محک فرصتشناسی ایرانی در پسابرجام
رییسجمهور در نخستین روز فناوری هستهیی پس از اجرایی شدن برجام، توافق تاریخی بین ایران و 6 کشور قدرتمند جهانی را فرصتی گذرا برای ایران ذکر کرد و خواستار استفاده بیشتر و موثرتر از این فضا شد.
اگرچه کمتر کسی در هموار شدن فضای بینالمللی برای نقشآفرینی ایران در عرصه جهانی پس از برجام تردید دارد اما سخنان رییسجمهور حکایت از آن داشت که فضای داخلی برای بهرهبرداری اقتصادی و توسعهیی از یک برهه جدید در سپهر سیاسی ایران به اندازه کافی مساعد نیست. هنوز یک ماه از سال 95 سپری نشده که نزاعها بر سر ثمربخشی توافق بین گروههای سیاسی همچنان داغ است و اگر روند بر همین منوال پیش رود ممکن است پاشنه آشیلی برای اقتصاد رنجدیده از تحریمها باشد. خوب یا بد توافق هستهیی به ثمر نشسته و مورد تایید عالیترین مقامهای سیاسی کشور نیز قرار گرفته و اکنون که راه برگشت خاصی وجود ندارد نگاه به آینده و تلاش برای تجهیز زرادخانههای پسابرجامی در جهت نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی، انتخاب معقولانهتری به نظر میرسد. نظام جمهوری اسلامی در فرآیند مذاکرات 11ساله هستهیی نشان داد نه از خط قرمزهای سیاسی خود عبور خواهد کرد و نه حاضر است تبدیل به جزیرهیی در دهکده جهانی شود. پیروی از چنین سیاستی کار را آنچنان درهم تنیده کرده بود که بسیاری از ناظران جهانی توفیق این مذاکرات را پیدا کردن راهحلی برای یکی از پیچیدهترین پروندههای
بینالمللی ذکر کردهاند و تاکید دارند از این پس نیز به عنوان نمونهیی موفق در دنیای دیپلماسی جایگاه ویژهیی خواهد داشت. هسته اصلی تصمیمگیری سیاسی در داخل با پذیرش توافق این سیگنال را به دنیا مخابره کرد که باید جایگاهی درخور و شایسته برای ایران در نظر گرفت و در عین حال همبستگی تجاری و اقتصادی استراتژی ورود به این منظومه خواهد بود. در گزارشی که چندی پیش مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین کرده بود بهروشنی بر تغییر رویکرد دوجانبه ایران و غرب به هم تاکید شده و در تحلیل شرایط داخلی فراتر رفتن از نگاه امنیتی به جهان و تکیه بر استوانههای اقتصادی در تعامل با دنیای بیرون را خواستار شده بود. پس از 37سال از انقلاب این نظام به چنین قوامی دست یافته که نیاز به یک استراتژی جدید وجود دارد تا قوام موجود را پایدار کند. این هدف تنها از راهی میسر خواهد بود که بتوان با حفظ دغدغهها در جهت همبستگیهای تجاری و اقتصادی گام برداشت. رویکردی که نه وابستگی باشد و نه گسیختگی. برجام یک زمین بازی جدید برای ایران است که اکنون باید با تعریف قواعد جدید بر مبنای درک مشترک اساس بازی کردن با جهان را دوباره طراحی کرد.
آنگونه که از یک مرور اجمالی به دست میآید، شرایط داخلی نیز باید به نفع جمیع قوا برای تمرکز بر اهداف پسابرجامی دوباره تنظیم شود. شاید زیادهگویی باشد که دوباره وضع موجود اقتصاد ایران را روی میز آورد و درباره آن به صحبت نشست اما از یاد نبریم برندگان اصلی در صحنه جهانی تنها آنان هستند که پس از یک بحران توانستند پروژه بازسازی مناسب و متناسبی را پایهریزی کنند. بنابراین دشوار نیست که اهمیت و اولویت اقتصاد در سال پیش رو که مهمترین هدف آن نیز مقاومسازی ذکر شده است را درک کنیم اما بارور کردن پتانسیلها در این مسیر جدید نیاز به پایبندی و تعهدی فراتر از یک درک دارد. پرواضح است فرصت آزمون و خطا برای کشوری که نیازش به توسعه قابل چشمپوشی نیست، دیگر وجود ندارد و باید در سالی که انگار قطعات جورچین برای نخستین بار پس از انقلاب فراهم است، هوشمندانه بازی کرد و نهایتا تصویری مناسب ارائه داد. با اینکه تحلیل دستاوردها و هزینههای برجام و درس گرفتن از آن یک نیاز واقعی است اما آنچه امروز به خصوص در سال جاری باید به محور سیاستگذاری و عملیات در کشور تبدیل شود، بهرهبرداری موثرتر و کاراتر از فرصت به وجود آمده تنها در جهت
منافع ملی است. جایی که باید این هشدار را جدی گرفت که زمان برای توسعه اقتصاد ایران اندک است مگر آنکه از تمامی گزینهها به بهینهترین شیوه و در زمان منطقی بهره گرفت.
ارسال نظرات