تک رقمی شدن بیکاری انتظاری دور
واقعیت این است که ایجاد اشتغال در اقتصاد توسط بخش خصوصی و فعالان اقتصادی باید شکل بگیرد.اگرچه وظیفه دولت ایجاد اشتغال نیست اما وظیفه دولت ایجاد بیکاری هم نیست.
قاعدتا زمانی که مردم یک جامعه در کشور خود کار پیدا نکنند معضل و مشکل بسیار جدی خواهند داشت و حتی ممکن است مشکلات سیاسی به وجود بیاید؛ بنابراین نمیتوان انتظار داشت که مردم واکنشی نسبت به این موضوع نداشته باشند و این مسئله را مشاهده کنند که مسئولان برای اشتغالزایی کاری انجام نمیدهند. انتظار مردم این است که دولتمردان کاری کنند میزان بیکاری کاهش یابد و نیروی انسانی موجود در کشور به حال خود رها نشود. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، متاسفانه سیاستهای غلط سالهای مختلف و همچنین اقدامات دولتمردان در گذشته موجب شده که بیکاری افزایش یابد، به طوری که امروز آمار و ارقامی که به طور رسمی اعلام میشود حاکی از این است که از جمعیت 78 میلیون نفری بخش وسیعی غیرفعال هستند. به عبارت دیگر عددی نزدیک به 54 میلیون نفر بهعنوان نیروی غیرفعال مطرح میشوند و این موضوع بسیار دردناک است که در یک اقتصاد این تعداد نیروی فعال و نیروی غیرفعال وجود دارد. مفهوم این موضوع آن است که دولت باید اقدامات بسیار زیادی را برای اشتغالزایی انجام دهد، زیرا در حال حاضر بخش قابل توجهی از نیروهای انسانی مصرفکننده هستند و بخشی که شاغل
و فعال هستند باید حتما تامین معاش بقیه را برعهده بگیرند. در حال حاضر آمارهای رسمی حاکی از آن است که در کشور بیش از 11 درصد بیکاری و حدود 2 میلیون و 500 هزار نفر بیکار رسمی وجود دارد و حدود 2میلیون و 500 هزار نفر هم اشتغال ناقص داریم و در عین حال نزدیک به 3 میلیون نفر جوان آماده برای ورود به بازار کار نیز وجود دارد. به این ترتیب حدود 8 میلیون نفر بیکار در کشور داریم. اگر بخواهیم روند گذشته را مورد بررسی قرار دهیم متاسفانه سالانه بیشتر از 100 هزار شغل ایجاد نکردهایم و اگر بخواهیم اشتغال منفی گذشته را نادیده بگیریم و اصطلاحا از این به بعد یک روند عادی را برای اقتصاد ایران دنبال کنیم، در بهترین حالت ما رشد 5درصدی را میتوانیم داشته باشیم. برحسب اینکه هر یک درصد رشد اقتصادی حدود 24هزار شغل ایجاد میکند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که سالانه 20 هزار شغل ایجاد شود.با توجه به وجود 8 میلیون نفر بیکار دوره زمانی بیش از 65 سال زمان نیاز دارد تا بیکاری از بین برود و برای این یک دوره زمانی بسیار طولانی لازم است که تحمل آن سخت و پرهزینه است. در این شرایط انتظار از بخشهای اقتصادی این است که بخشهای صنعت و بهویژه
صنایع کارخانهای یا بخش کشاورزی بتوانند اشتغال ایجاد کنند، زیرا بخشهای خدماتی و بازرگانی در حال حاضر هم نیروهایی را در اختیار دارند. اما با توجه به اینکه هماکنون بسیاری از صنایع با بحران مواجه هستند و با کمی ظرفیت تولید مواجه هستند و از 48 تا 50 درصد ظرفیت خود استفاده میکنند، به همین نسبت نیروی کار مازاد نیز دارند که ما از آنها تحت عنوان بیکاری پنهان نام میبریم. طبق بررسیهایی که انجام دادهام به این نتیجه رسیدهام که در صنایع 48 تا 50 درصد بیکاری پنهان داریم. مفهوم این موضوع آن است که صنایع کارخانهای نه تنها نمیتوانند نیروی کارکردی استخدام کنند، بلکه نیمی از نیروی کاری هم که در اختیار دارند، مازاد است و قادر نیستند آنها را اخراج کنند، بنابراین در چنین شرایطی هزینههای آنها افزایش پیدا میکند، زیرا آنها نیروی کار را برای اشتغال کامل در اختیار گرفتهاند اما در شرایطی که با 50 درصد ظرفیت خود کار میکنند، این نیرو مازاد بر نیاز آنها است و هزینه تولید آنها را بالا میبرد و توان رقابتی آنها را کم میکند. بنابراین تلقی من این است که این موضوع بسیار جدی است و باید مسئولان اولویت را برای ایجاد اشتغال قائل
شوند. اصلا امکانپذیر نیست که بتوانیم نرخ بیکاری را در یک سال و اندی آینده تکرقمی کنیم، زیرا تجربه ایران نشان داده است هر گونه سرمایهگذاری که صورت بگیرد، 14 سال طول میکشد تا پروژههای ما به بهرهبرداری برسند. در حال حاضر هم سرمایهگذاریهای تولیدی ما بهشدت کاهش یافته است و میزان سرمایهگذاری تحقق یافته در ایران در بهترین حالت حدود 15 درصد است، یعنی بیش از 85 درصد سرمایهگذاریهای صنعتی ما تحقق نیافته است. در چنین شرایطی و زمانی که سرمایهگذاری صورت نگیرد و با توجه به فضای نامساعدی که در کسبوکار وجود دارد و بالا بودن نرخ سود بانکی که انگیزه سرمایهگذاری و تولید را کاهش میدهد، چطور میتوان انتظار داشت که در کشور اشتغال مولد ایجاد شود؟
ارسال نظرات