چگونه میتوان رفاه اقتصادی مردم را ارتقا داد
جواد صالحی اصفهانی و وحید محمودی، دو اقتصاددان بررسی کردند که چگونه میتوان رفاه اقتصادی مردم را ارتقاء داد.
چرا دولت یازدهم میخواهد بهبود رفاه مردم را در اولویت قرار دهد؟ مهمترین پیام دولت در این اولویت دادن چیست؟ آیا دولت روحانی میخواهد «دولت رفاه» را هدفگذاری کند و اگر این چنین است «دولت رفاه» با چه معنایی قرار است محقق شود؟ آیا در دولت حسن روحانی رشد اقتصادی بر بازتوزیع درآمدها اولویت دارد یا برای این دولت هم به دلایلی بازتوزیع درآمدها مهم است؟ جواد صالحی اصفهانی، استاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا و وحید محمودی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران که از پژوهشگران حوزه رفاه اقتصادی هستند به این سوالات پاسخ و توضیح میدهند که دولت یازدهم برای تحقق هدف بهبود رفاه مردم باید به چه نکاتی توجه کند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، محمودی در این گفتوگو که در شماره 172 هفتهنامه تجارتفردا منتشر شده، بر تحقق رفاهی تاکید میکند که نقش مردم در آن پررنگ است و صالحی اصفهانی هم تایید میکند که در این هدفگذاری مبنا تولید و اشتغالی است که مردم در آن سهم قابل توجهی دارند. به گفته محمودی هم، « دیدگاههای مرزی توسعه و تجربه اقتصادی کشورها و اجماع نسبی اقتصاددانان تقریبا پذیرفتهاند که امروز توسعه و رفاه باید توسط خود مردم محقق شود.دولت با ایفای نقش تسهیلگیری با کیفیت حکمرانی و سیاستگذاری خوب و همین طور نظارت مناسب میتواند این هدف را محقق کند و پرواضح است که در تامین کالاهای عمومی دولت همچنان وظیفه مهمی را دارد.» وجه اشتراک دیگر سخن این دو کارشناس اقتصادی اولویت رشد اقتصادی بر رفاه است. اما هیچکدام از آنها نمیگویند که صرفا با رشد اقتصادی رفاه حاصل میشود. صالحی اصفهانی در این مورد میگوید: «من فکر میکنم بعد از اجرای برجام، هرچند موقعیت بهتری برای رشد اقتصادی وجود دارد، اما تعامل با دنیای خارج، خود به خود رشد اقتصادی ایجاد نمیکند. توجه کنید خیلی از کشورها هستند که اقتصاد باز دارند ولی رشد اقتصادی ندارند.به نظر من، سیاستهایی باید در کنار باز کردن مرزهای مالی و تجارتی ایران مدنظر قرار بگیرند تا باعث شوند رشد اقتصادی در کشور ما به وجود بیاید.» در همین مورد نسخه محمودی هم قابل توجه است. وی عنوان میکند:«برنامههای رشد اقتصادی باید بتواند گروههای درآمدی پایین را به بازی بگیرد و با یک سیاست رشد اقتصادی فقیرمحور زمینههای مشارکت گروههای پایین جامعه را فراهم کند. تحقق این مهم برنامههای عملیاتی توانمندسازی و کارآفرینی بر پایه مدل تامین مالی خرد (microfinance) و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط بر پایه استعداد هر منطقه را طلب میکند.» با این حال در بخشی دیگر از این گفتوگو صالحی اصفهانی به گونهای دیگر به این اقشار مورد اشاره محمودی اشاره و میگوید: «در علم اقتصاد تکیه بر این است که افراد خودشان تصمیم بگیرند و به تشخیص خودشان برای تامین کمبود نیازهای خودشان اقدام کنند.پرداخت یارانه نقدی بین اقتصاددانان توسعه در دنیا خیلی هم با آبرو است. تصور اقتصاددانان بر این است که مردم فقیر، هم آدمهای عاقلی هستند و وقتی به آنها پول میدهید، پول را صرف امور مهم میکنند.» در واقع صالحی اصفهانی بر توزیع یارانه نقدی باور دارد و در عین حال پیشنهاد میدهد: « دولت بنزین را گرانتر از قیمتی که به مردم بنزین میفروشد از کشورهای دیگر دارد وارد میکند. حذف این یارانه بنزینی و بستن قدری مالیات بر بنزین توسط دولت، میتواند با زحمت کمتر همان درآمدی را به همراه داشته باشد که از حذف مثلاً 10 میلیون نفر یارانهبگیر پر درآمد از لیست کل یارانهبگیران صرفهجویی میشود.» در ادامه خلاصهای از سخنان وحید محمودی و جواد صالحی را که در شماره 172 هفتهنامه تجارتفردا منتشر شده است، میخوانید: وحید محمودی: *به نظر من، اقتضای زمانه و شرایط بد اقتصادی کشور ایجاب میکند که حکمرانان یا کشورداران بیشتر روی رفاه مردم در این مقطع متمرکز شوند. به هر حال بیش از سه دهه و نیم از انقلاب اسلامی گذشته و انتظار رئیس جمهوری و مردم این است که حال که انقلاب به یک ثباتی رسیده این ثبات زمینهساز رفاه عمومی شود. *قاعدتا نگرش دولت رفاه به معنای کلاسیک و متعارف آن به ما نمیتواند خیلی کمک کند و ما نیازمند تقویت نگرش جامعه رفاهی هستیم و باید به مردم میدان دهیم که با حضور و مشارکت خودشان و ایجاد اشتغال و فعالیت موثر و مفید زمینهساز رفاه خودشان باشند. *به هرحال دیدگاههای مرزی توسعه و تجربه اقتصادی کشورها و اجماع نسبی اقتصاددانان تقریبا پذیرفتهاند که امروز توسعه و رفاه باید توسط خود مردم محقق شود.دولت با ایفای نقش تسهیلگیری با کیفیت حکمرانی و سیاستگذاری خوب و همین طور نظارت مناسب میتواند این هدف را محقق کند و پرواضح است که در تامین کالاهای عمومی دولت همچنان وظیفه مهمی را دارد. *انتظار ما از دولت آقای روحانی هم این است که به رفاه هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت نگاه کند. خیلی از سیاستگذاریها امروز لازم است که دید بلندمدت بر آنها حاکم باشد. *ارتباط وثیقی بین فقر و بیکاری در اقتصاد ما وجود دارد. بنابراین برنامههای رشد اقتصادی باید بتواند گروههای درآمدی پایین را به بازی بگیرد و با یک سیاست رشد اقتصادی فقیرمحور زمینههای مشارکت گروههای پایین جامعه را فراهم کند. تحقق این مهم برنامههای عملیاتی توانمندسازی و کارآفرینی بر پایه مدل تامین مالی خرد (microfinance) و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط بر پایه استعداد هر منطقه را طلب میکند. *نهادهای عمومی غیردولتی که حجم آنها برای اینکه بتوانند فقر را به طور کل حذف کنند در کشور ما قابل توجه است اما چون یک هماهنگی از نظر منابع و هزینه وجود ندارد طبیعتا در این زمینه هم کمکی گرفته و هدفی محقق نمیشود. شاید انتظاری که در فضای فعلی وجود دارد این است که آقای روحانی از مجموعه نهادهای این چنینی خارج از دولت که توان مالی زیادی دارند کمک بخواهد. *با توجه به وضعیت بودجهای که ما داریم دولت اگر بخواهد در راستای بزرگ کردن کیک اقتصاد کشور عمل کند، اکنون بهترین فرصت برای تحقق این مهم جذب سرمایهگذاری خارجی و مشارکت سرمایهگذاران خارجی در حوزه اقتصاد ملی است. *در سه سال اخیر ما در هیچ کدام از بودجههای سالانه دولت آقای روحانی اساسا یک نوآوری و تغییر جدی در بودجه را شاهد نیستیم. واقعیت این است که اگر دولت میخواهد گام موثری در حوزه رفاه عمومی بردارد و کاری را انجام دهد طبیعتا باید در این حوزه جدیتر برخورد کند و تحول جدی در ساختار بودجه ملی به وجود بیاورد. ما میگوییم سرمایهگذاری باید توجیه منطقی و عقلانی و نرخ بازگشت خوبی داشته و علاوه بر این عقلایی باشد؛ یعنی پیشبینیپذیری در آن محیط سرمایهگذاری حاکم باشد. ما وجه اول را داریم و مشکل ما در وجه دوم است. اما در فضای پسابرجام نگرانیها تا حدودی کم شده و با این حال خیلی بیشتر نیازمند کار هستیم که اطمینانبخشی ایجاد کنیم که بتوانیم سرمایهگذارهای خارجی را به این سمت هدایت و زیرساختهای لازم را فراهم کنیم. جواد صالحی اصفهانی: *درکی که من از اقتصاد دارم این است که یک بازی رقابتی همراه با ریسک است که بعضی بدون اینکه مقصر باشند در آن بازی بازنده هستند. چون ادامه آن بازی برای همه بازیکنان مهم است برندگان هم باید به فکر بازندگان باشند تا همه افراد بتوانند در دورههای مختلف در این بازی در اقتصاد شرکت کنند. *به نظر من، دولت نهتنها درآمدهای نفتی را به صورت مناسب برای نسلهای آینده باید سرمایهگذاری کند بلکه در توزیع آن در بین نسل فعلی هم مسوول است. بنابراین مقداری از معنای دولت رفاه در ایران شاید این باشد که این درآمد نفتی بیشترسعی در کاهش فقر داشته باشد تا مثلا با بنزین ارزان به دهکهای بالای درآمد داده شود. یعنی یکی از وظایف مهم دولت استفاده از منابع طبیعی نفت و گاز برای کمک به اقشار آسیبپذیر است. *وقتی که جوانها حتی از خانوادههای مرفه هم وارد بازارهای کار میشوند و شغلی برای آنها وجود ندارد، آنها را هم جزو گروه آسیبپذیر باید به حساب بیاوریم. دولت مسوول است که اقتصاد را به نوعی بچرخاند تا رشد ایجاد شود و میزان اشتغال بالا برود. *من فکر میکنم بعد از اجرای برجام، هرچند موقعیت بهتری برای رشد اقتصادی وجود دارد، اما تعامل با دنیای خارج، خود به خود رشد اقتصادی ایجاد نمیکند. توجه کنید خیلی از کشورها هستند که اقتصاد باز دارند ولی رشد اقتصادی ندارند.به نظر من، سیاستهایی باید در کنار باز کردن مرزهای مالی و تجارتی ایران مدنظر قرار بگیرند تا باعث شوند رشد اقتصادی در کشور ما به وجود بیاید. *بنابراین دولت باید اعتمادسازی کند و سیاستهایش به گونهای تنظیم شود که مردم به مشارکت طلبیده شوند. مشارکت حضور فعال آنها در عرصههای اقتصادی منظور است و اگر در این راه ضعف توانمندی دارند که البته دارند، دولت باید با برگزاری دورههای کارآفرینی و مهارتی زمینههای توانمندسازی و مشارکت آنها را فراهم کند؛ کاری که متاسفانه انجام نمیشود و سالهاست که دولتهای ما در این زمینهها اهتمام لازم را به حوزه توانمندسازی و کارآفرینی ندارند. *اما اعتقاد دارم که از نظر خط مشی کلی، دولت باید استفاده از یارانه نقدی برای کمک به افراد فقیررا در مجموعه سیاستهای رفاهی خود بگنجاند. *متاسفانه، به دلیلی در فرهنگ اقتصادی طبقه متوسط ایران، یا شاید طبقه کارآفرین ایران، این برداشت وجود دارد که کمکهای رفاهی نقدی پوپلیستی یا گداپروری است و در دنیا هم آبرویی ندارد.حال اینکه در حال حاضر اکثر اقتصاددانان توسعه در دنیا، اعتقادشان بر این است که باید یارانههایی برای مثلا بهداشت ارزان و آموزش مجانی در نظر گرفته شود؛حتی این حمایتها با پرداخت پول مستقیم هم قابل انجام است. *توجه کنید در علم اقتصاد تکیه بر این است که افراد خودشان تصمیم بگیرند و به تشخیص خودشان برای تامین کمبود نیازهای خودشان اقدام کنند.پرداخت یارانه نقدی بین اقتصاددانان توسعه در دنیا خیلی هم با آبرو است. تصور اقتصاددانان بر این است که مردم فقیر، هم آدمهای عاقلی هستند و وقتی به آنها پول میدهید، پول را صرف امور مهم میکنند. *در حال حاضر دولت بنزین را گرانتر از قیمتی که به مردم بنزین میفروشد از کشورهای دیگر دارد وارد میکند. حذف این یارانه بنزینی و بستن قدری مالیات بر بنزین توسط دولت، میتواند با زحمت کمتر همان درآمدی را به همراه داشته باشد که از حذف مثلاً 10 میلیون نفر یارانهبگیر پر درآمد از لیست کل یارانهبگیران صرفهجویی میشود.