x
۳۰ / فروردين / ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵
در گفتگو با محمدحسین ادیب بیان شد:

قیمت مسکن باید 40 درصد کاهش یابد

قیمت مسکن باید 40 درصد کاهش یابد

یک استاد دانشگاه با اشاره به این که قیمت مسکن همچنان بیشتر از قدرت خرید مردم است گفت: قیمت مسکن باید ۴۰ درصد کاهش یابد تا با سطح درآمد متعارف خانواده ها هم سطح شود و معاملات راه بیفتد.

کد خبر: ۱۲۳۹۸۴
آرین موتور

محمدحسین ادیب استاد دانشگاه است . وی معتقد است قیمت مسکن بیش از قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف رشد کرده و باید 40 درصد کاهش یابد تا با سطح درآمد متعارف خانواده ها هم سطح شود تا معاملات رونق یابد. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، وی بر این باور است که اقتصاد در آینده "اشتغال محور" می شود و وقتی اقتصاد "اشتغال محور" شد، سرمایه ها به سمت مسکن حرکت نمی کند بازی مسکن در ایران پایان یافته است. دیگر نظرات وی را در ادامه می خوانید. فروپاشی بورس ها در سال 2001 در آمریکا چرا اتفاق افتاد ؟ بورس آمریکا بیش از حد ارزش گذاری شده بود و حباب بورس ترکید . آمریکا فروپاشی سال 2001 را چگونه مدیریت کرد ؟ فدرال رزرو با تزریق پول عظیم به اقتصاد از سال 2001 تا 2006 فروپاشی را مدیریت کرداما تزریق پول عظیم به اقتصاد روند ذیل را ایجاد کرد : الف- بزرگ‌تر شدن غیرمنطقی بخش مالی نسبت به بخش واقعی اقتصاد ب-سوداگری و سفته‌بازی بیش‌ از حد بخش مالی به سبب فربه شدن ج-هدایت سرمایه ها به سمت بخش مسکن و بورس و ارزش گذاری بیش از حد بخش مسکن و بورس به سبب عرضه پول بیش از عرضه کالا و خدمات د-بیمه کردن حباب بخش مسکن بوسیله دو شرکت بیمه ای تحت حمایت دولت و کنگره و با پول شرق آسیا د- نهایتا سواگری در بخش مسکن و بورس که باعث شد تا مسکن و سهام بیش از حد ارزش گذاری شود با سقوط بخش مسکن و بورس و فروپاشی دیگری در سال 2008 پایان یافت • نحوه مدیریت بحران 2008 فروپاشی سال 2008 چگونه مدیریت شد ؟ مشکل دو چیز بود سقوط بیش از حد ارزش سهام و پائین بودن قیمت ها ( بازار دچار ارزان نمائی شده بود ) و هر دو یک علاج داشت تزریق پول برای ایجاد تورم ، لذا فدرال رزرو از سال 2008 تا 2014 با تزریق پول عظیم به اقتصاد جهانی از یکسو ارزش بورس های جهان را دو برابر کرد و از سوی دیگر قیمت کالاها به شدت افزایش یافت مثلا نفت از 35 دلار به 110 دلار افزایش یافت، افزایش قیمت نفت واکنش بازار به عرضه زیاد پول بود. این روند چه پیامدهایی داشت؟ قیمت ها در بازار جهانی بیش از ظرفیت اقتصاد جهانی افزایش یافت، 69 درصد نفت جهان را 11 کشور وارد می کنند که 64 درصد بدهی خارجی جهان را دارند 11 کشور وام می گیرند و نفت می خرند. این 11 کشور از سال 2008 تا کنون پول نفت را با استقراض پرداخت کرده اند، این روند قابل دوام نبود، نمی شد 69 درصد نفت جهان را نسیه خرید. • سیاست انقباضی فدرال رزرو از 2014 به بعد فدرال رزرو( بانک مرکزی آمریکا) در مقابل این روند از سال 2014 به بعد ، چه واکنشی نشان داد ؟ سیاست انقباضی در پیش گرفت، از یکسو عرضه پول جدید به اقتصاد را متوقف کرد و از سوی دیگر نرخ بهره را بالابرد، با این دو روند قیمت ها در بازار جهانی سقوط کرد، با شاخص بلومبرگ قیمت های جهانی 43 درصد نسبت به 5 سال قبل سقوط کرده است و تورم جهانی نسبت به ده سال قبل با این شاخص 5 درصد است. یعنی سالانه نیم درصد، لذا قیمت کالاها در جهان اکنون حبابی نیست اما این سیاست باعث سقوط شدید قیمت نفت شد . • انرژی در ایران تا قبل از سقوط قیمت نفت یک هفتم بازار جهانی بود سقوط قیمت نفت چه تاثیری بر ایران داشت ؟ قیمت نفت از 23 دلار در سال 1381 به 110 دلار در مهر 93 افزایش یافت و سپس در دو مرحله سقوط کرد. اما با 5 برابر شدن قیمت نفت، قیمت انرژی در ایران متناسب با افزایش قیمت جهانی افزایش نیافت، متوسط قیمت انرژی در ایران 15 دلار است یعنی انرژی در ایران تا قبل از سقوط قیمت نفت یک هفتم بازار جهانی بود. عرضه انرژی به یک هفتم قیمت جهانی چه اثری در اقتصاد ایران داشت ؟ سرمایه گذاری در بخش انرژی به شدت اقتصادی شد، واحد های بزرگ برای استفاده بیشتراز سرمایه گذاری در بخش انرژی با نفت 15 دلاری، به استقراض وسیع از بانکها روی آوردند، بخش انرژی 274 هزار میلیارد تومان بدهی بانکی دارد. بعد نفت سقوط کرد، قبلا نفت 110 دلاری را به داخل 15 دلار می دادند و اکنون نفت 35 دلاری را 15 دلار می دهند، این روند سرمایه گذاری در بخش انرژی را غیر اقتصادی کرد و بانکها نمی توانند وام پرداختی به بخش انرژی را وصول کنند. اما از سوی دیگر به ازای وام پرداختی به بخش انرژی، سود 20 درصدی به سپرده پرداخت می کنند . این سقوط شامل فقط بخش نفت است ؟ نه خیر ، کلا قیمت مواد خام سقوط کرده است، سال گذشته قیمت سنگ آهن تولیدی در کشور با هزینه اداره معدن مساوی شد، یعنی قیمت سنگ آهن مساوی است با هزینه استخراج، خود سنگ آهن رایگان است . این چه اثری بر بورس ایران داشت ؟ هزینه احداث یک کارخانه یک میلیون تنی سیمان به قیمت روز 400 میلیارد تومان است اما یک کارخانه یک میلیون تنی سیمان را در بورس می شود. با 100 میلیارد تومان خرید و این یک عدم تعادل است در عمل بازار یک کارخانه سیمانی را با دلار 950 تومان می خرد نه 3500 تومان . در بقیه بخش ها چگونه است ؟ تقریبا در 80 درصد اقتصاد وضعیت شبیه مثال سیمان است ، سیمان مشت نمونه خروار است، در 80 درصد اقتصاد سرمایه گذاری های انجام شده را با دلار 950 تومان می توان فروخت نه دلار 3500 تومان . این چه اثری بر صنعت و به صورت مشخص صنعت سیمان دارد ؟ اولا صنایع بورسی نمی توانند وام دریافتی را پرداخت کنند بدهی بانکی شرکتهای بورسی در آذر 94 نسبت به آذر 96 حدود 16 درصد افزایش یافته است. اگر متوسط نرخ بهره 24 درصد باشد شرکتهای بورسی اصل وام را نداده اند و فقط یک سوم نرخ بهره را پرداخت کرده اند و ثانیا قیمت گذاری کارخانه سیمان در بورس با نفت 35 دلاری است. اما هزینه احداث مطابق با نفت 110 دلاری است هزینه در ایران متناسب با سقوط قیمت نفت باید پائین می آمد اما پائین نیامده است و این روند دو اثر دارد سرمایه گذاری جدید غیر اقتصادی شده است و به اتمام رساندن پروژه های سرمایه گذاری ناتمام نیز غیر اقتصادی است. وقتی قیمت نفت از 23 دلار در سال 1381 به 110 دلار در مهر 93 افزایش یافت چه تاثیری بر اقتصاد ایران داشت ؟ مردم به شدت ثروتمند شدند اما ثروت ایحاد شده به دو سمت مسکن و تولید "انرژی محور" رفت ، البته تولید غیر " انرژی محور" تقریبا مضمحل شد و این باعث شد تا تولید "غیر انرژی محور" نتواند وام های دریافتی را پرداخت کند، ریسک از این دسته صنایع به بانکها منتقل شد . با سقوط قیمت نفت چه اتفاقی افتاد ؟ سرمایه گذاری در تولید "غیر انرژی محور" غیر اقتصادی شد و وصولی بانکها از بخش " غیر انرژی محور" تقریبا متوقف شد . در بخش مسکن چه اتفاقی افتاد ؟ منبع تغذیه کننده افزایش قیمت مسکن، افزایش قیمت نفت از 23 دلار به 110 دلار بود، استیگلیز برنده جایزه نوبل در رشته اقتصاد می نویسد در کشورهای نفت خیر با افزایش قیمت نفت، مسکن به شدت افزایش می یابد و با سقوط قیمت نفت مسکن به شدت کاهش می یابد. افزایش قیمت نفت چگونه باعث افزایش قیمت مسکن می شد ؟ در مرحله بعد دولت پول نفت را که 5 برابر شده بود به صورت حقوق و پروژ های عمرانی خرج می کرد دولت 5 برابر گذشته خرج می کرد بدون اینکه از مردم گرفته باشد این به ثروت مند شدن مردم و اقتصاد می انجامید و نهایتا ثروتمند شدن مردم از بخش مسکن و تولید " انرژی محور " سردرمی آورد . با سقوط قیمت نفت از 110 دلار به 35 دلار قیمت نفت هنوز بالاتر از سال 1381 است ؟ 5.34دلار امروز در بازار جهانی معادل یک دلار سال 1973 قدرت خرید دارد ، بر این اساس نفت 35 دلاری امروز معادل 6.55 دلاردر سال 1973 است شما می گویید که افزایش قیمت مسکن به سبب افزایش قیمت نفت از 23 دلار به 110 دلار بود و اکنون قیمت نفت با حذف تورم به سطح قیمت های سال 1381 بازگشته است لذا بر اساس استدلال شما افزایش قیمت مسکن در این فاصله مازاد بر تورم جهانی ، اضافی است و اضافه مازاد قیمت مسکن حذف می شود ؟ افزایش قیمت مسکن به دو دسته عوامل مالی و غیر مالی تقسیم می شود عوامل مالی به سه دسته تقسیم می شود : الف- قیمت نفت ب- نحوه توزیع درآمد نفت در کشور ح- حجم واقعی واقعی که بانکها طی یکسال پرداخت می کنند نحوه توزیع درآمد نفت چه اثری بر قیمت مسکن دارد ؟ الف- مطابق بودجه سال 1395،کمک دولت به صندوق های بازنشستگی در سال 1395حدود 38 هزار میلیارد تومان؛ ب-سهم دولت از صادرات نفت ، میعانات گازی و فرآورده نفتی در سال 95 با نفت 35 دلار و صادرات 2 میلیون بشکه نفت خام و میعانات حدود 40 هزار میلیارد تومان ( حدود 700 هزار بشکه بیش از قبل از تحریم ، معادل صادرات نفت و میعانات در فروردین 1395 ) ح-وصولی دولت بابت صادرات نفت خام ، میعانات و فرآورده نفتی فقط 2 هزار میلیارد تومان بیش از کمک به صندوق های بازنشستگی است؛95 درصد نفت ، میعانات و فرآورده نفتی صرف پرداخت دو صندوق بازنشستگی می شود. در سال 1382 یک درصد از درآمد صادرات نفت ، میعانات و فرآورده نفتی صرف کمک به صندوق بازنشستگی کشوری می شد و این نسبت در سال 94 حدود 32 درصد و در سال 95 به 51.3 درصد افزایش می یابد . این مطلب را چگونه تحلیل می کنید ؟ وقتی یک درصد وصولی دولت بابت صادرات نفت به صندوق بازنشستگی کشوری پرداخت میشد قیمت مسکن در ایران رشد می کرد ما وقتی 95 درصد درآمد صادرات نفت و بقیه حامل های انرژی، صرف پرداخت حقوق بازنشستگان می شود پول نفت وارد بخش مصرفی کشور می شود و مسکن گران نمی شود. نحوه خرج کردن پول نفت در قیمت مسکن موثر است وقتی درآمد نفت آنقدر کم می شود که فقط کفایت کمک به بازنشستگان کشور را دارد مسکن گران نمی شود . میزان وامی که بانکها طی یکسال پرداخت می کنند چه تاثری بر قیمت مسکن دارد ؟ وزیر اقتصاد اعلام داشتند که 80 درصد منابع سیستم بانکی قفل شده است یعنی بانکها با 20 درصد منابع خود، کار می کنند یعنی وقتی اعلام میشود نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان است 20 درصد آآن به واقع در اقتصاد جریان دارد و بقیه قفل شده است وقتی 20 درصد منابع بانکها فعال باشد اقتصاد قفل میشود این پول کافی نیست غیر فعال شدن 80 درصد منابع سیستم بانکی به رکود در بخش مسکن می انجامد قفل شدن 80 درصد منابع بانکها توان وام دهی بانکها را به شدت کاهش داده و این باعث کاهش قیمت مسکن میشود چه عامل مالی دیگری بر قیمت مسکن تاثیر گذار است ؟ احتمالا اکنون نقدینگی از هزار هزار میلیارد تومان عبور کرده با هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی که 96 درصد آن سپرده بانکی است نباید قیمت مسکن سقوط می کرد، اما اشکال این جاست که 70 درصد از سپرده های بانکی به 600 هزار شخصیت حقیقی و حقوقی تعلق دارد که معادل حدود یک درصد جمعیت کشورند، به عبارت دیگر در کشور تمرکز ثروت ایجاد شده، این 600 هزار نفر مخارج اندکی دارند، مصرف محدودی دارند و تقاضای زیادی ایجاد نمی کنند این 600 هزار نفر به جند خانه احتیاج دارند؟ لذا به سبب تمرکز ثروت که طی 15 سال گذشته اتفاق افتاده 99 درصد جامعه صاحب 30 درصد سپرده های بانکی است که قدرت خریدی ایحاد نمی کند،پس حجم نقدینگی مهم نیست، تقسیم نقدینگی مهم است، تقسیم نقدینگی بگونه ای نیست که در بخش مسکن قدرت خرید ایجاد کند. گفتید قیمت مسکن به یک سری عامل مالی و غیر مالی مربوط می شود عوامل مالی را بیان کردید عوامل غیر مالی چه تاثیری بر بخش مسکن دارد ؟ عوامل غیر مالی چهار دسته اند : یک - مصرف 70 درصد آب های زیر زمینی و تمام شدن آب یا کاهش منابع آبی در بخش وسیعی از مملکت و سپس مهاجرت به تهران . دو- بحران گرد و خاک در غرب که برای 80 روز در سال در برخی مناطق، زندگی عادی را دشوار می کند که این روند موج مهاجرت به کلان شهر ها راباعث شده است، مهاجرت به کلان شهر ها طی 15 سال گذشته از مناطق درگیر بجران آب و گرد و خاک، تقاضا را در تهران بالابرد و این اثر افزایش درآمد های نفتی در قیمت مسکن را تشدید کرد، در وضع موجود بحران مهاجرت به سبب تمام شدن آب و بحران گرد و خاک همچنان به قوت خود باقی است لذا مهاجرت به این دو دلیل ادامه دارد. سه : وجود 18 میلیون جوان بین 23 تا 33 سال که با ازدواج به مسکن احتیاج دارند و ناتوانی در خرید مسکن به افزایش اجاره انجامیده است از آغاز سال 92 تا کنون با وجودی که قیمت مسکن 35 درصد کاهش یافته اجاره خانه 60 درصد رشد داشته که واکنشی نسبت به ناتوانی در خرید حانه است. چهار -غرب دریاچه چیتگر یا منطقه 22 بوسیله منابع طبیعی مرتع اعلام شده که سرمایه گذاری عمده تهران در بخش مسکن را شامل می شود و برخی کارشناسان مسکن ادعا کردند درآن 200 هزار واحد مسکونی ساخته شده این روند سرمایه گذاری در بخش مسکن در دولت قبل در تهران را دچار مشکل می کند. از چهار عامل فوق که افزایش قیمت مسکن را باعث می شد سه عامل به قوت حود باقی است و عامل سوم به شدت رو به رشد است اما هیچ کدام از اینها اثر سقوط قیمت نفت را در تعیین قیمت مسکن حذف نمی کند اما تعدیل می کند . بر اساس مطالب شما عوامل مالی کاهش قیمت مسکن را می طلبد و عوامل غیر مالی افزایش قیمت مسکن را، ولی برآیند آن کاهش قیمت مسکن را اجتناب ناپذیر می کند اساسا قیمت مسکن تا کنون چقدر نسبت به اوج آن در سال 91 کاهش داشته است ؟ به اظهار رئیس اتحادیه بنگاهداران مسکن در آبان 94 نسبت اسفند 91 قیمت مسکن در تهران به شرح ذیل کاهش یافته است :در مناطق غربی تهران آپارتمان متری 7 میلیون متری 4 میلیون تومان، در شمال تهران آپارتمان متری 17میلیون متری 12میلیون تومان،در جنوب تهران آپارتمان متری 4 میلیون متری 6/2 میلیون تومان، در وضع موجود این قیمت ها حداقل 10 درصد دیگر کاهش یافته است و این روند ادامه دارد. قیمت مسکن تا چه میزان کاهش می یابد ؟ در حوزه مسکن مکانیزم کاهش قیمت به این صورت است که ابتدا معاملات کاهش می یابد و در مرحله بعد قیمت سقوط کند. به عبارت دیگر برای پیش بینی قیمت مسکن در آینده باید به سیر معاملات مسکن توجه شود؟ تعداد معاملات مسکن در اسفند در کل کشور 57 هزار بوده و این معادل تعداد فوتی های کشور است اگر هر فوت یک معامله مسکن را باعث شود تعداد معاملات مسکن کم و زیاد در حد تعداد فوتی های کشور است این نشان می دهد معاملات مسکن بسیار حداقلی است و در مرحله بعد قیمت سقوط می کند. قیمت مسکن در ایران چقدر گران است به عبارت دیگر قیمت مسکن حداکثر چقدر در ایران سقوط می کند ؟ متوسط قیمت یک متر واحد مسکونی فروش رفته در کشور در سال 94 بالغ بر 1.5 میلیون تومان بوده است که با نفت 35 دلاری منطبق است، معدل قیمت خانه های فروش رفته در کل کشور بالانیست، در معدل قیمت خانه هائی که در کشور فروش رفته حباب وجود ندارد اما معدل قیمت مسکن در کلان شهر ها و تهران بالاست، قیمت مسکن در کلان شهر ها و بالاخص تهران بیشتر باید سقوط کند.

شما می گویید ابتدا تقاضا برای مسکن کاهش می یابد یا معاملات کم می شود و سپس قیمت پائین می آید و قیمت مسکن در کل کشور حبابی نیست بلکه مشکل فقط به کلان شهر ها مربوط میشود و در کلان شهر ها مشکل عمدتا به تهران مربوط می شود آیا آمار هم نشان می دهد آمار معاملات در تهران کاهش یافته است ؟ به محدودیت های مذکور، اگر یک نکته دیگر را اضافه کنید بهتر وضع را نشان می دهد، در تهران خانه های لوکس حبابی تر است تا خانه های غیر لوکس ، یعنی ضمن اینکه قیمت ها در کلان شهر ها حبابی است و نه بقیه کشور ، در تهران حباب بیشتر از بقیه کلان شهر هاست و در تهران نیز واحد های لوکس خباب بیشتری دارد تا واحد های غیر لوکس ، آمار هم این را نشان می دهد ،21 درصد از آپارتمان های فروش رفته در تهران در اسفند بالای 550 میلیون تومان بوده ( 2759 واحد ) که با توجه به وسعت تهران تقریبا یعنی صفر. نهایتا پیش بینی شما از قیمت مسکن در آینده جیست ؟ مسکن در تهران و نه در کشور متناسب با نفت 110 دلاری قیمت گذاری شده و باید متناسب با قیمت نفت و در سطح وسیع تر و جامع تر، معادل برآیند عومل مالی و غیر مالی کاهش یابد، ، قیمت مسکن بیش از حد قیمت گذاری شده و باید کاهش یابد البته مهاجرت از مناطق درگیر بحران آب و گرد و خاک این بحث را تعدیل می کند نیاز جوانان به مسکن هم باز هم اثر گذار است اما همچنان قیمت مسکن بیش از قدرت خرید معدل جامعه است بخش مسکن چگونه می تواند وارد فاز رونق شود ؟ قیمت خانه کلنگی در تهران نسبت به سال 63 حدود برار شده اما قدرت خرید مردم هزار برابر نشده است، مشکل اینجاست که رشد قیمت مسکن بیش از رشد قدرت خرید مردم بوده و دو راه حل بیشتر متصور نیست یا باید قدرت خرید مردم افزایش یابد که با نفت 35 دلاری ممکن نیست یا اینکه باید قیمت پائین بیاید و اگر قیمت متناسب پائین نیاید رکود میشود یعنی معاملات مسکن کاهش می یابد(قلت معاملات مسکن در تهران واکنش بازار به بالابودن قیمت است ) اگر آمار معاملات مسکن در مورد واحدهای بالای 850 میلیون تومان در اسفند 94 بررسی شود فقط 1037 واحد مسکونی به فروش رفته که گواه توقف نسبی فروش آپارتمان های لوکس است، انتظار می رود قیمت آپارتمان های لوکس در تهران سقوط بیشتری داشته باشد چون روند معاملات کاهش قابل ملاحظه ای را نشان می دهد آیا فقط عواملی که اشاره کردید اعم از مالی و غیر مالی در قیمت مسکن موثر است و عامل دیگری موثر نیست؟ چرا سرمایه گذاری در تهران غلط انجام شده و این دیگر ربطی به قیمت نفت ندارد متوسط واحد های مسکونی ساخته شده در تهران 130 تا 140 متر است در حالیکه تنها 15 درصد از واحد های فروش رفته در تهران در اسفند 94 بالای 130 متر بوده است، مسکن برای کسانی ساخته میشومد که در تهران وجود ندارند این ارتباطی با قیمنت نفت ندارداین سرمایه گذاری غلط است ریشه بحران مسکن به سقوط قیمت نفت بازمی گردد که با تولید مسکن غیر متناسب با نیاز جامعه تشدید شده است اطلاعات ذیل که مربوط به سال 1393 در شهر تهران است به خوبی این فرایند را نشانت می دهد : الف- مجموع مساحت زیربنای تعیین شده در پروانه های احداث ساختمان صادر شده از سوی شهرداری های شهر تهران حدود 15688 هزار متر مربع بوده ب- تعداد واحد مسکونی پیش بینی شده در پروانه های احداث ساختمان صادر شده از سوی شهرداری های شهر تهران بالغ بر 83112 واحد بوده است ح-متوسط زیر بنای واحد های مسکونی در تهران بر اساس اطلاعات فوق 189 متر است با کسر مشاعات از 189 متر ، ساخت واحد مسکونی با این متراژ با واقعیت های شهر تهران منطبق نیست مطالب شما بر این اساس است که عوامل مالی باعث کاهش قیمت مسکن و عوامل غیر مالی باعث افزایش قیمت مسکن میشود اما برآیند این دو، باعث کاهش قیمت مسکن می شود برآیند را چگونه محاسبه می کنید؟ چه شاخصی این برآیند را نشان می دهد ؟ اساس حرف من این است که رشد قیمت مسکن در تهران بسیار بیش از رشد قدرت خرید مردم این کلان شهر بوده و لذا قیمت باید تا انطباق قیمت با قدرت خرید کاهش یابد اما این مسئله چسبندگی دارد و جامعه مقاومت می کند و اکنون اقتصاد در فاز مقاومت است اما در فازمقاومت، معاملات مسکن کاهش می یابد اما شاخص : به اظهار مشاور وزیر مسکن در سال 1381 وام بانکی در تهران برای خرید یک آپارتمان 75 متری معادل 60 درصد قیمت آپارتمان بود و اکنون وام بانکی متعلقه تنها کفایت خرید 10 متر مربع آپارتمان 75 متری در تهران را دارد این نشان می دهد رشد قیمت مسکن بسیار بیش از رشد قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف بوده و علاوه بر آن رشد قیمت مسکن ، بسیار بیش از رشد توان وام دهی بانکها بوده است. قیمت مسکن در کلان شهر ها را بحث کردید اما به پیش بینی قیمت مسکن در بقیه ایران نپرداختید ؟ در مناطق درگیر کم آبی، قیمت مسکن روند به شدت رو به نزولی خواهد داشت . معاملات به شدت کاهش می یابد اما در مناطقی که بحران آب وجود ندارد مثل دو استان شمالی یا مناطق زیادی در آذر بایجان مثل مرند، به سبب کاهش درآمد ارزی و کاهش اجباری واردات ، کشاورزی رشد می کند و اقتصاد پویایی خود را خواهد داشت سقوط قیمت نفت ، در مناطقی که بحران آب، جدی نیست رونق اقتصادی به همراه دارد. تحلیل شما نگاهی سه ساله به اقتصاد را تداعی می کند دریک نگاه طولانی رو به جلو چی ؟ باید یک آینده نگری ده ساله به اقتصاد داشت و بر بنیاد آینده نگری ده ساله آینده راپیش بینی کرد. در نگاه ده ساله بزرگترین مشکل ایران که همه مشکلات دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد بحران اشتغال است. همه منابع دیر یا زود برای حل بحران اشتغال بسیج می شود. در آن حالت، حتی اگر قیمت نفت مجددا گران شود درآمد نفتی نمی تواند به سمت مسکن هدایت شود و اقتصاد مجدد مسکن محور شود. اقتصاد در آینده "اشتغال محور" می شود و وقتی اقتصاد "اشتغال محور" شد، سرمایه ها به سمت مسکن حرکت نمی کند بازی مسکن در ایران پایان یافته است . اما در رسانه ها موجی ایجاد شده که مسکن از اردیبهشت وارد فاز رونق می شود ؟ در زمستان 94 متوسط قیمت فروش نفت ایرات به گزارش اوپک 29 دلار بوده است که پول آن در بهار به اقتصاد تزریق می شود و انطباق اقتصاد ایران در بهار 95 با نفت 29 دلاری به کاهش شدید تقاضا منجر می شود. ممکن نیست با نفت 29 دلاری ، مسکن وارد فاز رونق شود در سال جاری و با نفت 35 دلاری ،درآمد صادرات نفت ، میعانات و فرآورده سهم دولت ، معادل 96 درصد کمک دولت به دو صندوق بازنشستگی است، یا نفت 29 دلاری درآمد دولت از صادرات انرژی، کفایت حقوق بازنشسگان را هم نمی دهد. به عبارت دیگر به استثنای حقوق بازنشستگان، دولت در هر زمینه ای در اقتصاد دخالت کند مردم باید پول آن را پرداخت کنند چگونه ممکن است وقتی دولت این گونه خرج می کند مسکن وارد فاز رونق شود البته در دوران سقوط قیمت نفت ، حداقل قیمت در سطج 29 یا 35 دلار باقی نخواهد ماند در سال جاری نفت گران تر میشود اما این به معنای بازگشت به قیمت های گران گذشته در سال جاری نیست شما ورود مسکن به فاز رونق در اردیبهشت را غیر واقعی می دانید ؟ 29 درصد از سپرده های سیستم بانکی به تسهیلات تبدیل نشده و 49 درصد به دولت و 114 شرکت دولتی وام پرداخت شده که برگشت ندارد و بانکها فقط با 22 درصد سپرده ها کار می کنند و در بهار تغییری در این ارتیاط رخ نمی دهد، این بانکها هستند که در کنار دولت، قدرت خرید ایجاد می کند وقتی بانکها با 22 درصد ظرفیت خود فعال باشند و دولت جز در حقوق بازنشستگان، بقیه هزینه هایش باید بوسیله مردم تامین شود، انتظار ورود بخش مسکن به رونق غیر واقعی است. • قیمت مسکن باید 40 درصد کاهش یابد تا معاملات رونق یابد چه باید اتفاق بیفتد تا رونق به بخش مسکن بازگردد؟ قیمت مسکن بیش از قدرت خرید قشر متوسط و ضعیف رشد کرده قیمت مسکن باید 40 درصد کاهش یابد تا با سطح درآمد متعارف خانواده ها هم سطح شود تا معاملات راه بیفتد. • سودی که بانکها از آغاز سال 92 به سپرده پرداخت می کنند از بازده اقتصاد بالاتر است در سال آینده هم مسکن وارد فاز رونق نمی شود ؟ سودی که بانکها از آغاز سال 92 به سپرده پرداخت می کنند از بازده اقتصاد بالاتر است. سه سال متوالی است که بانکها سودی که به سپرده می دهند از بازده اقتصاد بالاتر است،این روند تا ابد ادامه نخواهد داشت،این روند به کوچک شدن بانکها انجامیده است،بانکها دارند کوچک میشوند،بانکها دارند زیان می کنند، دیر یا زود بانکها ناتوانی خود را از پرداخت سودی که از آغاز سال 92 تعهد کرده اند اعلام می کنند، وقتی اعلام، تحقق یابد، سود ابرازی از آغاز 92 به بعد دود میشود، وقتی دود سفید از دود کش ها زباله کشید، مسکن وارد رکود سختی میشود، ممکن است دود سفید در سال 96 در آسمان قابل رویت شود، حباب سود سپرده در آسمان مسکن می ترکد. • توسعه فیزیکی کلان شهر ها دیگر ممکن نیست در افق ده ساله باید منتظر چه رویدادهایی باشیم ؟ دو بال شرق و غرب ایران ، بال شرق از چابهار تا سرخس و بال غرب از خوزستان تا ارومیه، اگر به حال خود رها شود، بال غرب بخاطر بی آبی و بال شرق به خاطر بحران گرد و خاک، به سمت تخلیه حمعیتی و مهاجرت به کلان شهر ها پیش می روند و کلان شهرها ظرفیت جذب آنها را ندارند، منابع کشور باید برای جلوگیری از تخلیه این دو بال، بسیج شود، هیچ راه دومی نیست، تهران را نم یشود از شهر 14 میلیونی ( قطب تهران و نه شهر تهران ) به قطب 20 میلیونی تبدیل کرد. تجدید سیاست ها در این دو زمینه منابع را به سمت بال شرق و غرب هدایت می کند و نهایتا تجهیز منابع در کلان شهر ها برای مسکن را بسیار محدود می کند، توسعه فیزیکی کلان شهر ها دیگر ممکن نیست . • نفت مجددا گران می شود در افق ده ساله باید منتظر چه رویداد دیگری باشیم؟ نفت مجددا گران می شود و به کمک نفت گران، مجددا در ایران رونق میشود ، رونق و رکود در ایران به قیمت و حجم صادرات انرژی مربوط می شود، قیمت نفت دیر یا زود گران می شود و رکود فعلی به رونق تبدیل می شود. از تاثیر بخش مسکن بر دیگر بخش ها در ایران سخنی به میان نیامد ؟ وقتی مسکن گران می شود مردم حس می کنند که ثروتمند تر شدند و بیشتر مصرف می کنند و وقتی مسکن ارزان می شود حس فقر در مردم رشد می کند و کمتر مصرف می کنند، یکی از عوامل رکود فعلی یا قلت تقاضا به همین بر می گردد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x