بودجه آموزش و پرورش و پرسشهای بیپاسخ!
فرزند کلاس اولم روزهای سهشنبه هر هفته برای رفتن به دبستان کمحوصله و بیانگیزه است و البته برای رفتن یا نرفتن در این روز آزاد!
1- از روزهای نخست سال چنین بود. جریان از این قرار است که آموزگار کلاسشان دارای ساعت موظف 24 ساعت در هفته است- یعنی او باید 24 ساعت، یعنی چهار روز در هفته کار کند تا حقوق کامل بگیرد. تا سال گذشته آموزش و پرورش به ازای روز پنجم اینگونه آموزگاران یک روز اضافه تدریس میداد و مشکلی برای حضور در مدرسه نبود. اما سال آموزشی 95-94 سامانه آموزش زیربار یک روز اضافه تدریس این آموزگاران نرفت و بسیاری از آنان ماندن در خانه را نسبت به آمدن به مدرسه بهتر دیدند و از این رو بسیاری از دبستانها، بسیاری از آموزگارانشان را در روز پنجم هفته آزاد گذاشتند. این رخداد به این معنی است که در دبستان که همه درسها را یک آموزگار آموزش میدهد، یک روز در هفته آموزش تعطیل میشود! اما از این بدتر هم میشود! از همان آغازِ سال، مدرسه در این روز درسهای ورزش و قرآن را برای این کلاس قرار داد. اما مسوولان دبستان از همان زمان هم به خانوادهها تاکید کردند که آموزش و پرورش منطقه معلم ورزش و قرآن ندارد! مادر یکی از بچهها - که خانهدار است! - از سرناچاری پذیرفت که این دو درس را به رایگان بر عهده بگیرد. چند جلسهیی بچهها را کمی نرمش داد و سپس توپی-
که احتمالا شهرداری منطقه به دبستان صدقه داده بود!- را وسط انداخت و بچهها همگی در حیاط کوچک دبستان بهدنبال آن میدویدند. با این حال باز پسرم سهشنبهها گرمکن ورزشی میپوشید و با شور به مدرسه میرفت. تا اینکه یکی از بچهها آسیب دید و ورزش هم تعطیل شد. از اینرو دبستان برای این کلاس سهشنبهها دلبخواهی شد. البته بیشترِ آموزگاران این مدرسه 24 ساعتی هستند و گویا همه دانشآموزان یک روز آزادند- دستکم کلاسهای اول و دوم و سوم چنیناند! 2- ماه فروردین رو به پایان است. نزدیک هفت ماه از سال آموزشی گذشته است و هنوز یک ریال نیز از حقالتدریس فرهنگیان پرداخت نشده است. حقالتدریس پولی است که به ازای ساعتهای اضافه تدریس داده میشود. اضافه تدریس ساعتهای درسیای هستند که آموزش و پرورش از سر ناچاری و به خاطر کمبود نیرو به معلمان رسمی یا غیر رسمی میدهد تا فرآیند آموزش آسیب نبیند. اضافه تدریس همان اضافه کار کارمندان غیرآموزشی آموزش و پرورش یا وزارتخانههای دیگر است. اضافه کار کارمندان وزارتخانه آموزش و پرورش و دیگر نهادها در پایان هر ماه و با حقوق ماهیانه پرداخت میشود اما اضافه تدریس فرهنگیان بنا به عرف! با تاخیر پرداخت
میشود - انگار تدریس، کار نیست یا کمارزشتر از کارِ دیگر کارمندان است. در سالهای گذشته این تاخیر 3ماهه و در بدترین حالت 4ماهه بود اما در دو- سه سال گذشته به 5ماه و حتی 6ماه هم رسید. امسال در یک روندِ متفاوت به 7ماه رسیده است. فرهنگیان از اینگونه برخورد گلهمندند و آن را نوعی تحقیر نسبت به خود و شغلشان میدانند، اما همچنان این روند ادامه دارد. آن برخورد با آموزگاران و دانشآموزان دبستان و این تاخیر پرسشبرانگیز نشان از کمبود فزاینده بودجه و کسر بودجه هنگفت در آموزش و پرورش دارد. امسال در بودجه پیشنهادی آموزش و پرورش نزدیک 3هزارمیلیارد تومان افزایش پیشبینی شده است. اگر دستمزد حقوق بگیران این وزارتخانه 12درصد افزایش یابد، اضاف حقوقها تقریبا همه افزایش را دربرمیگیرد و باز دستکم اضافه تدریسها که سهم زیادی از ساعتهای آموزشی را دربرمیگیرند همچنان بیسرانجام خواهد ماند. اما آیا در این حالت میتوان از آموزش و پرورش کیفی سخن گفت!؟ آیا میشود بلندپروازانه به دنبال جایگاه نخست آموزشی در منطقه بود!؟ آیا میتوان زمینه رضایت نسبی فرهنگیان که مهمترین پایه آموزش هستند را به دست آورد!؟ آیا اینچنین وضعی همخوانی
معنیداری با شعارهای رییسجمهور روحانی پیش از انتخابات دارد؟ و آیا... بیگمان بودجه پیشنهادی دولت کفاف هزینههای آموزش و پرورش را نمیدهد. امیدواریم در مجلس و در هنگام تصویب بودجه با نگاهی کارشناسی و دلسوزانه بودجه درخوری برای مهمترین نهاد توسعهیی کشور تعیین شود. امیدواریم! *کارشناس آموزش
ارسال نظرات