مدیران ماندگار
لیلیان ورنون، کارآفرین موفق خرده فروشی
لیلیان ورنون (Lillian Vernon) تاجر و نیکوکار آمریکایی بود که شرکتی با همین نام را در سال 1951 افتتاح کرد و تا جولای 1989 به عنوان مدیرعامل و رئیس این شرکت فعالیت داشت و پس از آن تا سال 2003 رئیس اجرایی شرکتش بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز ، شرکت لیلیان ورنون یک خردهفروش آنلاین است که در زمینه لوازم خانگی، لوازم مخصوص کودکان، محصولات مربوط به مد و همچنین فروش جوهرات از طریق کاتالوگ فعالیت دارد.پدر لیلیان ورنون کارگاهی داشت که در آن محصولات چرم تولید میکرد، بسیاری از این محصولات توسط لیلیان طراحی میشد. او از سال 1947 تا 1949 در دانشگاه نیویورکسیتی تحصیل میکرد، اما پس از ازدواج برای اینکه به درآمد خانواده کمکی کرده باشد، از طریق ایمیل سفارشهایی برای آشپزخانه قبول میکرد.
در 24سالگی، با استفاده از فروش هدایای مخصوص ازدواج، او توانست با 2هزار دلار سرمایه اولین تبلیغاتش را در یک مجله برای فروش کمربند و کیف بدهد. از این تبلیغ استقبال زیادی شد و به این ترتیب او اولین کسبوکارش را راهاندازی کرد. کسبوکار لیلیان ورنون در سالهای اولیه به میز آشپزخانهاش محدود میشد، جایی که او سفارشها را دستهبندی میکرد. در آن زمان کسبوکار ورنون بیشتر روی محصولاتی که مناسب خانمهای جوان بود، تمرکز داشت. در اواخر دهه 50میلادی و اوایل 1960، ورنون شروع به تولید جواهرات خودش کرد، جواهراتی که از طریق کاتالوگ به فروش میرسید و توانست موفقیت چشمگیری در این زمینه به دست آورد. او شرکت کاتالوگ لیلیان ورنون را در سال 1956 افتتاح کرد که تبدیل به یک منبع خرید شناختهشده برای آمریکاییها شد. لیلیان ورنون در 14دسامبر 2015 و در سن 88 سالگی درگذشت. روحیه کارآفرینی را زنده نگه دارید وقتی ارزش شرکت لیلیان ورنون از یک میلیون دلار به مولتیمیلیون دلار رسید، او میدانست که باید تغییراتی انجام دهد. او مربیای که او را برای کسبوکارش تربیت کرده باشد نداشت و میدانست بهتنهایی به آن نقطه رسیده، اما
در عین حال آگاه بود که نمیتواند بقیه راه را به تنهایی طی کند. او به کمک و مشورت احتیاج داشت، بنابراین افراد کارآزمودهای را در این زمینه به کار گرفت اما با موفقیت مواجه نشد، در واقع مدیرانی که استخدام کرده بود، حتی نمیتوانستند یک تصمیم بگیرند. او از این تجربه درس گرفت و اهمیت ادغام مدیریت و کارآفرینی را برای رسیدن به موفقیت در اداره یک شرکت درک کرد: «کارآفرینی و مدیریت نیمکره چپ و راست مغز هستند و باید در یک کسبوکار سالم با هم هماهنگ باشند.» بنابراین او از مدیرانی که کمکی برایش نبودند خلاص شد و با روحیه کارآفرینی کارش را شروع کرد و به جای خرج کردن هزاران دلار برای افرادی که در بازار تحقیق کنند تا متوجه شوند که یک محصول موفق خواهد شد یا نه، ورنون فقط از فضایی که در کاتالوگش بود استفاده کرد تا به همان نتیجه دست یابد و به این ترتیب در حالی که رقبایش روی محصولاتشان تحقیق میکردند، او تولیدات جدیدش را وارد بازار میکرد: «ترکیب مدیریت و کارآفرینی، مثل ترکیب نفت و آب است که نه ممکن است و نه مقرون به صرفه، اما جذابیتهای خودش را دارد. هر دو از دیگری یاد میگیرند و به صورت فردی و تیمی رشد میکنند.»
کسبوکارتان را ساده شروع کنید «موفقیت هرگز کار یک شب نیست. باید به اهداف بلندمدتتان تعهد داشته باشید و از عهده مشکلاتی که سر راهتان قرار دارد، بربیایید.» آنچه باعث عدم موفقیت میشود این است که افراد کمی مفهوم کار سختی را که برای رسیدن به هدف لازم است، تشخیص میدهند. ورنون به نقطه اوج رسید، اما فقط چندین سال بعد از اینکه کار سخت را در مسیرش پیش گرفت. او رویای میلیونها دلار یا مدیرعامل شدن یک شرکت چندملیتی را در سر نداشت، در عوض یک زمان واقعی برای خودش ایجاد کرد، اهداف بلندمدتش را با هدفهای کوتاهمدت ترکیب کرد و کسبوکارش را در سطح عملی پیش برد.زمانی که وارد بازار شد بلندپروازی نکرد تا شانساش را امتحان کند، بلکه با دقت درباره بازار تحقیق میکرد و میفهمید که کجا میتواند سود مناسبی کسب کند. او روی جنبههای مختلف کسبوکارش و منابع مالی که داشت، مطالعه میکرد و سعی داشت برنامهای را برای سالهای اولیه کارش طرحریزی کند: «تا زمانی که تجربه لازم را به دست آورید، کسبوکارتان را در یک قاب ساده نگه دارید.در مقیاس کوچک باقی بمانید تا بتوانید با موفقیت محصولات و خدماتتان را معرفی کنید،
بازارتان را هدف بگیرید و قیمتها را پایین نگه دارید. روی آنچه به صورت واقعی میتوانید انجام دهید، تمرکز کنید، بدون اینکه حواستان را متوجه بخشهایی کنید که در آن تجربه کمتری دارید.»
ارسال نظرات