نمیتوانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود
ایران در هر شرایطی باید به تولید نفت خود ادامه دهد، حتی اگر قیمت نفت تا حداقلها افت کند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، این تکیهکلام محمود قنادان، استاد دانشگاه تهران و محقق حوزه نفت است که در نشستی با عنوان رسالت اقتصاد ایران در بازارهای جهانی انرژی (نفت و گاز) از آن گفت بهویژه آنجا که اشاره کرد: «نمیشود گفت حالا که فساد نمیگذارد حتی در صورت کسب درآمدهای سرشار هم اتفاقی در اقتصاد بیفتد، پس بهتر آنکه بگذاریم نفت در اعماق زمین بماند. نمیتوانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود و آن وقت بیاییم نفت تولید کنیم. ما باید تولید نفت را افزایش دهیم حتی اگر قیمتها پایین باشد». تفصیل این سخنرانی را در ادامه بخوانید. ایران یکی از کشورهایی است که دارای بخش بزرگی از ذخایر انرژی فسیلی جهان است. برای اینکه دریابیم در بازار انرژی باید چه کنیم، بهتر است ابتدا پاسخ این سؤال را پیدا کنیم که در ١٠ سال اخیر چه اتفاقی افتاد که نفت خام بعد از آنکه بالاترین قیمتها را تجربه کرد، سراشیبی افت قیمت را در پیش گرفت. حقیقت این است که برای آمریکا، رسیدن به نوعی از استقلال، یعنی کاهش وابستگی، مهم بود. زمانی کشورهای خاورمیانه در اقتصاد آمریکا نقش بسیار زیادی داشتند؛ اگر انرژی این کشورها به بازار آمریکا نمیرسید، بسیاری از شهروندان آمریکایی شغل خود را از دست میدانند و این، بیشک برای اقتصاد آمریکا یک فاجعه محسوب میشد. امروز مشخص میشود که آمریکاییها از دهههای قبل برای چارهاندیشی این مسئله، به دنبال بهدستآوردن انرژیهای نوینی بودهاند که در مرحله اول، وابستگی آنها را به نفت خاورمیانه، بهویژه عربستان و ایران و در مرحله دوم به نفت دیگر کشورهای جهان کم کند. روزانه در اقتصاد آمریکا معادل ٢٧ تا ٢٨ میلیون بشکه نفت خام، انرژی تولید میشود.
در گذشته بخش اعظم این انرژی از عربستان، ایران و دیگر کشورها تأمین میشد اما از سال ٢٠٠٠ به این سو، در سرمایهگذاریها به دنبال این بودهاند که تولید نفت را از شکل سنتی آن، یعنی حفر چاه و استخراج، خارج کرده و تولید نوین نفت را توسعه دهند. طبق آمارهای سال ٢٠١٥ اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) از کل نفت مصرفی این کشور، ٥١ درصد از نفت آمریکا و ٤٩ درصد از نفت سنتی تأمین شده؛ یعنی وابستگی این کشور به نفت تقریبا به نصف رسیده است. از دیگر سو، فقط کشورهای آمریکا و کانادا در این سیستم هستند چراکه سرمایهگذاری بالایی نیاز داشت و سهم کاست آن ٧٠ دلار بود. از زمانی که قیمت جهانی نفت روند صعودی در پیش گرفت و به رقمهای حدود صد دلار رسید، سرمایهگذاریهای جدید روی این سیستم توسعه پیدا کرد و به سوددهی رسید؛ بهگونهای که امروز آن کاست ٧٠ دلاری به حدود ٣٥ دلار رسیده است و چنانچه قیمت نفت حدود ٤٠ دلار باشد، تولیدکنندگان این نفت نیز قدری سود خواهند کرد. حتی پیشبینی میشود بهمرور سودآوری آنها افزایش نیز پیدا کند. در طرف دیگر ماجرا، سیاست آمریکا در حوزه انرژی الکتریسیته این بود که بههیچنحو از سوخت فسیلی استفاده نکند. بر همین اساس از ژانویه سال ٢٠١٣ تمامی انرژی الکتریسیته آمریکا از روشهای غیرفسیلی و با استفاده از توربینهای عظیم بادی و تبدیلکنندههای خورشیدی تولید شده است. خودشان نام انقلاب سقفی را بر این پروژه گذاشته بودند و برای بهدستآوردن انرژی از سقف خانهها هم استفاده کردند. بخشی از انرژی الکتریسیته با استفاده از انرژی اتمی تولید میشد که با توجه به اتفاقاتی که برای نیروگاههای چرنوبیل و ژاپن افتاده بود، سهم آن کاهش پیدا کرد.
ایران بالاترین مخازن انرژی جهان را دارد و در حوزه نفت و گاز، در همه برآوردها جزء کشورهای ردیف اول است. اگر مجموعه ذخایر انرژی ایران، اعم از نفت، گاز و زغالسنگ را معادلیابی کنیم، ایران از نظر ذخایر انرژی، در ردیف شش تا هفت جهان قرار میگیرد اما به محض اینکه به تولید نگاه کنیم، میبینیم اوضاع خوبی ندارد. چطور میشود کشوری که یک درصد جمعیت جهان، ١,١ درصد از مساحت و بیشترین ذخایر انرژی جهان را دارد، از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشته باشد؟ حقیقت این است که ما برای فروش همان میزان نفتی که تولید میکنیم نیز مشکل داریم؛ همین حالا هم برای فروش ذخایر و اضافهتولید نفت خود به دنبال مشتری هستیم. در حوزه گاز نیز بهشدت با مشکل مواجهیم؛ قطر از یک سو سعی میکند بازارهای غربی را تصاحب کند و از دیگر سو کشورهایی مانند آذربایجان در تلاش برای حضور در بازارهای شرق هستند و ما حتی در قراردادهای قبلی خود نیز به دلیل شرایط احتمالا سختی که گذاشتهایم، شاهد ازدسترفتن مشتریان هستیم.
در پنج، شش سال گذشته بازار جهانی را ترک کردیم و دیگران سریعا جای ما را گرفتند. این تصور که میگفت باید صبر کرد و نفت و گاز باید در زمین بماند اشتباه بود. فرصتهای زیادی با همین غیبت در بازار و کاهش تولید نفت از دست کشور میرود؛ حتی اگر نفت در زمین بماند و چندین سال بعد بتواند درآمدهایی که در گذشته نصیب کشور نکرده است را نصیب کشور کند، باید گفت تکلیف فرصتهای ازدسترفته چه میشود؟ حتی اگر آب رفته به جوی باز آید، به حال ماهی مرده فرقی نمیکند. ما باید دانش را توسعه میدادیم. در آمریکا تعداد زیادی دانشگاه وجود دارد. دانشگاه روی زمینی ساخته میشود که از آن نفت استخراج میکنند و با این شیوه، دانش به کمک تولید میآید. در ایران هم دانشگاهها میتوانستند از چاههای نفت رویالیتی بگیرند و به تولید دانش بپردازند تا به تولید کمک شود اما این اتفاق نیفتاد.
از دیگر سو، ولخرجی اقتصاد ایران در حوزه انرژی در مقایسه با دیگر کشورها، حتی کشورهای بزرگ صادرکننده نفت خاورمیانه، زیاد است. از اتومبیلهای پرخرج و پرمصرفی استفاده میکنیم و ابدا توجهی به هدررفت انرژی و بهرهوری و... نداریم. همان سناریویی که در بازار پول، نرخ بهره، حبس سرمایهگذاری در ساختمان و مانند آن وجود دارد، شامل حال حوزه انرژی کشور نیز میشود. گویا در آینده هم قرار نیست این وضعیت را تغییر دهیم. مثلا در شرایطی که دنیا به دنبال تولید خودروهای کممصرف و خودروهای هیبریدی است، ما هنوز خودروهایی تولید میکنیم که دو برابر میانگین جهانی و گاهی تا ١٥ لیتر بنزین مصرف میکنند و اگر تعرفه واردات حذف شود، کسی آنها را نمیخرد. برای آینده نیز به خودروسازان فرانسوی اجازه دادهایم برایمان خودروهای پرمصرف بسازند؛ بزرگترین بازار خودروی جهان، بازار آمریکاست. چرا در این بازار که آزاد است و چین و ژاپن و کرهجنوبی از آسیا هم در آن حضور دارند، یک خودروی فرانسوی وجود ندارد؟ این خودروسازیها در حوزه مصرف سوخت کمکاری کردهاند و به دنبال این هستند که از طریق ایران، بازارهای منطقه که انرژی ارزانی دارد را تصاحب کنند. ژاپن با بمبافکن نتوانست آمریکا را تصرف کند اما امروز میبینیم با اتومبیل آمریکا را گرفته است.
ما نیازمند استفاده از انرژیهای نو هستیم، لااقل باید مصرف انرژی فسیلی خود را به معیار جهانی نزدیک کنیم تا هزینهای که بر دوش تولید نفت کشور است برداشته شود. ما در گذشته جزء بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان بودیم و پتانسیل بازگشت به آن جایگاه را داریم اما اگر قرار باشد روال اسراف و هدردهی انرژی در داخل به همین شکل ادامه پیدا کند، بخش اعظم توسعه تولید باید صرف نیاز داخل شود.
برای تعیین استراتژی برای تولید نفت، پیشبینی جهانی نفت تا سال ٢٠٤٠ مسئله مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد؛ گرچه دورنمای این بازار براساس سناریوهای مختلفی پیشبینی میشود اما براساس آنچه اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) پیشبینی کرده، قیمت نفت تا سال ٢٠٤٠ بین ٥٠ و صد دلار حرکت خواهد کرد. با توجه به اینکه چاههای نفت، کاست و استهلاک بالایی دارند و تولید در قیمتهای پایین، توأم با ضرر خواهد بود، این قیمتها فرصت خوبی است تا از هماکنون دانش را به کمک تولید نفت بفرستیم و سرمایهگذاریهای خارجی را نیز وارد این حوزه کنیم.
اگر به تاریخ قیمتهای بازار نفت نگاه کنیم، تا سال ١٩٧٠، به مدت ١١٠ سال قیمت نفت حدود دو تا سه دلار بود و در فاصله جنگهای جهانی اول و دوم به حدود سه تا چهار دلار رسید. از سال١٩٧٠ روند قیمتی بازار تغییر کرد و این مسئله باعث شد بلافاصله آمریکاییها برای جلوگیری از آسیب تنشهای قیمتی این بازار، به دنبال افزایش ذخیرهسازی نفت و انرژی بروند. این استراتژی دقیقا همان چیزی است که در قدیم حاکمان برای ذخیره غلات، مورداستفاده قرار میدادند تا اقتصاد و جامعه را از آسیب حوادث غیرمترقبه و طبیعی حفظ کنند. در این بازار، هرکسی استراتژی مخصوص خود را دارد. بههرحال ما در این بازار نقش فروشنده نفت را داریم و بهنظر میرسد بهترین استراتژی این است که تولید خود را همراه با بازار در قیمتهای پایین و بالا ادامه دهیم. نه اینکه در قیمتهای پایین بخواهیم تولید خود را کم کنیم و اجازه دهیم رقبا بازار ما را بگیرند. این یک حقیقت است که قیمت را بازار تعیین میکند؛ پس به هر قیمتی که میخرد، ما نیز باید بفروشیم، نه اینکه برای آینده بگذاریم چراکه رقیب ما در بازار انرژی، باد و خورشید هستند. در ١٠ سال گذشته، تعریف جهان از انرژی تغییر کرده است؛ رقبایی پا به میدان گذاشتهاند که نواقص سوختهای فسیلی را ندارند. در آینده اگر کالایی به نام انرژی از نور خورشید و باد تولید شود که زیانی برای محیط زیست ندارد، سرسختترین رقیب ما خواهد بود. با درنظرگرفتن اینکه در صورت دستیابی گسترده دنیا به این انرژی بیپایان و پاک، دیگر نمیتوان جلوی آن را گرفت، کاهش تولید نفت و موکولکردن آن به آینده کار درستی نخواهد بود.
در روزگار شکوفایی بازار نفت، ما ٧٥٠ میلیارد دلار درآمد کسب کردیم اما بخش عمده آن را به فنا دادیم. نمیتوان گفت ایراد از درآمدهای نفتی بود؛ ایراد کار جای دیگری است. این پول اگر از محل دیگری نیز کسب میشد، با وجود فساد، باز هم به فنا میرفت. نمیشود گفت حالا که فساد نمیگذارد حتی در صورت کسب درآمدهای سرشار هم اتفاقی در اقتصاد بیفتد، پس بهتر آنکه بگذاریم نفت در اعماق زمین بماند. نمیتوانیم صبر کنیم تا فساد تعطیل شود و آن وقت بیاییم نفت تولید کنیم. ما باید تولید نفت را افزایش دهیم حتی اگر قیمتها پایین باشد اما همزمان باید در همه حوزهها رفع فساد کنیم. مثلا نظام پولی، امالمصائب اقتصاد ایران است؛ در هر خیابان چندین بانک ایجاد شده و اصلا معلوم نیست کدام بخش اقتصاد کساد ایران به سرویسدهی این همه بانک نیاز دارد. به عبارت دیگر، اقتصاد باید به سمت توسعه بخش مولد و دانشبنیان حرکت و تولید نفت نیز باید با قوت ادامه پیدا کند.
از یک طرف ما شانس آوردهایم و بدون اینکه زحمتی بکشیم، صاحب بخش عظیمی از منابع انرژی فسیلی جهان شدهایم. از طرف دیگر، اقتصاد کشورمان از زمان رویآوردن به تولید نفت، همیشه بوی نفت داده است. حالا لزومی ندارد به تولید نفت پشت کنیم بلکه این وابستگی به درآمدهای نفتی است که باید کاهش یابد. محاسبات گوناگونی در زمینه تخمین میزان ذخایر انرژی ایران انجام شده است. براساس محاسبات اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) با فرض ثابتماندن مصرف نفت دنیا، ایران تا ١٤٤ سال دیگر میتواند به تولید نفت ادامه دهد. در برخی محاسبات هم گفته میشود ایران با همین شرایط تولیدی تا ٤٠ سال دیگر توان تولید نفت دارد. به نظر من، اگر هر کدام از این محاسبات را ملاک قرار دهیم، باید به استخراج نفت ادامه دهیم چراکه اگر قرار بر تمامشدن نفت باشد، حتما نفت دیگران زودتر از ما تمام خواهد شد؛ اما اگر نیاز دنیا به نفت کاهش یابد، دیگر این ذخایر دردی از اقتصاد ایران دوا نخواهد کرد.