مشتریان ایرانی «بازار آمریکایی» کربلا
آدرس «بازار آمریکاییها» را میگیرم. اصرار دارند که بازار آمریکاییها نداریم؛ اما وقتی نشانی میدهی با یک هاااای بلند میگویند «بازار آمریکایییی» بعد پروسه تبادل زبانی فارسی- عربی شروع میشود تا کروکی خیابان و محل را بگویند.
مسافران و البته زائران ایرانی عتبات عالیات در بازار آمریکایی بیشتر دنبال لباس و پوتین و تجهیزات نظامی منسوب به نظامیان آمریکایی هستند؛ چون اینگونه تبلیغ و معروف شده که این کالاها کیفیت خوبی دارند و اصولا استفاده از آنها کلاس خاصی برای طیف خاصی از جوانان دارد. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، عراق پس از حضور نظامیان آمریکایی تفاوتهای زیادی را به خود دیده است که شاید یکی از کمترین آنها تغییر در سبک زندگی و نیازها و پوشش مردم آن باشد. عراقیها که به دلیل فضای اعتقادی، بهویژه در شهرهای نجف و کربلا محدودیتهای زیادی داشتند، حالا خیابانی به نام «شارع سناتور» دارند که یادآور حضور نیروهای آمریکایی در عراق و این شهرهای پرتلاطم است. برای رسیدن به خیابان سناتور سوار خودروهای مدل بالای تاکسی میشوم و از «سیطره» که محل امنیتی اطراف حرم است، خارج میشوم. گفتهاند بازار آمریکاییها در این خیابان است؛ اما وقتی وارد خیابان میشویم، راننده چند فروشگاه و پاساژ را با دست نشان میدهد و با زبان عربی خودش چیزی میگوید و انگار دارد میگوید کدامیک از این فروشگاهها بهتر هستند و قیمتهای خوبی دارند. فروشگاهها بیشتر مربوط
به لوازمی است که خانمها نیاز دارند. لباسهای بچگانه هم وجود دارد و بیشترشان مارکهایی تُرک هستند و نه اروپایی و آمریکایی، اما دستکم همین مدلها در سایر فروشگاهها نیست. شاید بههمیندلیل است که این خیابان را به نام بازار آمریکاییها بدل کرده است. مسئول پذیرش هتل محل اقامتمان قبلا گفته بود: «بازار آمریکایی برای ما که همیشه اینجا هستیم، بهتر است؛ چون حراج سالانه میگذارد یا در جشن کریسمس خیلی قیمتهای خوبی دارد». این بازار آمریکایی در نجف و کربلا که فضای مذهبی کاملی دارند و حضور نیروهای آمریکایی و دیگر کشورها کمتر است، بیشتر مشهود است. فروشندهها میگویند: «سالها قبل که حضور نیروهای آمریکایی در این شهرها بیشتر بوده است، بسیاری از نیروهای آمریکایی در این خیابان تردد داشتهاند و خریدها و رستوران و سایر نیازهایشان از اینجا بوده و حالا هم که دیگر نیستند، این خیابان با تبدیل فروشگاهها به مراکزی لوکس، معروف به «بازار آمریکاییها» شده است. عراقیها از زمان حضور مستمر کشورهای خارجی نسبت به خرید و فروش محصولات خارجی مورد توجه خودشان یا مهمانانشان تمایل دارند و در این سالها بازارهای متعددی شکل گرفته و به نظرم
«بازار آمریکاییها» یکی از خاصترین آنهاست؛ چراکه بدون حضور مشهود و واقعی، معروفیت زیادی دارد. زائران ایرانی، بهویژه جوانان بدشان نمیآید سری به این بازار در آنجا بزنند؛ اما بازار آمریکایی که در خیابان سناتور به من معرفی شد، لباس و پوتین و لوازم و تجهیزات نظامی آمریکایی نداشت و باز هم با سختی زیاد و پرسوجو با زبان عربی- فارسی فروشندهها میگویند این خیابان آنجایی که من شنیدهام، نیست و آدرس جایی دیگر نزدیک حرم را میدهند. خودرو پلیسی که از او برای گرفتن تاکسی کمک میگیرم، میگوید باید بروید خیابان «شارع البرید» که منتهی به «شارع العباس» است. در واقع یک اشتباه مصطلح و تجربهنشده درباره بازار آمریکایی وجود دارد و غیر از مسافران ایرانی، خود عراقیها هم به خیابان سناتور و خیابان البرید «بازار آمریکایی» میگویند. قبل از حضور در عراق درباره توجه و علاقه ورزشکاران و جوانان غیرورزشکار به لباس نظامیان آمریکایی و بهویژه پوتین و تجهیزات همراه سربازها شنیده بودم و چند نفری درباره این بازار سفارشی داده بودند. یکی از همسفران هم به محض ورود به کربلا گفت: «من که حتما بازار آمریکایی رو میرم، هرکی اومد با من بیاد تا
تنها نباشیم». تصور این بود که آنجا فضایی متفاوت دارد و نباید آنجا تنها بود و بههمیندلیل خانمها نباید تنها بروند؛ اما درواقع اینطور نبود و پای من به خیابانی امن داخل سیطره و قبل از ورودی حرم حضرت ابوالفضلالعباس(ع) رسید. «البرید» خیابانی شلوغ بود که جز راسته فروش انواع لباسهای نظامی عراقی و غیرعراقی، پر از غذاخوری و فروش تجهیزات تلفن همراه و پوشاک زنانه و مردانه و انواع کفش بود. فروشندگان این لباسهای نظامی در چند کوچه راستهای داشتند که با توجه به شکل و شمایل لباسهای نظامی جلوی مغازه، حضورشان کاملا مشهود بود. هرکدام چرخ خیاطی جلوی مغازه داشتند و معلوم بود بسیاری از لباسهای نظامیان عراقی که در شهر تردد داشتند، از همینجا تأمین میشود. فروشندهها فارسی نمیدانند و اینجا هم با چند کلمه آشنا باید کل منظور را رساند. فروشنده به گمان اینکه مشتری عمده هستم، توضیحاتش را شروع میکند و انگار میگوید: «جنس را هر جایی بخواهید تحویل میدهیم» و بعد اسم چند شهر ایران را در میان جملاتش میفهمم. بعد نمونه لباسها را میآورد و میخواهد به آنها دست بزنم تا کیفیتش را تشخیص بدهم که چقدر محکم و خوب هستند. یکی دیگر از
فروشندهها با همان زبان دستوپاشکسته میپرسد: «از کدام مرز میخواهید جنس را رد کنید؟» بعد کارتش را میدهد و شماره اختصاصی خودش در ایران را هم پشتش مینویسد. یکی دیگر از مغازهها میگوید جنسهای او و بقیه، همه چینی است و فکر میکنم با اشاره و دستهایش میخواهد بفهماند که «نباید گول فروشندهها را خورد». بعد میرود از لباسهای داخل مغازه یک لباس میآورد و مارکی را در داخل آن نشان میدهد و به اصلبودن آن اشاره میکند و یعنی «اگر این مارک را داشته باشد؛ یعنی آمریکایی اصل است». تا اینجا متوجه شدهام بخشی از مشتریان عمده این اجناس و لباسها و کفشهای معروف به «آمریکایی»، ایرانیها هستند. فروشندگان هم به خاطر شرایط امنیتی تا مرز ایران اجناس را میآورند. این جنسها چینی هستند اما با قیمت لباس و کفش آمریکایی اصل به فروش میرسند. فروشندگان شارعالبرید میگویند: «اکثر لباسهایی که در این فروشگاهها به نام لوازم و لباسهای آمریکایی به فروش میرسد، در واقع متعلق به کشورهای دیگر یا تولید چین هستند اما با مارک و عنوان آمریکایی به فروش میرسند، چون مشتریها اینگونه میخواهند». در همین پیگیریها معلوم میشود فروشندگان
عراقی این خیابان، نمایندگیهایی در شهرهای بغداد و بصره یا اربیل دارند و تأکید میکنند: «اگر جنس اصل بخواهید، حتما میآوریم و هر جا بخواهید تحویل میدهیم». از یکی از فروشندگان میپرسم جنس اصل را از کجا میآورد که میگوید در انباری که سالهای سال نیروهای آمریکایی لوازمشان را در آنجا نگه میداشتند، آشنا دارد و مستقیم اجناسش را برای مشتریان خاص از آنجا میآورد. اسمش سیدحیدر است و میگوید: «جوانهای ایرانی که مشتریشان هستند، اکثرا دنبال پوتینها میآیند و فروش پوتین صرفه مالی بیشتری هم دارد. ما پوتینها را به اینجا میآوریم و با نام جنس اصل مثلا ١٢٠ دلار میفروشیم و سود خوبی روی آن داریم. مشتریهای ایرانی پوتینها هم، این جنس را از اینجا یا شهرهای دیگر یا مرز مهران تحویل میگیرند و آنها هم تا جایی که من خبر دارم، با قیمتی چند برابر و خیلی بیشتر از ١٢٠ دلار، به نام پوتین اصل آمریکایی، میفروشند». البته این بازار آمریکایی از نگاه بسیاری از ایرانیهای مقیم عراق و خود عراقیها مذموم است و اصرار دارند بگویند خیابانی به این نام وجود ندارد و این نامها چندان میان مردم عراق متداول نیست. بههرحال لوازمی که در این
خیابان به نام لباس و کفش و تجهیزات آمریکایی به فروش میرسد، استحکام، کیفیت و ظاهری متفاوت دارند و درحالحاضر موردتوجه بسیاری از زائرانی است که راهی عراق میشوند. موضوع تمایل و توجه جوانان ایرانی به این تجهیزات، لباسها و کفشها را از سالها قبل فروشندگان بینالمللی میدانند و به همین دلیل فروش این محصولات از هر نقطهای در خاورمیانه که ارتش آمریکا در آن حضور داشته، متداول است؛ خواه عراق باشد، خواه افغانستان. حتی اگر همین حالا به بازار گمرک یا خیابان منیریه یا فروشگاههایی از این دست مخصوصا در تهران سر بزنید، با این محصولات مواجه میشوید که در دسترس هستند و البته به دلیل قیمت بالا، هر کسی قدرت خرید آنها را ندارد. خریداران این محصولات بر اساس تجربه خود یا شنیدهها میدانند کیفیت این اجناس چه اصل، چه غیراصل (fake) بسیار بیشتر از محصولات دیگر است و به همین دلیل حتی اگر چند برابر قیمت آنها را تهیه کنند، ارزش دارد. تأثیر زائران ایرانی روی حجاب زنان نجف و کربلا همه زائران ایرانی عتبات عالیات، پیرزنها و پیرمردهایی که حوصله و توان و انگیزه خریدهای بیرون از دایره اصلی اطراف حرم را نداشته باشند،
نیستند. بسیاری از جوانان مسافر این سرزمین، دوست دارند غیر از محدوده زیارتی و اجناس درجهچندم، سراغ دیدنیهای دیگر هم بروند و به حس ماجراجویی خود حتی در این کشور پر حادثه و خطر جواب دهند. واقعیت این است که کشور عراق در سالهای بعد از حکومت بعث صدام حسین، غیر از شهرهای بغداد، بصره و اربیل که همیشه در مرکز تعاملات بوده، در شهرهای مذهبی خود که تعمدا در محدودیت بوده، دچار تحولات زیادی شده است. این تغییر در بیشتر موارد، نتیجه حضور ایرانیها و البته آمریکاییهاست. تأثیر ایرانیها از ابعاد مختلفی است و رد پای محصولات، پروژهها و نیروی کار و در ادامه زائران روی بسیاری از رفتارها و عادتها و خواستههای مردم عراق مشهود است. بسیاری از عراقیها، تغییر در پوشش و حجاب و حتی آرایش زنان و دختران و البته پوشش پسران این شهرها را نتیجه حضور زائران ایرانی میدانند و حتی با گله گاهی از این تغییر و تأثیر یاد میکنند. بیشتر کاروانها، سه شهر نجف، کربلا و کاظمین را زیارت میکنند و با این شرایط میتوانند مقایسه خوبی از تفاوت این شهرها داشته باشند. تنها زمانی که نجف و کربلا را دیده باشید، تفاوت کاظمین و سامرا به چشم میآید. تغییر
رفتار و پوشش جوانان و زنان این شهرها یکی از موارد کاملا مشهود است. یکی از فروشندهها که من را با مسافران لبنانی اشتباه گرفته و به واسطه کار تجارتش، فارسی را هم با چند کلمه آشنا بلد است، میگوید: «قبلا وقتی نجف و کربلا میآمدید، همه خانمها روبنده داشتند و حتی ایرانیها هم روبنده میگذاشتند و جز رنگ مشکی، جرئت پوشیدن جوراب، شال و روسری یا پیراهن رنگی نداشتند اما حالا با روسریهای رنگی زیر چادر کسی کاری به کارشان ندارد». بعد اضافه میکند: «همهاش به خاطر ایرانیهاست؛ آنها که میپوشند جوانترها میبینند و میپوشند». فروشنده میگوید: «فقط هم در مورد زنها نیست؛ مردان این شهرها قبلا فقط از همین پیراهنهای بلند معروف به دشداشه میپوشیدند اما حالا تیشرت و شلوار لی هم میپوشند». این شرایط در کاظمین نیست و در همان خیابان اصلی منتهی به حرمین، نهتنها خانمهایی با شلوار و لباس کوتاه میبینم، بلکه با دیدن چند خانم بدون حجاب، متعجب میمانم. شخصا نمیدانستم در شهر کاظمین هم زنهای بدون حجاب هستند. یکی از کارکنان هتلی که در آن اقامت داریم و مدت زیادی را در این شهرها بوده، میگوید: همین حالا نظافت شهر برای ما ایرانیها
قابلقبول نیست و دائم به مسافران توصیه میکنیم از هر جایی غذا و خوراکی و آب نگیرند و در شهر تردد نکنند تا بیمار نشوند، اینقدر که همه جا کثیف و پر از زباله است. تازه همین آبخوریها و سطلهای زباله و... را ایرانیها گذاشتهاند تا در اربعین و سایر اوقات ایرانیها کمتر اذیت شوند. وگرنه خودشان که اصلا لیوان یکبارمصرف استفاده نمیکردند». کسانی که تا به حال به این شهرهای زیارتی سفر کرده باشند، بهخوبی میتوانند این مقایسه را حداقل از نظر نما و منظر شهری و جمعآوری زباله زهکشی و جداول و روشنایی معابر با شهری همچون کاظمین داشته باشند. یکی از عوامل تأثیرگذار طولانیمدت بر مردم عراق، حضور نیروهای آمریکایی در سالهای اول اشغال عراق است؛ در کنار این حضور طولانیمدت همراه با سلطه، بسیاری از نیازهای آمریکاییها در عراق تأمین شد و تبادل بسیاری از نیازها، زندگی و رویکردهای بسیاری از ساکنان شهرهای عراق را تغییر داده است.
ارسال نظرات