاش نصیب هیچ کس نمیشود. اینکه میگویند برای شروع بیزینستان بروید سراغ کسانی که بدون دریافت پول برایتان یا در کنارتان کار کنند، به این معنا نیست که شما وظیفه ندارید در ازایش کاری انجام دهید؛ در واقع این شمایید که باید چنان ایده حسابشده و برنامه مشخصی در
ذهن داشته باشید که بتوانید دوستان یا آشنایان حرفهایتان را دعوت و راضی به همکاری بکنید. به هر حال این را هم باید بدانید که تمام مردم دنیا صرفا آنقدر حریص پول نیستند که در همان ابتدای راه حرف پول را بزنند؛ هستند کسانی که چشم به آینده دارند و اگر پیشنهاد خوبی به آنها بشود حاضرند در ابتدای راه کمی با سختی زندگی کنند و بعد در مرحله یا مراحل بعدی به فکر سوددهی کار و دریافت سود باشند. این افراد معمولا کار را هم بهتر پیش میبرند و بیشتر میتوان رویشان حساب باز کرد. این افراد شاید ایده، زمان یا حتی انگیزه راهاندازی یک بیزینس شخصی را داشته باشند اما اگر وعدهای خوب و چشمانداز امیدوارکنندهای با کمترین میزان ریسک، به آنها داده شود، فرصت را از دست نمیدهند. کارآفرینها معمولا ایدههای فوقالعاده تجاری در ذهن دارند اما همیشه بهخاطر نداشتن سرمایه در همان مرحله ایده میمانند و خطر نمیکنند. با خودشان فکر میکنند ایدهشان هرگز عملی نمیشود مگر اینکه یک بودجه هنگفت داشته باشند. اما در واقع اگر شما ایده و برنامه اجرایی فکرشده و حسابشده نداشته باشید، میلیونها دلار پول هم نمیتواند آن را به مرحله عمل برساند. همه نکاتی
که تا اینجا به آن اشاره کردیم، در ظاهر آسان به نظر میرسد اما قدمهای زیادی برای رسیدن به تصویر رویایی شما از ایده تجاریتان وجود دارد. به ذهن خودتان متکی باشید به جای اینکه برای ایدهپردازی و برنامهریزی سراغ دیگران بروید، به دانش و استعدادها و قابلیتهای خودتان اتکا و اعتماد کنید. هر چه کمتر به یک منبع خارجی متکی باشید، کارتان راحتتر پیش میرود. با دیگران مشورت کنید ایدهتان را با خانواده، دوستان، لینکهای کاری و همکارهای سابق خود در میان بگذارید. با آنها تماس تلفنی بگیرید، ایمیل بزنید و حتی از ایده کاری جدیدتان در پروفایل اجتماعیتان بنویسید. خانواده و دوستانتان حرفتان را به گوش دیگران میرسانند و همکارهای سابقتان هم میتوانند شما را به لینکهای کاری خودشان معرفی کنند. این شیوه بازاریابی به شما کمک میکند مشتریان بیشتری را برای بیزینس خود پیدا کنید. به فکر شراکت باشید از ابتدای کار باید به فکر شراکت باشید. اگر سرمایهای ندارید و میخواهید با کمک و مشارکت دیگران کارتان را راه بیندازید، بدانید که باید حرف از شراکت بزنید. نمیتوانید بگویید«از دیگران مجانی کار میکشم و
در ازایش چیزی هم به آنها نمیدهم.» باید اجازه دهید همکارتان احساس کند در کاری که دارد انجام میدهد، شریک است. اگر شما برای انجام کاری به کسی ساعتی دستمزد بدهید، به اندازه، یک ساعت از او خدمات میگیرید اما اگر براساس یک چشمانداز و آینده موفقیتآمیز به او دستمزد دهید یا حداقل چنین آیندهای را برایش ترسیم کنید، زمان، ایده، زندگی، تلاش و انرژیاش را در ازایش میگیرید. ایده ناب داشته باشید اگر ایده نپخته و فکرنشده باشد، هیچ کس حاضر نیست رویش سرمایهگذاری کند؛ در واقع هیچ کس حاضر به همکاری برای اجرای چنین ایدهای نیست. هرگز به فکر پیدا کردن شریک و همکار نباشید اگر یک ایده خوب و فکرشده در ذهن ندارید. چطور میتوانید بفهمید ایدهتان خوب است؟ با دوستان، خانواده و کسانی که در این کار تجربه دارند و حرفهای و متخصص محسوب میشوند، مشورت کنید. اگر اکثریت تشویقتان کردند، بعد میتوانید به فکر پیدا کردن شریک باشید. اغراق کنید اصولا کسی دلش نمیخواهد برای انجام یک کار بزرگ و احتمالا پرخطر نخستین نفر باشد. هر وقت تعداد پرسنل یک بیزینس بیشتر از یک یا دو نفر باشد، افراد بیشتری جذب به کار و
حاضر به همکاری میشوند. حالا کار شما چیست؟ اینکه وقتی دارید با گزینههای خود درباره شراکت حرف میزنید، متقاعدشان کنید نخستین کسی نیستند که طرف صحبتشان نشستهاید. کافی است بگویید با چند نفر دیگر هم برای همکاری و شراکت صحبت کردهاید. نیاز نیست دروغ بگویید؛ واقعا این کار را بکنید. این را هم بدانید هیچ کس دلش نمیخواهد آخرین نفر باشد. اعتبار و اعتماد بسازید بزرگترین مانعی که در این راه باید بر آن غلبه کنید، اعتماد است. شما از کسی که احتمالا هرگز پیش از این شما را در زندگیاش ندیده، میخواهید که زمانش را در اختیارتان بگذارد و خدماتی به شما بدهد. قاعدتا در قدم اول باید اعتمادش را جلب کنید و برای خودتان اعتبار بخرید. اگر در گذشته در بیزینسی موفق بودهاید، با او درمیان بگذارید. اگر هنوز این اتفاق نیفتاده از دستاوردهای خود بگویید تا طرفتان شما را در قامت کسی که ممکن است در آینده در کارش موفق شود، ببیند. پیشنهاد وسوسهانگیز بدهید بگذارید درباره این موضوع کمی راحتتر با هم صحبت کنیم. شما از فرد یا افرادی که احتمالا صرفا از طریق ایمیل با هم در ارتباط بودهاید، میخواهید خدماتی را
در اختیارتان بگذارد، با امید اینکه استعداد کاری که وعدهاش را میدهید، دارید و روابطی هم دارید که شما را به موفقیت میرساند. پیشنهادی به آنها بدهید که نتوانند رد کنند. وقتی پیشنهاد شما را بررسی میکنند، باید مثل یک دختربچه مدرسهای ذوق کنند. به خاطر داشته باشید اینها شرکای شما هستند؛ اگر شما کارتان را درست انجام دهید قاعدتا آنها هم کارشان را درست انجام خواهند داد.
ارسال نظرات