ورشکستگی در کمین آب
پدیده کمآبی در ایران تا حدی رسیده که به گفته برخی از کارشناسان به مرز بحران نزدیک میشود.
هرچند برخی دیگر از کارشناسان این حوزه، معتقدند تکرار واژه «بحران» برای این موضوع، حساسیتها نسبت به این فاجعه که ایران را در معرض تهدید جدی قرار داده، از بین خواهد برد. در راستای اهمیت این موضوع، اهالی دانشگاههای مختلف کشور در فرهنگستان علوم گردهم آمدند تا به بررسی و تبیین این موضوع بپردازند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، در همایش دوروزه «علل و راهکارهای مقابله با بحران کمی و کیفی آب کشور» تأکید شد ضرورت دارد اطلاعات علمی در حوزه بحران آب به دولت و مجلس گوشزد شود. چکیدهای از سخنرانیهای روز اول این همایش در پی میآید.
دولت و مجلس در زمینه بحران آب توجیه شوند محمد شاهدی، معاون پژوهشی علوم محض و کاربردی فرهنگستان علوم و دبیر همایش بحران آب بهگونهای است که میتواند در آینده هم از نظر مسائل اجتماعی و اقتصادی و سلامت اثرگذار باشد. اهمیت این موضوع از موضوعات روزمرهای که به آن پرداخته میشود بیشتر است اما در عمل کاری انجام نشده است. اصلیترین کسانی که باید به موضوع بحران آب بپردازند در گام اول اندیشمندان و صاحبنظران هستند. دانشگاهیان باید موضوع آب را در اولویت کارهای خود بدانند؛ زمانی دولت کاری را دقیق اجرا میکند که عمق قضیه را درک کند و دانشمندان و دانشگاهیان میتوانند دولت را متوجه این مشکل کنند. نمایندگان مجلس باید از نظر موضوع بحران کمی و کیفی آب کشور توجیه شوند؛ در زمانی کوتاه و سریع مشکلات کمآبی و تغییر اقلیم رفع نمیشود و دولتها نمیتوانند در این حوزه بهسرعت عمل کرده و خرابیها را ترمیم کنند. دولتها با آگاهی مردم و روشنشدن عمق قضیه فعال میشوند. در سالهای گذشته از منابع آب زیاد برداشت کردهایم و امروز منابع آب زیرزمینی در حال تخریب است که فرونشست دشتها به این دلیل است.
توقع از دولت برای رفع بحران آب بیجا نیست رضا داوریاردکانی، رئیس فرهنگستان علوم اکنون در شرایط حداقل آب قرار گرفتهایم و باید برای داشتن حداقل آب فکر کنیم. پیشنهادهایی مطرح است که یک سازمان واحد، نظارت بر کار آب را بر عهده بگیرد. مسئله آب یک مسئله علمی است؛ اما موضوع آب یک مسئله علمی-تخصصی نیست. مشکل آب، مسئله تازهای نیست؛ اما بهتازگی این مشکل به بحران تبدیل شده؛ کار مهم دانشمندان این است که باید مسئله را بهدرستی مطرح کنند. داریوششاه در دوهزارو٥٠٠ سال پیش ادعا کرد که نباید مشکل بیآبی و دروغ داشته باشیم؛ اما هر دو تشدید شده و مشکل دروغ در کشور بحرانی شده، ضمن اینکه مشکل آب نهتنها در دنیا بحرانی است، بلکه ما همیشه با این مشکل در کشور مواجه بودهایم.
آب به زندگی ما پیوسته است و فقط مسئله دانشمندان نیست، بلکه مسئله همه مردم و اساسیترین مسئله زندگی همه مردم است. معمولا ما توقع داریم دولت همه مسائل را حل کند. دانشمندان هم همین توقع را دارند و به همین دلیل پیشنهادها را به دولت ارائه میکنند. البته این توقع بیجا نیست و دولت در حل مسائل باید پیشگام باشد؛ اما دولت برای حل مسائل بدون کمک مردم هیچ کاری نمیتواند بکند و کاری از دستش برنمیآید. هنوز برای ما آب مسئله است، مشکل آب به حدی نرسیده که رو به قبله باشیم و چارهای نداشته باشیم، بلکه برای حل مسئله آب امیدواریم راهحلهایی بیابیم
با ورشکستگی آب روبهرو هستیم کاوه مدنی، عضو هیأتعلمی مرکز سیاست محیط زیست امپریالکالج لندن دادههای ماهوارهای نشان میدهد خشکسالی، عامل بروز بحران دریاچه ارومیه نیست و این مشکل محصول دست بشر است. بحران پدیدهای است که بدون آنکه بدانیم کی و کجا رخ میدهد، عملیاتی میشود، حدی و موقتی است و واکنش سریع میطلبد. چیزی که ١٦ سال طول کشیده و ادامه دارد (کمآبی) بحران نیست و اگر از حد بگذرد و نتوانیم آن را درست مدیریت کنیم، فاجعه و شکست سیستمی محسوب میشود. بحران بار اجتماعی، روانی و معنایی دارد و نمیتوان آن را هرجا به کار برد، اما ما در ایران بهراحتی آن را به کار میبریم و تکرار آن موجب میشود حساسیت آن برای مردم از بین برود و بار معنایی خود را نداشته باشد.
از دلایلی که در بحث منابع آب مؤثر بوده است، افزایش سریع جمعیت پس از انقلاب است؛ در کنار افزایش جمعیت سرانه موجود آب کم میشود اما از نظر سرانه موجود آب، در منطقه پس از لبنان بیشترین آب را داریم. ریشه مشکلات آب ایران خارج از حوزه استحقاقی مدیریت آب کشاورزی است درحالیکه بسیاری از این مسائل به حوزههای سازمان محیط زیست، وزارت کشاورزی و وزارت نیرو تحمیل میشود. مشکل دیگر ما در کشور، کشاورزی ناکاراست. به دلیل تکیه بر اقتصاد نفتی، برنامه اقتصادی دقیقی برای کشاورزی نداریم و فقط برخوردهای پوپولیستی با موضوعی نظیر آب کشاورزی میشود. اصلاحات ارضی، مشارکتها را از بین برد و آن را به فضای رقابتی مدرن در این عرصه تبدیل کرد؛ بخش کشاورزی باید رشد میکرد اما تحلیل رفت، چون متوجه نبودیم که آب و کشاورزی به هم وابستهاند. از راهکارهای مقابله با بحران آب ایران، صنعتیشدن است. بههرحال درآمد ریالی آب صنعت، بیشتر از آب کشاورزی است که میتوان این درآمد را برای کارهای خود هزینه کرد. در کشوری که خشک است و ما اراضی را آبیاری میکنیم، سهم بالایی از آب برای کشاورزی صرف میشود. عدهای اعلام میکنند که کشاورزی باید تعطیل شود و ما نمیتوانیم خودکفایی غذایی داشته باشیم درحالیکه از سوی دیگر، تعطیلی کشاورزی هم منجر به حاشیهنشینی میشود.
علاوه بر آن، عطش توسعه در کنار سوءمدیریت در بروز مشکل آب مؤثر است. ما با درآمدهای نفتی بالا، تکنولوژیزده شدیم و سنبلهای غرور خود را برج میلاد، اتوبان دوطبقه صدر، سدسازی و از این قبیل قرار دادیم. میخواستیم ثابت کنیم که میتوانیم به هر جایی برسیم و البته هنوز این مکتب فکری سازهای ادامه دارد، اما به جای سد، سراغ آبشیرینکن و انتقال آب رفتیم. درحالیکه باید به کنترل مصرف بیندیشیم. در وضعیت اقتصادی تورمبالا، نمیتوان به کشاورز گفت که آب از کف زمین نکشد و فکر نسل بعدی باشد. چون کشاورز امیدی به سود آینده ندارد. ما با انتقال آب، توسعه را تحریک کردیم و با توسعه، شهر تشنهتر و نیازها بیشتر شد. با خشکسالی اقتصادی - اجتماعی مواجه هستیم که این با خشکسالی هیدرولوژیکی و هواشناسی متفاوت است؛ این ورشکستگی آبی است و ما بلد نیستیم از امکانات خود خوب استفاده کنیم. قطعا هرچه آب کمتر شود، تنشها زیادتر میشود اما با گزینه جنگ آب مخالف هستیم. باید توانمندسازی کشاورزان ما در اولویت باشد. قطعا کشاورز توانمند، فکر و عمل متفاوت دارد.
گسترش صنایع آببَر در خشکترین مناطق کشور مهدی بصیری، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان یکی از مشکلات ما در حوزه آب این است که با ذینفعان ارتباط نداریم و برنامهریزیهای ما غیرتخصصی و از بالا به پایین است که در نتیجه منجر به موفقیت نمیشود. ما نگاه توهمی و غیرعلمی به منابع آب داریم و تصور میکنیم، آب در مسیر آبراهها و رودها و تالابها هدر میرود و باید از آنها نهایت استفاده را ببریم که این یکی از علل بحران آب است. فکر میکنیم برای هرچیزی تخصص لازم است، غیر از مدیریت سرزمین و منابع آب. بنابراین دخالتهای غیرکارشناسانه در امور سرزمین و بهویژه آب صورت میگیرد. عدم جامعنگری و نداشتن برنامه منسجم توسعه و رویکرد بخشی و اینکه هر وزارتخانهای مثل کشاورزی و نیرو خودشان تصمیم میگیرند، یکی دیگر از علل بحران آب است. توسعه بیش از ظرفیت محیط یعنی فشار بر منابع و ظرفیت اکولوژیک در هیچجای ایران رعایت نشده و نمیشود. همچنین سیاستگذاریهای نادرست در زمینه توسعه صورت میگیرد که برایناساس مجلس، قانون استقلال شرکتهای آب استانها را تصویب میکند و همچنین تصویب میکند که تا سال ٨٥ هر چاه بدونمجوزی که خلاف زده شده دارای پرونده شود. حقالنظاره چاهها هم لغو میشود و وزارت نیرو به چاههای حریمی جهت کسب درآمد میپردازد. صنایع در ایران درست برخلاف همه شناختهای علمی و منطقی، در خشکترین سرزمینها مانند اصفهان و یزد توسعه مییابد که علاوه بر آلودگی محیط و مصرف آب بهطور مستقیم جمعیت آن مناطق را افزایش میدهد. همچنین نسبت به مشارکت مردم در برنامههای مدیریت بهرهبرداری از آب بیتوجه هستیم و ارزانبودن انرژی برای پمپاژ از چاههای عمیق و رودخانهها نیز از عوامل دیگر بحران آب بهشمار میرود.
انتقال آب از خارج خیانت به مادر طبیعت است امین علیزاده، عضو هیأتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد در ۳۵ سال اخیر، غیر از استحصال آبهای نیمهفسیلی فقط ۱۲۰ میلیارد مترمکعب آب از منابع فسیلی استخراج کردیم. در کشور ما آب فقط H٢O نیست، بلکه یک فلسفه، سیاست، فرهنگ، دین، مذهب، اخلاق و خرد است. اگر قرار باشد به اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی بیندیشیم، اول از همه مسائل، موضوع آب است که توجه به آن باید اصل فعالیتهای اقتصادی و توسعه باشد. با فناوری حفر چاه، هجمه شدیدی به دشتهای جنوب شرق، جنوب، شمال شرق و ایران مرکزی انجام شد و بزرگترین اشتباه هم این بود که آبهای زیرزمینی در این دشتها تجمع یافتهاند. گروداران آب دو دسته هستند، اول اینکه منابع آنها در گرو وجود آب بود و دوم آنهایی که منافع آب در گرو آنها بود. نگاه غیرخردمندانه به آب، درآمدهای نامناسب نفتی، لحاظنکردن دانش بومی در برنامهها، بیتوجهی به بافت سنتی کشاورزی و نگاه غلط به توسعه در بروز مشکل آب مؤثر بوده است. با ورود فناوری حفر چاه و توسعه سدسازی، توسعه کشاورزی افقی شد، اما عرصه جدید، از خیانت به محیط زیست که با عرصه ما همخوان نبود، وارد کشور ما شد. مادر طبیعت، زیبا و مهربان است، اما اگر به آن خیانت شود، بسیار خشن و سخت خواهد بود. در وضعیت کنونی باید نخبگان کشاورزی از توهم خارج شوند و دنبال راهحل بومی باشند؛ انتقال آب از خارج همان خیانت به مادر طبیعت خواهد بود. وزارت نیرو سالانه مجوز هزارو ٢٠٠ کیلومتر کفشکنی صادر میکند تا چاههای عمیق، عمیقتر شوند.
در آینده خرید آب بهعنوان کالایی ضروری اجباری میشود علی درویشزاده، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، درحالحاضر یک میلیارد نفر از جمعیت جهان به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و همین تعداد نیز از گرسنگی رنج میبرند. علت این امر این است که ٤٠ درصد از زمینهای زراعتی به علت بیآبی و خشکسالی نابود شده و پوشش جنگلی جهان در حال کاهش است. امروزه آب یک کالای تجارتی و استراتژیک به شمار میآید و اگر وضع به همین شکل ادامه یابد، کشورهای کمآب، به اجبار باید آب را بهعنوان یک کالای ضروری خریداری کنند. بسیاری از اقلیمشناسان نشان دادهاند که در ٥٠ تا ١٠٠ سال آینده در اکثر نقاط سطح زمین همانند آنچه در ١٠٠ سال گذشته اتفاق افتاده، روند گرمشدن هوا تا ٤ درجه سانتیگراد ادامه خواهد یافت؛ بنابراین اگر امروز به فکر جبران کمبود آب نباشیم با خطر خشکسالی مواجه خواهیم بود.
تأمین غذای جمعیت ایران در سال ١٤٠٠ غیرممکن است علیرضا سپاسخواه، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز درحالحاضر از ٢,٥٧ میلیون هکتار اراضی باغی کشور فقط ١٥ درصد دیم است، این در حالی است که امکان کشت دیم تا ٤.٦ میلیون هکتار در کشور وجود دارد.٩٠ میلیاردمترمکعب منابع آب تجدیدپذیر داریم که ١٩ میلیاردمترمکعب آن زیرزمینی است. درحالحاضر ٤٢ میلیاردمترمکعب از منابع آب زیرزمینی برداشت میشود و این منابع آبی کفایت تغذیه جمعیتی کشور را ندارد. مصرف واقعی آب در کشاورزی ٧٥ میلیاردمترمکعب بوده است. جمعیت ما در سال ٩٠، ٧٧ میلیوننفر بود که اگر بخواهیم به تأمین غذای این میزان جمعیت برسیم باید بهرهوری آب به ١.٤ کیلوگرم بر مترمکعب برسد که هنوز به این رقم دست نیافتهایم. در سال ١٤٠٠ شمسی جمعیت کشور به ٩٠ میلیوننفر میرسد که ١١٣ میلیاردمترمکعب آب لازم داریم که با بهرهوری فعلی نمیتوانیم غذای این جمعیت را تأمین کنیم.
دوسوم سدهای موجود در کشور خسارتبارند احمد خاتونآبادی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان با اینکه خشکشدن رودخانهها، افزایش ریزگردها و مهاجرت و حاشیهنشینی از تأثیرات منفی سدسازی در کشور است، اما ساخت بیشترین سدها در دولتهای سازندگی و دولت عدالت و مهرورزی انجام شد. سدسازی بهعنوان هدف توسعه و احداث سد بهمثابه وسیله، دو نگرش متضاد در سدسازیاند. متأسفانه ما هر چیز بلند را بهعنوان هدف خود میپنداریم. مثلا بهجای آنکه برج میلاد را در ارتفاعات غرب و شمالغرب تهران بسازیم، در کمارتفاعترین نقطهها میسازیم چون بلندمرتبهسازی را دوست داریم. درحالحاضر بیش از یکهزار و ٢٠٠ سد در کشور داریم. مجوز صدور حفر چاه درواقع خیانتی بود که به مردم و آیندگان شد. قانون استقلال آب در ایران نادرست بود. تأمین آب و برق و بالارفتن مصرف سرانه آب دو استدلال نادرست سازمانها در سدسازی بود که منطقی نیست. ارزیابی ضعیف اثرات زیستمحیطی یا فقدان هرگونه ارزیابی اصولی تخصصی، نابودی مناطق بالادست و تبعات زیانبار اقتصادی و اجتماعی از آسیبهای سدسازی در ایران است. هزارو ٣٣٠ سد در کشور وجود دارد که فقط در دولت سازندگی ٦٦ سد و در دولت احمدینژاد ٥٤ سد ساخته شد. تا قبل از انقلاب هزینه ساخت سد ٦٠ میلیوندلار در کشور بود اما پس از انقلاب به صدمیلیوندلار رسید و بابت هر سد ٤٠ میلیوندلار به جیب کسانی رفت که نان تحریم را میخورند. کشور آمریکا اگر سدی میسازد از محل درآمد بخش خصوصی است اما ما سد را از محل بیتالمال میسازیم.
افزایش ۲۱ برابری دشتهای ممنوعه در ٥٠سال گذشته بهرام ملکمحمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تعداد دشتهای ممنوعه از ۱۵ مورد در سال ۱۳۴۷ به ۳۱۹ مورد در سال ۱۳۹۳ رسید. همانند سایر نقاط ایران، در استان چهارمحالوبختیاری و بهخصوص دشت ممنوعه خانمیرزا، منابع آب زیرزمینی عمدهترین و مهمترین منابع تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی منطقه محسوب میشوند. استفاده از آبهای زیرزمینی به پنجهزارسال پیش برمیگردد و آب زیرزمینی در ایران از قدیم برای آبیاری و تأمین آب شرب از طریق قناتها و چاهها مورد استفاده قرار میگرفته است. کشور ما به دلیل قرارداشتن در منطقه خشک، بیشتر برای تأمین آب به استفاده از آبهای زیرزمینی روی آورده است. مجموع رشد تعداد چاهها در ١٥سال منتهی به سالهای ٨٨ ـ ٨٩، ٦١,٩ درصد و از نظر تخلیه ٢٥.٢ درصد بوده است. تعداد دشتهای ممنوعه در سال ١٣٤٧، ١٥ مورد و در سال ١٣٨٠، ١٩٩ مورد بوده است که در سال ١٣٩٠ به ٢٩١ مورد و در سال ١٣٩٣ به ٣١٩ مورد افزایش یافته است.
اصلاح مجدد سند راهبردی تغییر اقلیم محسن ناصری، عضو هیأت علمی دانشکده عمران دانشگاه تهران سند راهبردی تغییر اقلیم، مجددا اصلاح شده است و تا ٤٠ روز دیگر (پایان ماه آینده) به دولت برمیگردد. برنامه راهبرد ملی کلان تغییر اقلیم پنج جزء دارد که شامل آب، کشاورزی و امنیت غذایی، کاهش انتشار گازهای گلخانهای، بهداشت و سلامت و تنوع زیستی و منابع طبیعی است. ١٤ درصد منابع انرژی کشور توسط منابع آبی تأمین میشود. در سند راهبردی تغییر اقلیم، سیاستهای کلی به یک یا چند راهبرد تبدیل میشود و این راهبردها سیاستهای اجرائی میشوند؛ مثلا در بخش منابع طبیعی و تنوع زیستی ٢٩ سیاست اجرائی داریم که تمرکز بر توانمندسازی سیستمی در این بخش پیشبینی شده است.