روایت سوختی که همه را زمینگیر کرد
ماجرای قطع سوخترسانی به شرکتهای هواپیمایی به دلیل بدهی طی روزهای اخیر، بهانه خوبی به دست معاندان نظام داد تا در سایه ناپختگی مدیران، به بزرگنمایی مشکلات کوچک ما پرداخته و تا میتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
جنگ و جدلهای اخیر شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی و ایرلاینها بابت بدهیهای قبلی شرکتهای هواپیمایی سر قضیه سوخت، این یکی دو روز حاشیههای زیادی به همراه داشت. ایرلاینها مدتها بود بر سر نرخ سوخت هواپیماها با شرکت ملی پخش توافق نداشتند و اصلاً نرخهای منظور شده قبلی را قبول نمیکردند. به عقیده شرکتهای هواپیمایی دولت نباید نرخ حاملهای انرژی را پس از اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها تا ابتدای اجرای فاز دوم افزایش میداد اما نرخ سوخت هواپیما برای پروازهای خارجی همین ابتدای فروردین امسال افزایش یافت و مقرر شد شرکت ملی پخش بابت هر لیتر سوخت به نرخ فوب خلیج فارس (بیش از 2000 تومان) از ایرلاینها پول بگیرد. نوبه بعد افزایش قیمت سوخت هواپیماها، آبانماه امسال بود که این بار نرخ سوخت پروازهای داخلی هم بیشتر شد و به هر لیتر 700 تومان افزایش یافت. اما در این میان سر بند قضیه افزایش قیمت سوخت، در کنار نوسانات نرخ دلار، دولت که یک سالی بود اجازه افزایش نرخ بلیت هواپیما را نمیداد، اینباره نرمی از خود نشان داد و اعلام کرد در راستای جبران هزینه شرکتهای هواپیمایی به دلیل افزایش قیمت سوخت هواپیما و رشد نرخ دلار، قیمت بلیت از همان اواخر آبانماه با 65 درصد رشد، ارائه میشود. البته بماند که ایرلاینها هم باز اعتراض داشتند که این افزایش نرخ کافی نیست و نه تنها هزینههای آنها را جبران نمیکند بلکه زیان آنها با احتساب مابهتفاوت دلار 1226 تومانی و سوخت لیتری 200 تومان، افزایش یافته است. به هر حال این نرخها اعمال شد و شرکتها هم مدتی با نرخها جدید هواپیما میپریدند اما در این میان پیغامهای شرکت ملی پخش بابت تسویه بدهی سوخت ایرلاینها که قبلاً دریافت شده بود، از گوشه و کنار شنیده میشد؛ شرکت ملی پخش بهای سوخت خود را که طی دو سال اخیر به ایرلاینها داده بود طلب میکرد اما شرکتهای هواپیمایی هم مدعی بودند اصلاً نرخهای احتساب شده شرکت پخش را قبول ندارند چه برسد به اینکه بخواهند بدهی خود را پرداخت کنند. بر اساس آمارهای شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی تا پایان آذرماه سال جاری ایرلاینها بابت سوخت پروازهای داخلی خود مبلغ 500 میلیارد تومان و بابت سوخت پروازهای خارجی رقم 200 میلیارد تومان به شرکت ملی پخش بدهکار بودند؛ در این میان شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران تقریباً 156 میلیارد تومان، شرکت ماهان 117 میلیارد تومان و شرکت آسمان 113 میلیارد تومان به شرکت پخش فرآوردههای نفتی بابت خرید سوخت، بدهکار اعلام شدهاند. البته این حساب و کتاب تنها در دفتر شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ثبت شد زیرا ایرلاینها چندان اعتقادی به این آمار و ارقام ندارند؛ شرکتها هواپیمایی مدعی هستند نرخ سوختی که محاسبه شده غیر منطقی است و ارگان ثالثی باید پا درمیانی کند تا نرخها تعدیل شده و قائله ختم به خیر شود. به هر حال این کش و قوسها بین شرکت ملی پخش و ایرلاینها هر روز وجود داشت، از شرکت ملی پخش هر روز تهدید توقف سوخترسانی و از ایرلاینها نشنیدن؛ تا اینکه صبر شرکت ملی پخش لبریز شد و ضربالأجلی برای تسویه حساب ایرلاینها تعیین کرد و گفت: اگر تا مهلت تعیین شده شرکتها بدهی سوخت خود را پرداخت نکنند، ارائه سوخت اعتباری به آنها متوقف میشود و پرداخت سوخت فقط نقدی؛ البته بماند که شرکت ملی پخش با پا در میانی سازمان هواپیمایی کشوری، فعلاً مهلت 6 روزهای را به ایرلاینها برای تسویه حساب داده و برای چند روز مسأله فیصله یافته است. مهلت شرکت ملی پخش تا 17 دی امسال بود؛ شرکت سوخترسان اعلام کرده بود از این پس شرکتهای بدهکار باید بهای سوخت مصرفی خود را هر روز نقداً پرداخت کنند، امری که «آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها». الزام پرداخت بهای سوخت و تعیین ضربالأجل از سوی شرکت ملی پخش و عدم توانایی ایرلاینها در پرداخت نقدی قیمت سوخت موجب شد شرکت ملی پخش از روز گذشته تهدیدهای چند ماه اخیر خود را پیاده کند؛ دیروز چندین شرکت هواپیمایی نتوانستند سوخت بخرند و سر بند این قضیه حدود 25 هواپیما فقط از تهران زمینگیر شدند و این بین مسافران بودند که در این غائله ضرر کردند؛ بسیاری از هواپیماها سوخت نگرفتند و نپریدند و زیان این حکمِ یک جانبه، تنها نصیب مسافران منتظر پرواز شد. البته بماند که خبر لغو تعدادی از پروازهای شرکتهای هواپیمایی ایرانی به دلیل بدهی به وزارت نفت بابت سوخت دریافتی، انعکاس همهگیری در خیلی از رسانههای خبری داخلی و بخصوص خارجی داشت؛ بسیاری از رسانههای غربی، این بازار آشفته دیروز حمل و نقل هوایی ایران را آنچه خود «مشکلات ناشی از تحریمهای تجاری علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران» دانستند، عنوان کردند و از این آب گل آلود ساخته ناشیگری مدیرتی، خوب ماهی گرفتند. به عقیده کارشناسان حمل و نقل هوایی به هر حال این اتفاقی که یکی دو روز گذشته در سیستم حمل و نقل هوایی کشور رخ داد، موضوعی به دور از مفاهیم اصلی مدیریتی، اقتصادی، سیاسی و البته کشورداری بود. حمل و نقل هوایی به عنوان سیستمی ایمن، سریع و مطمئن و البته تأثیرگذار در توسعه هر کشور، یکی از اولویتهای دولتها برای حمایت است؛ در اغلب نقاط دنیا نه تنها شرکتهای هواپیمایی یارانه میگیرند، بلکه مشمول معافیت مالیاتی هستند اما در ایران به دلیل یک بیتوجهی کوچک مدیریتی، بیش از 20 پرواز در یک روز کنسل میشود و هزاران مسافر سرگردان. بماند که این مسافران که بودند و رسیدن یا نرسیدنشان چه تاثیری در برنامهشان داشت. شاید دانشجویی بود که در این ایام امتحانات باید بر سر جلسه امتحان خود حاضر میشد، پزشک جراحی که از 5 ماه پیش برای آن روز نوبت جراحی به بیمار خود داده بود، یا شاید هم بازرگانی بود که قرار امضاء قرارداد با طرف خارجی خود بسته بود و صدها شاید دیگر که برای این مسافران بلاتکلیف وجود دارد. مسافرانی که همگی برای سفر خود برنامهها داشتند اما دغدغههای آنها جایی در برنامهریزی مدیران ارشد نداشت. البته در این میان باید به نکته ظریف دیگری اشاره کرد و آن بیتوجهی مسئولان در رسانهای کردن این مشکلات کوچک و البته قابل حل بود؛ بهتر بود مدیران ارشد ایرلاینها، شرکت ملی پخش و سازمان هواپیمایی کشوری، در جلسات خصوصی و غیر علنی این مشکلات را بررسی کرده و راه حلی منطقی برای آن میاندیشیدند تا اینکه بیتوجه به مشکلات پیش روی کشور و فشارهای اخیر غرب، تنها گزکی دست دشمنان این مرز و بوم بدهند تا آنها هم سرخوش و خوش خیال از تأثیر تحریمها بر حمل و نقل هوایی کشور، این بیتدبیری مدیریتی را به حساب تأثیر تحریمهای خود بگذارند. در تأیید این ادعا میتوان به تحلیل اخیر رسانه فارسیزبان دولت انگلیس درباره مشکل یکی دو روز اخیر حمل و نقل هوایی کشورمان اشاره کرد؛ بیبیسی روز گذشته مدعی شده بود: «از اوایل سال میلادی گذشته، شماری از کشورهای غربی به تدریج تحریمهای بانکی و نفتی جدیدی را علیه برنامههای هستهای جمهوری اسلامی به اجرا گذاشتند که با روند سقوط سریع ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، افزایش شدید نرخ تورم و بروز کمبود اقلام مختلف کالا در داخل ایران همراه بود و این امر هماکنون در حمل و نقل هوایی کشور ایران هم تأثیر گذاشته است». به قول معروف گرهای که با دست باز میشود را نباید با دندان باز کرد؛ وقتی که مدیران میتوانند به راحتی دور هم جمع شده و با رعایت تمامی قوانین و مقررات به حل مشکلات پیش رو بپردازند قطعاً تهدید و ارعاب و تعیین ضربالاجل آن هم در صنعت حساسی نظیر حمل و نقل هوایی آب در آسیاب دشمن ریختن است. بهتر نبود این بحث و جدلها و گفتوشنودهای رسانههای، به گفتو شنود تخصصی و البته مدیریتی پشت دربهای بسته میانجامید؟ که مطمئناً نتایج مطلوب و طبیعتاً عاقلانهای برای طرفین داشت تا آنکه پس از تهدید و رسانهای کردن موضوع، تصمیمی خود سرانه گرفته شده و بدون توجه به شرایط فعلی کشور سر خود اجرا شود که به دنبال آن نارضایتی مسافران و خشنودی بیگانگان را به دنبال دارد. قطعاً وحدت مسئولان در شرایط اقتصادی فعلی و به تعبیر مقام معظم رهبری «اقتصاد مقاومتی»، امری واجب و ضروری است تا کشور از این برهه بگذرد و فشارها را هر چه بیشتر کمرنگتر کند. در این میان میتوان به سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره وحدت و اتحاد مسئولان اشاره کرد. مقام معظم رهبری سوم مردادماه امسال مقارن با چهارم رمضان المبارک 1433 در دیدار کارگزاران نظام میفرمایند: «یک مساله هم مساله وحدت و همبستگى است، در کشور ما خوشبختانه ملت متحدند؛ این خیلى دستاورد مهمى است؛ از این باید صیانت کرد؛ نگذاریم از بین برود، این اختلافاتى که گاهى بین مسئولان بروز میکند - که به سطح رسانهها هم کشیده میشود بیخود، بىمورد، بىفایده - به اتحاد ملى ضربه میزند...». به هر حال اتفاقی که یکی دو روز گذشته در صنعت حمل و نقل هوایی کشور رخ داد را شاید تنها بتوان به سوء مدیریت تعبیر کرد، مشکلی که بر طرف کردن آن خیلی راحت پشت درهای بسته امکانپذیر بود و قطعا نتایج مطلوبتری داشت. امیدواریم مسئولان خود را مخاطب سخنان مقام معظم رهبری بدانند و از این تجربه سنگین و گرانی که به قیمت نارضایتی مردم به دست آمد درس بگیرند و این جمله امام راحل را سر لوحه کار خود قرار دهند که فرمودند: «... همه کسانی که دست اندرکار هستند و امور مملکت را میگردانند، به هر جوری که هست، بفهمند که حکومتها... باید در خدمت ملّت باشند... به مردم حالی کنند که ما خدمتگزاریم...»