چقدر محتمل بود که ایران، ونزوئلا شود؟
یک اقتصاددان ایرانی بررسی کرد که چقدر محتمل بود ایران به مانند کشور ونزوئلا گرفتار مسائل اقتصادیای شود که امروز ونزوئلا را به فلاکت کشانده است.
چه سیاستها یا چه تصمیماتی، ونزوئلای غنی از ذخایر نفت و گاز را به کشوری مفلوک تبدیل کرده است؟ البته به نظر میرسد، این سیاستها و تصمیمات چندان برای مردم ایران ناشناخته نباشد. اگرچه شدت مشکلات اقتصادی مردم ونزوئلا قابل مقایسه با چالشهایی که مردم ایران در پایان دولت دهم لمس کردهاند، نیست اما این مشکلات تقریباً از یک جنس است. انتشار اسکناس بدون پشتوانه، تورم بالا، توزیع یارانههایی که قرار بود به عیار رفاه مردم بینجامد اما سفره آنان را کوچکتر کرد. مدیریت غیراصولی درآمدهای نفتی، نظام چندگانه ارزی و البته سیاستهای مشترک دیگر...حسین عباسی، اقتصاددان بر این عقیده است که اگر این سیاستها همچنان در ایران تداوم داشت، وقوع بحرانهای ونزوئلا در ایران، حتمی بود. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، او که اکنون در دانشکده اقتصاد دانشگاه مریلند به تدریس اقتصاد مشغول است، در گفتوگو با شماره 175 هفتهنامه تجارت فردا نحوه شکلگیری مشکلات کنونی ونزوئلا را تشریح کرده و به بررسی تطبیقی اقتصادهای ایران و ونزوئلا پرداخته است. وی در این مصاحبه در پاسخ به شباهتهای ایران و ونزوئلا عنوان کرده است: به مقدار زیادی این دو کشور به یکدیگر شبیه هستند. مثلا از لحاظ منابع کسب درآمد. به این ترتیب که کسب این درآمد نه دولتمردان را مجاب به پاسخگویی میکند و نه به موجب زحمت به دست میآید. به همین سبب، این دولتها، سیاستهایی را اتخاذ میکنند که مردم را نیز به رفتارهای کوتاهمدت سوق میدهد. وی ادامه داد: قیمت انرژی و مواد غذایی در ونزوئلا از قیمت این کالاها در ایران نیز ارزانتر است. ونزوئلا مواد غذایی را با نرخهای بسیار پایین وارد میکند و به مردم عرضه میکند. نرخ یک دلار در بازار رسمی، معادل شش بولیوار و نرخ دلار بازار آزاد معادل 1200 بولیوار است. مواد غذایی با دلار شش بولیواری وارد شده و تقاضای مردم را تامین میکند. عباسی اضافه کرد: به عبارتی میان میزان مصرف آحاد جامعه و ارزش افزوده مردم ونزوئلا، فاصله بسیاری وجود دارد. این فاصله را رانت ناشی از نفت در اقتصاد پر میکند. به نظر میرسد اصلیترین شباهت ایران و ونزوئلا در این مورد است. این سیاستها، رفتارهای کوتاهمدت مردم و سیاستمدار را تشویق میکند و رفتارهای بلندمدت را قبیح جلوه میدهد. رشد کارآمد در این نوع کشورها بسیار کند بوده و به دلیل بحرانهای به وجود آمده در سالهای اخیر، آثار رشد مختصری که اقتصاد ونزوئلا در اوایل دهه 2000 یا اقتصاد ایران از نیمه دوم دهه 1370 تا اواسط دهه 1380 تجربه کرد، با شکلگیری این بحرانها از دست رفت. اما شدت مسائل اقتصادی در ونزوئلا به دلیل بزرگی و تنوع اقتصاد ایران بیشتر است. به گفته این اقتصاددان، وابستگی ایران به پول نفت نیز کمتر بوده و درجات به مراتب بیشتری از عقلانیت سیاسی در ایران نسبت به ونزوئلا حاکم است و نسبتاً عقلانیت بیشتری در سیاستهای اقتصادی ایران مشاهده میشود. وی متذکر شد: شاهد این مدعا اینکه، چاوس توانست ریاست جمهوری خود را تمدید کند، اما این اتفاق در ایران رخ نداد. حداقل فایده گردش قدرت در ایران این بود که پس از دوره آقای احمدینژاد که سیاستهای عوامگرایانهای بر کشور حاکم شده بود، مردم انتخاب دیگری کردند و کشور را از گزند نتایج تداوم این سیاستها نجات دادند. از طرفی، گفته میشود، کشورهای آمریکای لاتین بیش از سایر کشورها با دیکتاتوری، خشونت و نابرابری عجین هستند. من در مقام تایید این موضوع نیستم اما اکنون که گروههای مخالف از طریق دادگاه عالی ونزوئلا درصدد برکناری مادورو هستند به نظر میرسد، مادورو به دلیل قدرتی که در ساختار سیاسی این کشور دارد، رای دادگاه را به نفع خود تغییر داده و تصمیم مخالفان را ملغی اعلام کند. در واقع اصل تفکیک قوا نیز در این کشور دچار ضعف است. اینها عوامل مهمی است که میتوان نتیجه گرفت، ایران نسبت به ونزوئلا وضعیت بهتری دارد. عباسی در پاسخ به اینکه اگر ایرانیها نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 منافع کوتاهمدت خود را بر منافع بلندمدت ترجیح داده و به تداوم سیاستهای پوپولیستی تمایل نشان میدادند، آیا اکنون باید شاهد بحرانهای ونزوئلا در ایران میبودیم؟ اظهار کرد: بله، در این مورد تردید ندارم. اقتصاد، ایرانی و غیرایرانی نمیشناسد و قواعدی که بر اقتصاد حاکم میشود، در همهجا یکسان است؛ تصور کنید که اگر همچنان مقرر بود که برای پروژههای بیفایدهای مانند مسکن مهر از طریق چاپ پول، تامین مالی صورت گیرد، یا اگرتصمیم این بود که به میزان یارانهای که به همگان پرداخت میشود، اضافه شود و قید همگان همچنان همگان باقی بماند، شک ندارم همین بحرانها در ایران نیز رخ میداد. وی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی، تصمیم عقلایی مردم نیز این بود که داراییشان را به کالا تبدیل کنند. این رفتار به تشدید تورم و کمبود کالا منتهی میشود. بنابراین، تفاوتی میان رفتارهای اقتصادی مردم در کشورهای مختلف وجود ندارد. مردم در برابر سیگنالهای اقتصادی رفتاری عقلایی و یکسان نشان میدهند. حال اگر سیگنال اشتباه برای مردم مخابره شود، رفتار عقلایی مردم، کشور را به فلاکت خواهد کشید. آنچه در ونزوئلا رخ داد و خوشبختانه در ایران اتفاق نیفتاد.