سنگاندازی به لکوموتیو برجام
دیوان عالی امریکا روز چهارشنبه هفته گذشته تایید کرد که دادگاههای امریکا میتوانند از اموال مصادره شده ایران برای پرداخت غرامت به برخی از شاکیان استفاده کنند.
اگرچه این پرونده مربوط به دهه 90میلادی است و حرف تازهیی نیست اما واکنش شدید مقامهای مسوول در ایران را در پی داشت. براساس حکمهایی که دادگاههای امریکایی به نفع خانواده 241تفنگدار امریکایی صادر کردهاند حدود 2میلیارد دلار از اموال متعلق به ایران برداشت خواهد شد. در این خصوص دستگاه دیپلماسی و نهاد متولی شبکه بانکی مواضع شدیدی گرفتند و با اعلام اینکه این رای را به رسمیت نخواهند شناخت، نکاتی نیز درخصوص تناقض رای با حقوق بینالملل گوشزد کردند. فارغ از اینکه چه مبنایی پشت پرده این موضعگیری حقوقی- سیاسی وجود دارد با توجه به شرایط فعلی، رابطه ایران و امریکا در معرض یک آسیب دیگر قرار خواهد گرفت.
همانطور که تبادل زندانیها از سوی طرفین تنها چند روز پس از اجرای برجام یک چاشنی خوب برای قوام بخشی به توافق هستهیی بود، تصمیم اخیر میتواند کارکردی وارونه داشته باشد. توافق هستهیی یک تجربه موفقیتآمیز از حل یک نزاع ریشهدار بین دو کشوری بود که به درازای انقلاب اسلامی هیچگاه نتوانسته بودند برای اعتماد به یکدیگر متحمل هزینه شوند. درحالی که برجام فضایی را فراهم کرد که ایران و امریکا که ارتفاع دیوار بیاعتمادی بین آنها به بالاترین حد ممکن رسیده بود، بار دیگر طعم اعتماد مشروط را بچشند، اتفاقاتی از این دست به نفع جریان موجود نیست. البته نباید از یاد برد طرف ایرانی همواره تاکید کرده نسبت به امریکاییها بدبین است و شاید اگر میانجیگری اروپاییها و چین و روسیه نبود دستیابی به توافق کاملا یک ایده غیرمحتمل بهشمار میرفت. در هر صورت این دو کشور که هر کدام در حوزههایی مشخص نفوذ بالایی دارند، فرصتی فراهم کردهاند تا طرف مقابل حسننیت خود را ثابت کند. به گزارش و شهادت آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران تعهدات خود را به صورت کامل اجرا کرده و امریکاییها نیز در ظاهر به تعهداتشان پایبند بودهاند اما اصرار براین است، ایالات متحده که سایه سنگینی بر مبادلات مالی در سراسر جهان دارد هنوز اطمینان کافی به اروپاییها برای همکاری بانکی با ایران نداده است.
در این کشمکشها برای ایرانی که پس از چندین سال عدم دسترسی به منابع مالی خود، شرایط نصف و نیمهیی برای بهرهبرداری از دلارها پیدا کرده و تک تک این دلارها ارزشی ویژه دارد، برداشت 2میلیاردی به هر دلیل و بهانهیی حتی اگر بخشی از برجام نباشد، سنگاندازی به لکوموتیوی است که هنوز در ابتدای راه است. برجام همانطور که در محفلهای بینالمللی یک نمونه موفق از بهکارگیری زبان صلح است باید در اجرا و پایداری نیز به سطحی برسد که بار دیگر قابل استناد شود. هرچند نگاه کلی درخصوص دعواهای اینچنینی، برخورد از موضع سعهصدر و تفکیک قائل شدن بین پروندههای بسیار است اما میانجیگران برجام را باید ترغیب کرد تا به نفع برجام هم که شده شرکای خود را از ماجراجویی دور نگه دارند. از سوی دیگر دیپلماتها هم قادرند نقشی فعال اما در جهت بقا و حرکت برجام بازی کنند تا از تکرار موارد مشابه جلوگیری کنند. در این راه اما موانعی درونی نیز وجود دارد که حتما باید لحاظ شود تا شرایط داخلی از التهاب به دور باشد. به عنوان نمونه سخنان ولیالله سیف که به نوعی تلاش کرده بود فشار را بر قانونگذاران و سیاستگذاران امریکایی برای گشایش بیشتر افزایش دهد در داخل به ابزاری برای تقابل با دولت به کار گرفته شد که در ماجرای اخیر با درس گرفتن از آن باید به مدیرانی اختیار موضعگیری داد که نه فضای داخل و نه فضای خارج را علیه برجام نشورانند. به عبارت دیگر برای دفاع از برجام که نیازی برای هر دو طرف واقعی ماجرا یعنی ایران و امریکا بود، محدودیتهای داخلی و خارجی وجود دارد که باید در چارچوب آنها از اصالت یک توافق جهانی دفاع کرد. داخلیهای بعضا دلواپس را باید مراقبت کرد تا آسیبی وارد نشود و در خارج هم باید همه ظرفیتها را به کار گرفت تا لایههای مختلف سیاستگذاری امریکا بهراحتی نتوانند تصمیمی بگیرند که مانعی جدی بر سر راه تداوم برجام محسوب شود.